صدای مردم
از ابتدای سال جاری تا امروز حداقل ۱۴ رزیدنت در شهرهای مختلف ایران دست به خودکشی زدهاند. چه عواملی در خودکشیهای سریالی رزیدنتها به ویژه رزیدنتهای زن در ایران نقش داشتهاند؟….
از صبح که بیدار شدهام و سرپا هستم، چیزی نخوردهام. حالا نزدیک به غروب است، بالای سر یک بیمار فول ایستادهام. دستهایم را دستکشهای کرم رنگ لاتکس پوشاندهاند. به مریض کمک میکنم تا بهتر نفس بکشد. بعد میگویم زور بزند، سر جنین را میبینم و زن را تشویق میکنم. مثل همیشه توی این لحظات، زن مدفوع میکند.
حالا دیگر میدانم که محیط کار من، یک زندان وحشتناک است. قبل از این فقط در مورد کشیکهای اضافی شنیده بودم که بهعنوان تنبیه اشتباهات رزیدنتها اعمال میشود.
باید بدون آنکه وقفهای در کار باشد، ۳۲ ساعت کشیک بدهیم. با چشمهای باز، خواب میبینم. تنها حدود ۱۴ ساعت (تا شروع کشیک بعدی) میتوانیم به خانه برویم.
در اتاق عمل، پرسنل با من برخورد وحشیانهای داشتند. دارم میفهمم که تا وقتی سال یکی هستیم هیچکس برای ما موجودیتی قائل نمیشود.
نسرین فقط دو ساعت خواب میخواهد. دو ساعت خواب در میان ۳۲ ساعت کشیک طاقتفرسا، اما در این اردوگاه کار اجباری همه میدانند که غیرممکن است. او نمیخواهد دیگر خوندماغ شود. نمیخواهد دشنام بشوند.
جملات بالا بخشی از کتاب «مورتالیته و جیغ سیاه: روزنوشتهای یک رزیدنت زنان» نوشته زویا طاوسیان دکتر زنان و زایمان است. کتاب با ورود چهار رزیدنت زنان و زایمان به بیمارستان شروع میشود. کتابی که پر است از آزارهای کلامی و جسمی آزاردهندهای که رزیدنتها در سال اول و در بدو ورود به بیمارستان با آن رو به رو میشوند. در ادامه به بخشهای دیگری از کتاب اشاره خواهد شد.
بر اساس گزارشهای اعلام شده از ابتدای سال جاری تا امروز حداقل ۱۴ رزیدنت در شهرهای مختلف ایران دست به خودکشی زدهاند. آماری تکاندهنده که بسیاری را بر آن داشت تا این سوال را مطرح کنند چه عواملی در خودکشیهای سریالی رزیدنتها در ایران نقش داشتهاند؟
رزیدنتها چه کسانی هستند؟
دانشجویان پزشکی پس از گذراندن هفت تا هشت سال دوره پزشکی و اتمام این دوره با موفقیت پزشک عمومی میشوند. در صورت ادامه تحصیل، این پزشکان میتوانند در آزمون دستیاری یا همان رزیدنتی شرکت کنند. طول دوره رزیدنتی معمولا چهار سال است و از همان سال اول در بیمارستانها مشغول به کار میشوند. رزیدنتها بعد از قبولی در آزمون تخصصی، باید تعهدنامهای را امضا کنند که بهموجب بند سوم آن، اگر شخص به هر دلیلی نتواند دوره خود را تمام کند، ملزم به پرداخت دو برابر هزینه تحصیل بهعنوان خسارت است.
شیفتهای طولانی که گاهی تا ۷۲ ساعت ادامه دارد، حجم کاری بالا، اختلاف طبقاتی بین پزشکان، انحصارطلبی پزشکان قدیمیتر، توهین و تحقیر به رزیدنتها بخصوص سال اولیها، حقوق سه میلیون تومانی و نداشتن اجازه کار در بیرون از محیط بیمارستان تنها بخشی از مشکلاتی است که رزیدنتها در ایران با آن رو به رو هستند. به گفته این دستیاران پزشکی و برخلاف تصور عمومی، آنها بیشترین حجم و فشار کاری را در سال اول رزیدنتی تجربه میکنند و در سالهای بالاتر از حجم کاریشان به دلیل پیشکسوتی و اینکه میتوانند مسوولیتها را به گردن رزیدنتهای سال اولی بیندازند، بهتدریج کاسته میشود.
رزیدنتهای زن و تحمل خشونتهای مبتنی بر جنسیت
اردیبهشت ماه سال جاری بود که خبر انصراف دسته جمعی رزیدنتهای سال اول رشته زنان در یکی از بیمارستانهای علوم پزشکی تهران بسیاری را شوکه کرد. پیشتر هم رزیدنتهای زنان دانشگاه علوم پزشکی ایران و شیراز به دلیل بیتوجهی به خواستهها و مطالباتشان دسته جمعی انصراف داده بودند.
رزیدنتهای رشته زنان بیمارستان یاس علوم پزشکی تهران در متن انصراف، دلایل خود را اینگونه توضیح دادهاند:
«ما رزیدنتهای سال اول رشته زنان بیمارستان یاس دانشگاه تهران به علت فشارهای روحی و روانی و جسمی بیش از حد و تهدیدها و توهینهای مکرر و برخورد فیزیکی از طرف رزیدنتهای سال دوم و عدم توجه به کوچکترین درخواستهای مطابق با نیازهای اولیه انسانی و عدم توجه به مسائل آموزشی از طرف رزیدنت سال دوم، بیمارستان را به طور دسته جمعی ترک کرده و تا برآورده شدن خواستههایمان بههیچعنوان به آن بیمارستان باز نخواهیم گشت.»
هرگز نمیتوانم فراموش کنم، صورت نسرین غرق خون بود. سرش را توی دستشویی پذیرش دولا کرده بود و هی صورتش را میشست. چند دقیقه قبل سال دویی چنان فریادی سرش کشید که از هر دوبینیاش خون فواره زد و سنگفرش پذیرش را پر کرد.
بر اساس ماده ۳۵ آییننامه دوره دستیاری «تحصیل در دوره دستیاری بهطور تماموقت بوده و بر اساس برنامهای است که توسط مدیر گروه تنظیم میشود. حداقل ساعات کار به این صورت است؛ روزهای شنبه الی چهارشنبه از ساعت ۷:۳۰ لغایت ۱۶:۳۰ . پنجشنبهها از ساعت ۷:۳۰ لغایت ۱۲:۳۰»
همچنین در مورد تعداد کشیکهای دستیاران در این آییننامه آمده است: «حداقل برنامه کشیک دستیاران در زمینههای بالینی سال اول ۱۲ کشیک در ماه، سال دوم ۱۰ کشیک در ماه، سال سوم هشت کشیک در ماه و سال چهارم و پنجم شش کشیک در ماه.» اما در تبصره این ماده آمده است «تنظیم برنامه و افزایش کشیک موظف طبق ضوابط، به عهده مدیر گروه است.» که همین تبصره به معنای باز بودن دست مدیران گروه برای افزایش کشیکها بدون هیچ محدودیتی است.
سعی میکنیم مریض نشویم. اما نمیشود. بیشترمان عفونتهای ادراری مکرر میگیریم. فرصت خوردن مایعات بهقدر کافی را نداریم. ما سال یکیها فرصت تخلیه مثانهمان را هم نداریم و لیبر هم که پر از میکروب است. میکروبهایی که در بدنمان رشد میکنند. بیسر و صدا تب میکنیم. یواشکی لبهایمان را میخوریم. اما آف نمیشویم.
رزیدنتهای بیمارستان معمولا در سنین میانسالی به سر میبرند و بسیاری از آنها متاهل و بچهدار هستند. در این میان زنان رزیدنت به دلیل انتظارات کلیشهای که از یک زن بهعنوان همسر و مادر در جامعه مردسالار ایران میرود با فشارهای مضاعفی رو به رو هستند. مادرانی که به دلیل شیفتهای طولانی روزهای متوالی را دور از فرزندان خود به سر میبرند و بعد از اتمام ساعات طولانی کار و بازگشت به محیط خانه باید فشار مضاعف کار خانگی را متحمل شوند.
زویا طاوسیان در کتاب خود توضیح میدهد چگونه با داشتن دو کودک خردسال و در نبود مهدکودک بیمارستان در تمام ساعاتی که مجبور به کشیک بوده، در صبحهای زود یا نیمهشبها مجبور به خواباندن کودکانش در زیر میز ناهارخوری بیمارستان و بر روی زمین بوده است.
« از ساعت چهار و نیم صبح بچهها را باید جایی بخوابانم تا ساعت هفت و نیم بشود و مهدکودک بیمارستان را باز کنند. توی راهرو دو تا میزاست که رزیدنتها و انترن ها موقع غذا دورشان مینشینند. بچهها را که در پالتوی یکسرهشان خوب پیچیدهام زیر میز ناهارخوری میبرم. اگر گاهی یک پتو پیدا کنم رویشان میاندازم. تک بوسهای به گونههایشان میزنم و دوان دوان از پلهها پایین میروم تا کشیک طاقتفرسای دیگر را شروع کنم. جایی امنتر از زیر میز برای خواب جگرگوشههایم پیدا نکردهام.»
بارداری ممنوع
یکی از هشدارهایی که زنان رزیدنت از همان بدو ورود به بیمارستان با آن مواجه هستند، باردار نشدن در این دوران است.
«مصاحبه شروع میشود، ما یکی یکی جواب میدهیم. از سیر تا پیاز زندگی شخصیمان را پرسیدند. در مورد زناشوییمان هم نظر دادند، دستوراتی مثل اینکه حق نداریم حامله شویم وگرنه «پخ پخ».»
رزیدنتهایی که در این دوران باردار میشوند، علیرغم اوضاع جسمی و روحی شکنندهای که دارند بههیچعنوان با کاهش ساعات کاری یا کشیکهای ماهانه رو به رو نیستند. آنها باید تا ماههای آخر بارداری همانند سایر رزیدنتها کشیکهای طولانیمدت و ساعات کاری طولانی و فشار کاری زیاد را تحمل کنند.
دلم برای حنانه میسوزد. هیچکس به او و ناراحتیهایش، به ویارش و به دویدنهایش اهمیت نمیدهد. هیچگونه مراقبت بارداری برای او وجود ندارد. آنهم درست در بیمارستانی که مرکز بیماریهای زنان و زایمان است. همه ما هرروز برای دهها زن باردار بدو بدو میکنیم اما همکار خودمان را کنار میزنیم و با بیاعتنایی مثل یک کارگر تماموقت از او کار میکشیم.
مرخصی زایمان رزیدنتهای زن تنها دو ماه است و این دستیاران پزشکی بعد از دو ماه باید به محیط بیمارستان و ساعات کاری که برایشان توسط مدیرهای گروهشان تنظیمشده است بازگردند.
حنانه برگشته، با پسربچهی دوماههاش. حنانه همیشه قدرت بدنی بالایی داشت، ولی دو ماه مرخصی کم است برای دوران نقاهت زایمان. آشکارا زرد و زار است. البته با تمام وجودش تلاش میکند که در کشیکهایش کم نیاورد.
خودکشی سریالی رزیدنتها که زیر فشار کاری طاقتفرسا در کنار نداشتن بیمه، دریافتی حقوق کمتر از سه میلیون تومان در ماه و آزار و اذیتهای جسمی و روانی کمر خم کردهاند همچنان ادامه دارد. این خودکشیهای سریالی جدا از آمار مرگ و میرهای ناگهانی است که این رزیدنتها بعد از کشیکهای طولانی و استرس ناشی از مسوولیتهای سنگینی که در سایه نبود آموزش به آنها محول میشود، با آن رو به رو هستند. چرخه خشونتی که از پزشکان پیشکسوت و سال بالاییها به رزیدنتهای تازه ورود منتقل میشود و از آنها به بیمارانی که برای درمان به بیمارستان مراجعه کردهاند انتقال مییابد.
در تمام مدت اسارتمان در این اردوگاه که نامش بیمارستان زنان و زایمان بود، کاری مثل امروز نکرده بودیم. مجبور شدیم دنبال یک راه چاره باشیم. اتفاقات وحشتناک اخیر، همهمان را در هول فرو برده بود و این هول و هراس داشت برای همهمان فاجعه میآفرید: کشیکهای اضافه. ما خسته میشدیم. در فرایند خستگیهای ما، قربانیان بیشک بیمارانمان بودند. قربانی بیخوابیها و گرسنگیهای ما، قربانی آموزشهای نصفهنیمه و نادرست. قربانی سیستم داغان بیمارستان، همان نوزاد کوچکی بود که بازویش در لحظه تولد شکست.
از پرونده ۲۵ نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان