ارسال کننده:خانم زهرا مبینی 16دی
در نشست اخیر گروه جامعهشناسی زنان و جنسیت (مطالعات زنان) که با موضوع «رهیافتهای مشارکتی برای کاهش خشونت علیه زنان» وبا حضور نیکزاد زنگنه، کاوه مظفری، سمانه عابدینی و نسترن موسوی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، سخنرانان تاکید کردند آنچه در این نشست مطرح می شود، در واقع معرفی یک نوع الگو و یا رویکرد برای کاهش خشونت است که برای بحث و نظر بیشتر در این جمع ارائه می شود. در این نشست سخنرانان در باره: فرایند و ابزارهای رویکرد مشارکتی برای کاهش خشونت علیه زنان، تجارب ایران و سایر کشورها در کاربرد رویکر مشارکتی، چالش ها و درس های آموخته در کاربرد رویکرد مشارکتی برای کاهش خشونت علیه زنان، مبانی نظری و مفهومی رویکرد مشارکتی اظهار نظر کردند.
نیکزاد زنگنه، فعال حقوق زنان که موضوع سخنرانی خود را «تجارب ایران و سایر کشورها در کاربرد رویکرد مشارکتی» عنوان کرد، در این باره گفت: در ایران ما خیلی تجربههای رویکرد مشارکتی به صورت متمرکز برای کاهش خشونت علیه زنان نداریم، اما سعی شده برنامههایی ارائه شود که عنصر جنسیت در آن تاثیرگذار بوده و سپس از تجربههای دیگر کشورها خواهیم گفت.
اولین تجربهای که در ایران در ارتباط با روش مشارکتی وجود دارد، همکاری وزارت کشاورزی با برنامه عمرانی سازمان ملل است که به طور مشخص بر روی طرح مدیریت پایدار منابع آب و خاک کار کرد و این طرح سه فاز داشته و فاز آخر آن هنوز در جریان اجرا است. اگر این سه فاز را کنار هم بگذاریم در مییابیم که قاعدتا به مشارکت زنان احتیاج است تا این برنامه به سرانجام خوبی برسد، به همین علت هم برنامهریزان این طرح برای جذب و همکاری مشارکت زنان و جوانان از روشهای مشارکتی استفاده کردند و گروهایی به نام گروه همیاران را تشکیل دادند که این گروهها بیشتر بر روی توسعه و پیشرفت اقتصادی متمرکز شدهاند. در نهایت میتوان گفت شاید این طرح به هدف خود که ارتقا معیشت اقتصادی است نرسیده باشد، اما تاثیرات مثبت در منطقه داشته که میتوان به بهتر شدن وضعیت دختران در برخی از روستاها اشاره کرد.
طرح دیگر «همکاری وزارت مسکن و شهرسازی با بانک جهانی» است که به طور مشخص در شش شهر زاهدان، کرمان، بندرعباس، همدان، سنندج و تبریز انجام شده که هدف آن کاهش خشونت و آسیبهای اجتماعی در سکونتگاههای غیر رسمی که در حومه این شهرها وجود دارد است.
وی همچنین درباره تجربه سازمانهای غیر دولتی گفت: در سازمانهای غیر دولتی تجربههای مختلفی وجود دارد. برای مثال میتوان به موسسه پژوهشی کودکان دنیا با یونیسف اشاره کرد.
“در نهایت میتوان گفت شاید این طرح به هدف خود که ارتقا معیشت اقتصادی است نرسیده باشد، اما تاثیرات مثبت در منطقه داشته که میتوان به بهتر شدن وضعیت دختران در برخی از روستاها اشاره کرد”این موسسه از سال ۷۶ شروع به کار کرده و تجربههای مشارکتی زیادی را با وزارت جهاد کشاورزی، یونیسف، دفتر مناطق روستایی و … داشته است.
زنگنه یکی از نمونههای موفق در تجربههای مشارکتی ایران را پروژه (treat net) عنوان کرد که با همکاری سازمان زندانها و دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد انجام شده و همچنان در حال اجرا است و هدف آن کاهش میزان ابتلا به ایدز در زندانها با روش مشارکتی است.
وی همچنین در بیان تجربههای فعالیت مشارکتی در جهان به موسسه جاگوری در هند اشاره کرد که قسمتی از فعالیتش در درون کشور هند است و قسمتی دیگر با سازمان ملل مرتبط است و برنامههای مشارکتی را در سطح محلی و شهرداریها برای تامین امنیت زنان را در فضای شهری اجرا کرده است. وی همچنین به تجربه سازمان کفا در لبنان اشاره کرد که مقر آن در بیروت است و در سطح خاورمیانه فعال است و با کشورهای سوریه، اردن، مصر و… فعالیت میکند. سازمانی است که به طور مشخص خدمات حقوقی، سرپناه و…
ارائه میدهد و کارگاههای تبلیغی مشارکتی دارد به گونهای که مردها را وارد این عرصه میکند و عقیده دارد که خشونت زمانی کاهش پیدا میکند که مردها هم حضور پیدا کنند.
آخرین پروژه ای که زنگنه به آن پرداخت، پروژه آکسفام است که به شش کمپین معروف می باشد و در شش کشور جنوب آسیا (پاکستان، افغانستان، سریلانکا، بنگلادش، هند، نپال) از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ فعالیت میکرد و در هر کشور یک دوره یک ساله اجرا شد. در مجموع توانسته ٣٣۰۰ سازمان غیر دولتی را با هم متحد کند حدودا ۷.۵ میلیون زن و مرد به صورت فردی توانمند شدهاند.
سخنران بعدی کاوه مظفری، فعال حقوق زنان بود که سخنرانی خود را با عنوان «فرایند و ابزارهای رویکرد مشارکتی برای کاهش خشونت علیه زنان» ارائه داد. وی با بیان اینکه فرایندی که در تجربیات مشارکت طی می شود یکسان نیستند، تاکید کرد که مدلهای کاربردی در رویکردهای مشارکتی، گرچه با هم مشابهتهایی دارند اما نمیتوان گفت که از یک مدل یکسان پیروی میکنند. یک مدل که مربوط به کتابچه ای است که در افریقای جنوبی برای جلب مشارکت زنان و سوق دادن آنان به کاهش خشونت استفاده شده، از این مراحل گذر کرده است: ارزیابی وضعیت جامعه محلی، ارتقای آگاهی جامعه محلی، گسترش شبکه روابط، ایجاد کنشهای همبستگی بخش، همسو کردن تلاش های جامعه محلی. این مدل، مسیر خطی ندارد و مسیر چرخشی و رفت و برگشتی است و ممکن است برخی از این مراحل جابه جا شود.
“وی همچنین درباره تجربه سازمانهای غیر دولتی گفت: در سازمانهای غیر دولتی تجربههای مختلفی وجود دارد”وی به تعامل بین حوزه تحقیق و اقدام و مداخله در رویکرد مشارکتی اشاره کرد و تاکید کرد که از این جهت بحث ما به حوزه آکادمیک نزدیک میشود.
مظفری سپس به ابزارهای رویکرد مشارکتی پرداخت و تاریخچه آن را به بحث های توسعه ای در جامعه محلی و فعالیتهای جامعه مدنی در کارهای مشارکتی نسبت داد. در جریان کاربرد روشهای مشارکتی (PRA, PLA, PAR) ابزارهای متعددی توسعه یافته اند که بسته به شرایط کاربردهای مختلفی دارند، با این وجود برخی از این ابزارها به طور خاص در زمینه مسائل جنسیتی استفاده می شوند که از جمله یکی از آنان،FemPAR است. به عنوان نمونه، رویکرد «تحلیل جنسیتی و اقتصادی –اجتماعی» (SEAGA) که توسط سازمان خاروبار جهانی (FAO) برای استفاده در سطوح مختلف پروژه ها، برنامهها و سیاستها توسعهای طراحی شده است، شامل چنین ابزارهایی است. همچنین، ابزار تعیین امنیت زنان (Women Safety Audit tool) که برای سنجش وضعیت و احساس امنیت زنان در فضاهای شهری کاربرد دارد.
وی تاکید کرد که این ابزارها خطی نیست و در جریان عمل متناسب با شرایط مخاطبان، مجموعهای از این ابزارها به صلاحدید تسهیلگر به کار می روند. برخی از این ابزارها شناختی است و از شناخت شروع میکند و به عمل منجر میشود.
مظفری سپس به معرفی ابزارهایی نظیر ترسیم نقشه اجتماعی، نمودار تقسیم کار خانواده، ماتریس اولویت بندی مسائل، درخت مشکلات، نمودار تحلیل دست اندرکاران پرداخت و در پایان منابع برای مطالعه بیشتر معرفی کرد.
در ادامه این نشست، سمانه عابدینی، دیگر فعال حقوق زنان در ارتباط با چالشها و دستآموختههای کاربرد رویکردهای مشارکتی به طور خاص برای کاهش خشونت علیه زنان به بیان دیدگاه خود پرداخت.
وی با تاکید بر بازبینی و استخراج دستآموختهها گفت: ما میتوانیم بحث دست آموختهها را به صورت چراغ راهی برای مرتفع ساختن چالشهای مسیر آیندهمان استفاده کنیم. این چالشها و سوژههای اصلی که در برخی از حوزههای کاری دیدهمیشود وارد کار نمیشود و نادیده گرفته میشود. بیان این موضوع فقط طرح مساله است و راهکار ارائه دادن برای آن نیست.
وی چالشها را به سه دسته چالشهای بیرونی، چالشهای درونی و چالشهای نظری تقسیم کرد و گفت: در چالش بیرونی ممکن است در پروژه خصوصی یا دولتی باشد و یکی از چالشهایی که ممکن است تسهیلگر با آن مواجه باشد عدم درک درست کارفرما از مشارکت است و بعضا پیش آمده کارفرما جامعه هدفی را مشخص کرده باشد، اما در آن هدف از ابتدا تا انتها هیچ یک از فرایند مشارکت وجود نداشته باشد و فقط اسم مشارکت را به همراه داشته باشد.
مساله دوم این است که اصولا کار مشارکتی یک فرایند زمان بر است و بازه زمانی طولانی را میطلبد.
مساله سوم که ممکن است در پروژههای سفارشی خیلی درگیر آن باشند عدم کفایت بودجه برای این پروژههاست.
عدم هماهنگی بین نهادهای مختلف و ارگانهای مربوطه مشکل دیگر است. در بسیاری از این پروژهها نیاز به همکاری قوه قضاییه، دادگاههای خانواده، مشاوران خصوصی و … وجود دارد و کارفرمایان یا تسهیلگران با مانع برای پیشبرد کارشان مواجه میشوند.
چالشهای درونی شامل چالشهایی می شود که ممکن است تسهیلگران در روند اجرا با آن مواجه شوند.
“این موسسه از سال ۷۶ شروع به کار کرده و تجربههای مشارکتی زیادی را با وزارت جهاد کشاورزی، یونیسف، دفتر مناطق روستایی و ..”یکی از چالشهای در جریان اجرای گروهها عدم تابعیت از هنجارهای محلی است. مشارکت فعالترها مشکل دیگری است که با وجود اینکه یکی از کارکردهای روشهای مشارکتی شنیدن صدای افراد حاشیهای است، متاسفانه بسیار اتفاق افتاده که عملا افرادی در کار مشارکتی باقی ماندند که اعتماد به نفس کافی داشتهاند یا قبلا سابقه کار مشارکتی داشتهاند و آن افراد که جزو افراد حاشیهای تلقی میشوند خود به خود کنار گذاشته شدهاند.
عابدینی همچنین در بحث چالشهای نظری، بر انتقادات و تصوراتی که از روش PRA وجود دارد تاکید کرد. تصوراتی درباره این روش وجود دارد که روشی سریع و آسان است، مشارکت کنندگان خنثی هستند، سیاسی نیست، پایه تئوریک ندارد و … این تصورات را میتوان افسانههایی نام نهاد که درباره این روش وجود دارد. پروسه مشارکتی یک پروسه کند و مشکلی است و نیاز به زمان زیادی دارد.
در پروژههای مشارکتی حتی افرادی که باتجربه و شاغل هستند و از روش PRA استفاده میکنند، معتقدند که در واقع نیازمند یک سری مهارتهای چند جانبه است. در این بحث که عنوان میشود که پایه تئوریک ندارد. PRA در واقع یک تحقیق علمی است که به طور متناوبی با تجربه و یادگیری درگیر است و مساله دیگری که در این روش مهم است این است که علاوه بر استفاده از روشهای مشارکتی موقعیت اجرای PRA فراهم باشد.
سخنران بعدی نسترن موسوی بود که سخنرانی خود را با عنوان «مبانی مفهومی و مفهومی رویکرد مشارکتی» ارائه داد. وی سخنرانی خود را با این سئوال آغاز کرد که روش PRA تا چه اندازه ای رویکرد علمی است؟ وی با تاکید بر اینکه در هر طرح پژوهشی، تعیین راهبرد پژوهش از مهم ترین مرحلههاست و آن چیزی که بیشتر در فضای علمی مسلط است روش کمی و خطی است. اما در رویکرد مشارکتی و روش PRA، این چرخه، مدور و کیفی است.
وی روش PRA را پژوهش معطوف به عمل عنوان کرد که در آن یافتههای پژوهش شرایط موجود را توصیف میکند و نیز زمینه انجام دادن اقداماتی اصلاحی را فراهم می آورد.
“وی همچنین به تجربه سازمان کفا در لبنان اشاره کرد که مقر آن در بیروت است و در سطح خاورمیانه فعال است و با کشورهای سوریه، اردن، مصر و..”کسانی را درگیر میکند که پژوهش درباره آنهاست و در نتیجه یافتههای پژوهش باید مقدّم بر هر چیزی به سود همان کسان به کار گرفته شود. پس اساس آن بر مشکل یابی و یافتن راهکارهای عملی است. این رویکرد گذشته از انسان شناسی کاربردی و پژوهش قوم نگارانه، از آموزههای پائولو فریره الهام گرفته است که در کتاب آموزش ستمدیدگان نظریه خود را مطرح کرده است.
موسوی با معرفی الگوی «اکولوژیک» برای درک خشونت بر ضد زنان، که به عنوان مثال توسط کارشناسان سازمان جهانی بهداشت در سراسر دنیا اجرا می شود، به ایده اصلی این نظریه اشاره کرد که زنها در فردیت خودشان نه قادر هستند خشونت را رفع کنند و نه می شود به آنها گفت که چه باید بکنند بلکه خشونت در عرصههای به هم پیوسته ای به وقوع میپیوندد و نمیشود در خلا به آن پرداخت. در این چارچوب مفهومی باید همه متغیرها را در نظر گرفت.
وی به نظریه داده بنیاد و خشونت بر علیه زنان اشاره کرد که به مدد آن،از دادههایی که در پژوهش اجتماعی به دست میآید و تحلیل و نظریه ساخته میشود. در این مورد خاص، هدف از پژوهش آن بود که به کمک خود زنانی که مورد خشونت قرار داشتند، هم درک بهتری از این موضوع پیدا شود و هم زنان راههای عملی برای رهاشدن از این وضعیت بیابند.
موسوی بحث خود را با طرح چند سئوال به پایان برد:
• آیا روش شناختی پژوهشهای مشارکتی قابلیت تبدیل به واحدهای دانشگاهی دارد؟
• آیا کاربست روشهای مشارکتی در پژوهش های اجتماعی توصیه شدنی است؟
• آیا کاربست روشهای مشارکتی در فرآیندهای اجتماعی بیرون از دانشگاه کارآیی دارد؟
• آیا آماده ساختن به کارگیری روش شناختی مشارکتی وظیفه دانشگاه هاست یا «کارگاه های آموزشی» بیرون از دانشگاه؟ یا موسسه های آموزشی؟ یا …
این جلسه روز عصر روز دوشنبه ۱٨ آذر با پرسش و پاسخ شرکت کنندگان به پایان رسید.