در یک هفته، از ٤ مورد قتل زنان در سنندج، مریوان و کرمانشاه تا آشکار شدن دو مورد قتل زنان در سالیان گذشته +گفت‌وگو

طی روزهای دهم، پانزدهم ‌و هفدهم مردادماه، ٤ مورد قتل زنان در شهرهای سنندج، مریوان و هرسین کرمانشاه به‌وقوع پیویست.خانم ذبیحی از فعالان حقوق زنان در کردستان می گوید که ما در مريوان هر سال حداقل يک يا دو قتل داريم.

در گزارش پیشرو، در گفتگو با منابع خبری کُردپا به جزییات بیشتری از این قتل‌ها می‌پردازیم.

همچنین در این گزارش به ٢ مورد قتل زنان در سال‌های گذشته در مریوان اشاره می‌شود که در جریان پیگیری قتل‌های اخیر، کُردپا به این اطلاعات دست یافته است.

جزییات قتل یک خانواده در سنندج؛

روز جمعه پانزدهم مردادماە، در روستای “خلیفه ‌ترخان” سنندج قتلی خانوادگی روی داد که در جریان آن داماد یک خانواده، همسر، پدر، مادر، برادر همسر و فردی دیگری را با استفاده از اسلحه شکاری به قتل رسانید و سپس با اقدام به خودکشی به زندگی خود پایان داد.

رسانه‌های حکومتی و محلی، دلیل این قتل را “اختلافات خانوادگی” عنوان کردند.

قاتل با نام “رضا احمدیان”، ٤٢ ساله، در روز حادثه به باغی که خانواده همسرش در آنجا بودند رفته ‌و اقدام به قتل خانوادگی همسرش ‌و فردی دیگر می‌کند. در این حادثه همسر قاتل به نام “شیلان مندمی”، پدر زن به نام “حبیب‌الله مندمی”، مادر زن به نام “عایشه اصلانی”، برادر زن به نام “شایان مندمی” و صاحب باغ کشته می‌شوند.

یکی از نزدیکان خانواده مندمی در گفتگو با کُردپا در این‌باره می‌گوید: “این قتل دسته‌جمعی به‌دنبال درخواست طلاق “شیلان مندمی” از همسرش و به‌دليل اختلافاتی كه با هم از لحاظ تفاوت سنی و تضاد عقیده داشته‌اند شروع شده، به‌گونه‌ای که عقاید مذهبی “شیلان” از سوی همسرش که عقاید خلاف آن داشته مورد توهین قرار می‌گرفته و البته مهمترین دلیل، علاقه شدید “رضا” به “شیلان” و درخواست طلاق “شیلان” برای جدایی بوده است.”

این منبع در ادامه می‌افزاید: “در پی این اختلافات، “شیلان” منزل همسرش را ترک ‌‌و به خانه پدرش بازگشته بود و باوجود اینکه همسرش چندین نفر را واسطه قرار داده بود تا به منزل برگردد، اما شیلان به‌دلیل مورد خشونت و تهدید قرار گرفتن، به هیچ عنوان حاضر به بازگشت نبوده است.”

همچنین این منبع در رابطه با خشونت علیه شیلان اذعان داشت: “قاتل نام خود و شیلان را بر روی ٢ تیر اسلحه نوشته‌ بود و با گذاشتن اسلحه بر روی سر شیلان او را به مرگ تهدید کرده بود.”

شیلان مندمی متولد ١٣٧٦ بوده و در سن ١٤ سالگی با رضایت خود با “رضا” که در آن زمان ٣٢سال سن داشته ازدواج کرده ‌و طی ١٠ سال زندگی فرزندی نداشته‌اند.

تحصیلات شیلان تا مقطع دبیرستان بوده و پس از ازدواج ترک تحصیل کرده است.

خانواده مقتول و قاتل ساکن محله “فیض‌آباد” سنندج بوده‌اند و این قتل دسته جمعی در باغی در روستا “خلیفه ترخان” روی داده است.

این دومین مورد از قتل خانوادگی در سنندج طی دو هفته گذشته بوده است که در مورخه سوم مردادماه، دو خواهر بە نام‌های “بیان و سحر مرادی” در محلە “حاجی آباد” سنندج توسط دامادشان به نام “اسماعیل احمدی” با اسحله بە قتل رسیدند.

جزییات قتل یک زن در مریوان؛

روز جمعه پانزدهم مردادماە، جسد یک زن به نام “منیره قادری” فرزند عبدالله، اهل روستای “گولان” در یک چاه‌ فاضلاب در باغ‌‌های روستای “چور” از توابع مریوان کشف شد.

این زن دهم مردادماه به ‌دست همسر خود به نام “ابراهیم فتحی” در یک گاوداری در روستای “چور” از توابع مریوان با وارد آوردن ضربه به ‌سر کشته می‌شود.

یکی از نزدیکان خانواده “منیره قادری” در گفتگو با کُردپا در این‌باره می‌گوید: “منیره قبلا چندین بار ازدواج کرده و داری ٧ دختر بوده است. همسر قبلی منیره، وی را “سه طلاقه” کرده ‌و می‌بایست او را به عقد مرد دیگری درآورد تا بتواند دوباره با وی بصورت شرعی زندگی کند[که در اصلاح آن نواحی به آن “ماره‌به‌جاش” گفته می‌شود]؛ به‌همین دلیل منیره به ازدواج ابراهیم درمی‌آید، اما بعد از ازدواج “ابراهیم” حاضر به جدایی از منیره نمی‌گردد و منیره هم قبول می‌کند.”

ابراهیم که خود دارای همسر و فرزند است، این جریان را از همسر اول خود مخفی می‌کند؛ اما وقتی همسر اولش متوجه می‌شود از ابراهیم تقاضای “ارث و مهریه” می‌کند، ابراهیم نیز به منیره فشار آورده تا طلاهایش را برای همسر اولش به وی بدهد که با ممانعت منیره روبرو شده و به‌دنبال دعوا و درگیری با وی او را به قتل می‌رساند و در چاه فاضلاب می‌اندازد.

ابرهیم بعد از قتل منیره و انداختن جسدش به داخل چاه فاضلاب، در میان دوستان و آشنایان مدعی می‎شود که منیره طلاها را برداشته و رفته؛ اما در جریان اقدام به فروش طلاها، یکی از مغازه‌داران جریان را متوجه می‌شود و به آگاهی اطلاع می‌دهد و به این صورت هم قاتل دستگیر می‌شود و هم جسد منیره پس از گذشت ٥ روز در چاه فاضلاب کشف می‌شود.

در پی پیگیری خبر قتل این زن مریوانی، قتل دو زن دیگر در مریوان در سال‌های گذشته فاش می‌شود؛

کُردپا در جریان پیگیری خبر قتل “منیره قادری” در مریوان، در گفت‌وگو با برخی منابع داخلی به اطلاعاتی درخصوص دو مورد قتل زنان در روستا “گلان” از توابع مریوان در سال‌های گذشته دست می‌یابد.

یکی از این زنان به نام “سهیبه قادری”، متاهل، اهل روستای “گلان”، به ‌دلیل “ارتباط با فردی دیگر” توسط برادرش خفه می‌شود و جان خود را از دست می‌دهد.

دیگر زن به قتل رسیده، “عطرین نادرپور”، اهل روستای “گلان” است که به‌دنبال “اعتراض به رابطه همسرش با فردی دیگر” به دست همسرش به نام “صاحب کریمی” با چاقو به قتل می‌رسد.

قتل یک زن در هرسین کرمانشاه؛

روز یکشنبه، هفدهم مرادماه، یک شهروند کُرد به نام “سارا پیرزادی” اهل شهر “هرسین” از توابع کرمانشاه با سلاح گرم از سوی پسرعمویش به نام “آرمان پیرزادی” به‌قتل رسید.

آرمان پس از ازدواج سارا با فردی دیگر، به‌دلیل علاقه شدید به وی، به منزل آنها رفته و با شلیک ٥ گلوله دخترعموی خود را به قتل رسانده است.

در این جریان همسر سارا و برادر همسرش نیز زخمی شده‌اند.

آرمان پس از بە قتل رساندن سارا، در خانە خود بە‌شیوەی حلق آویز اقدام بە خودکشی کردە ‌و به زندگی خود پایان داده است.

چرا در هرمورد از قتل زنان “قتل‌های ناموسی” مرکز ثقل بحث‌ها قرار می‌گیرند؟

در رابطه با قتل زنان، تحلیل‌های بسیاری حول مسئله قوانین حاکم، تبعیض نظام‌‌مند حکومتی علیه زنان، فرهنگ پدر سالار و مردسالاری نهادینه شده در خانواده و جوامع ایرانی، تعصبات مذهبی و … می‌چرخد.

در این بخش، درگفتگو با یک فعال حقوق زنان، قتل زنان تحت عنوان “اختلافات خانوادگی” را از برساخت “تفکر مالکیت بر زن” و “تفکر ناموس‌پرستی” مورد توجه قرار می‎دهیم و اینکه کجا می‌توان به ارتباط خشونت جنسیتی و افزایش روزمره آن در ایران با تفکر که زن را مایملک مرد می‌داند رسید؟

رضوان مقدم، سخنگوی “کمپین توقف قتل‌های ناموسی” که درحال حاضر بر مستندسازی قتل‌های ناموسی چند دهه گذشته در ایران کار می‌کند، ضمن اشاره به چندین مورد از این مستندسازی‌ها، به چندین نوع از “قتل‌های ناموسی” می‌پردازد.

رضوان مقدم، اعتقاد دارند که قتل‌های تحت عنوان “اختلافات خانودگی” سرپوشی است برروی “قتل‌های ناموسی”، چراکه قصد پنهان‌کاری است. برای مثال وقتی یک دختر ١٣ساله به دست پدرش به قتل می‌رسید و دادگاه ‌و رسانه‎ها دلیل قتل را “اختلافات خانوادگی” عنوان می‌کنند؛ سوالی که پیش می‌آید این است، یک پدر با یک دختر ١٣ ساله چه اختلاف خانوادگی می‌تواند داشته باشد؟ یا یک برادر با یک دختر ١٣،١٤ ساله یا یک برادر ٢٠ ساله با خواهر ٢٧ ساله. این موارد را به این دلیل عنوان کردم که در جریان مستندکردن قتل‌های ناموسی با چنینی مواردی برخورد کردم که تحت عنوان اختلافات خانودگی از آنها یاد شده، درحالی که می‌بینم پشت آنهام مسئله دیگری نهفته است.

یا مثلا تقاضای طلاق ازنظر بعضی از خانواده‌ها ننگ و عار شمرده می‌شود و جهت حفظ “حیثیت” قتل روی می‎دهد. ما به موارد بسیاری از این دسته برخورد کردیم که زن تقاضای طلاق کرده و زمانی که به خانه پدری بازگشته توسط برادر و پدر به قتل رسیده و با عنوان “اختلافات خانوادگی از آن یاد شده، درحالی که در بررسی خبر به همان قتل برمبنای “تفکر ناموس‌پرستی” بازمی‌گردیم.

یا وقتی کسی نامزدش را به‌دلیل جواب رد در مسئله‌ای به قتل می‌رساند، در دسته‌بندی قتل‌های ناموسی قرار می‌گیرد چراکه قاتل خود را مالک جسم زن دانسته و حاضر به قبول جواب نه نیست و آن را توهین به خود و بی‌آبرویی خود دانسته. چراکه ریشه قتل‌های ناموسی بر “احساس تملک بر جسم و جان” زنان باز می‌گردد و به نظر من هر قتلی که برآمده از این احساس تملک باشد برمی‌گردد به قتل‌های ناموسی. اما در مواردی که اختلاف برسر ارث و مسائل مالی باشد، قضیه جدا است.

حتی موارد اسیدپاشی به زنان نیز می‌تواند “اسیدپاشی‌های ناموسی” باشد که از آنها نیز تحت عنوان “اختلافات” نامبرده می‌شود. برای نمونه زنی زیبا که شوهرش فوت کرده است، برادر شوهر فکر می‌کند که این زن ملک خانواده شوهری است و نباید از آن خارج شود و مردان دیگری صاحب این زن و چهره زیبای آن شوند؛ به‌همین دلیل به اسیدپاشی متوصل می‌شود و در زمره “اسیدپاشی‌های ناموسی” قرار می‌گیرد. اگر هم منجر به قتل شود در چهارچوب قتل‌های ناموسی قرار می‎گیرد و نام‌گذاری آنها با عنوان “اختلافات خانوادگی” مشکلی را حل نخواهد کرد.

چرا مراجع قضایی و پلیس به موارد خشونت علیه زنان رسیدگی نمی‌کنند؛

موارد بسیاری از قتل زنان در ایران و گزارشات، حاکی از آن بوده که مراجع قضایی و پلیس در اعم موارد و در جریان رسیدگی به “خشونت علیه زنان” و “اختلافات خانوادگی” نه تنها بسیار سهل‌انگارانه رفتار کرده‌، بلکه عملکرد آنها مجوزی بوده برای وقوع قتل که نمود بارز آن را می‌توان در قتل “رومینا اشرفی” در گیلان و “سرگل حبیبی” در سنندج و در آخرین مورد در رابطه با قتل “بیان و سحر مرادی” مشاهده کرد که تمام شکایات “بیان” از همسرش در رابطه با “خشونت” راه به جایی نبرده است.

خشونت علیه زنان یکی از بارزترین موارد نقض حقوق بشر در دنیا شناخته شده است، اما در ایران حتی برای آن جرم‌انگاری نشده ، کما اینکه قوانین برای قاتلین این قتل‌ها تخفیف ویژه‌ای در نظر گرفته و مجوز “کشتن زنان” را صادر می‌کنند.

بطور کل در ایران، حکومت مجوز خشونت صادر می‌کند، رسانه‌ها قتل زنان را تحریف می‌کنند، خشونت جرم‌انگاری نشده و نبود خانه امن برای زنان و عدم رسیدگی قضایی به خشونت‌ها عرصه را علیه زنان تنگ کرده و آمار خشونت را روز به روز بالاتر برده، به‌گونه‌ای که شاهد همدستی نظام سیاسی، قانونی و مردسالار علیه زنان هستیم.

با نگاهی کوتاه به مجموعه قوانین ایران در مورد زنان متوجه خواهیم شد، که در نظام حقوقی ایران زن به دلیل “جنسیت” به عنوان موجودی مستقل به‌رسمیت شناخته نشده و این پیشاپیش راه را بر خشونتی می‌گشاید که بطور سیستماتیک مجوزهای قانونی را برای خشونت در تمامی اشکال و خصوصا حادترین نوع آن یعنی زن‌کشی فراهم می‌کنند.

ساختار حقوقی که به کمک نظم مردسالار و سنت‌های ارتجاعی رفته و گفتمانی “ناموسی” از تعریف زنان و نگاه به زن و حقوقش وارد ساختار جامعه می‌کند. با نگاهی به ماده ٣٠١ و آمار بالای قتل دختران به دست پدران و خانواده پدری متوجه می‌شویم که قتل فرزند دختر بطور گسترده معنا و ریشه متفاوتی داشته، “تهدید آبرو”.

همچنین ماده ٦١٢ و ٦٣٠ قانون مجازات اسلامی، که در ارتباط با زنان مشاهده و معنا پیدا می‌کنند؛ چراکه در این‌باره قانون از خود سلب مسئولیت می‌کند و مجوز و اختیار قانونی را به تصمیم شخصی و قضاوت فرد (قاتل) واگذار می‌کند.

و این دقیقا جایست که خشونت علیه زنان از مجراهای قانونی و لوایح مجوز گرفته و با توسل به تفکر مردسالاری و سنت‌های ارتجاعی پیاده می‌شود.

تنظیم گزارش: اوین مصطفی‌زاده