ماهنامه خط صلح – پیگیریها و فعالیتهای سازمانهای بینالمللی و ملی: در طول تاریخ حکومت مستبدانه جمهوری اسلامی ایران سازمانهای رسمی بینالمللی برای مهار دستگاههای ظالمانه قضائی ایران فعالیتها و پیگیریهای زیادی نمودند ولیکن متاسفانه به دلیل نبود مکانیزم ضمانت اجرائی پیگیریهای این سازمانها نتوانست نظام ایران را وادار به رعایت حقوق بشر نماید. بیشتر فعالیت این سازمانها چه خارجی و چه داخلی بدون نتیجه ماند و تا زمانی که این سازمانهای مدافع حقوق بشر مکانیزم ضمانت اجرائی را برای ملزم کردن اعضای خود به انجام و رعایت اصول حقوق بشری پیدا نکنند و نداشته باشند هیچ پیشرفتی در مهار کردن نظامهای مستبد و ظالم مثل حکومت جمهوری اسلامی ایران به رعایت حقوق بشر نخواهیم داشت.
سازمان عفو بین الملل – گروه مدافع حقوق بشر در مهر ماه ۱۳۸۵ با انتشار اطلاعیهای مطبوعاتی از حکومت ایران خواست تا سنگسار را از قوانین جزائی ایران حذف کند. مصادف با انتشار این اطلاعیه یک هیئت پارلمانی ایران در سفری به بروکسل با کمیته زنان و برابری جنسیتی پارلمان اروپا ملاقات کرد، الهام امین زاده، نایب رئیس کمیته روابط خارجی کمیسیون امنیت ملی ایران، در این رابطه به خبرگزاری ایسنا گفت: “سندیت این کمیته پارلمانی اروپا اینترنتی و سازمان عفو بینالملل است که برای ما مستند نیست (۱)
بر اساس آمارهای سازمان عفو بینالملل ۷۷ مورد سنگسار از ابتدای نظام مستبدانه جمهوری اسلامی ایران ثبت شده است و روشن است به دلیل سانسور خبری و امنیتی حاکم در ایران و عدم اطلاعرسانی واقعی آمار سنگسار شدگان بیش از اینهاست. (۲)
۱- خبرگزاری ایسنا مورخ مهرماه ۱۳۸۵
۲ـ اولین مورد سنگسار در ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران در تیرماه ۱۳۵۹ به وسیله رجم (سنگسار) نمودن زن و مرد تا مرگ در شهر کرمان صورت گرفت.
تضاد عضویت ادعائی نظام جمهوری اسلامی ایران در سازمانهای بینالمللی حقوق بشر با اقدامات مستبدانه و سالبانه حیات رژیم:
این موضوع در طول این چند دهه حکومت مستبدانه جمهوری اسلامی ایران از بدیهیات است؛ رژیمی که علیرغم عضویت در سازمانهای حقوق بشری و انسانی بر خلاف حقوق بشر عمل می کند و همیشه در مقام انکار اقدامات ظالمانه خویش و دروغگویی که خود این عنوان در این نوشتار گزارش مفصل و علیحده میخواهد طوری که تحقیق و گزارش را در حد مجلدات قطوری خواهد رساند. اما جهت اختصار موضوع به عضویت غیر متعهدانه رژیم در چند سازمان اساسی حقوق بشری اشاره خواهد شد:
عضویت ایران در عفو بین الملل و تاکید آن بر پایبندی حکومتهای عضو به تعهدات حقوق بشری
عضویت ایران در میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) و تاکید این میثاق بر اعدام نکردن و عدم انجام اقدامات سالبانه حیات ،منع شکنجه و رفتارها و مجازات بیرحمانه غیر انسانی و تحقیرآمیز.
عضویت ایران در سازمان ملل-کمیسیون حقوق بشر؛ سازمانی که خواستار شده است که حداقل جرایم با مجازات مرگ فقط شامل بدترین جنایتها باشند! و این جرائم در قطعنامههای سازمان ملل تبیین شده است و اضافه میکند که مجازات اعدام باید اقدامی استثنائی باشد.
بخش دوم
بررسی فقهی جرم زنا با مجازات رجم(سنگسار تا حد مرگ):
آنچه از تفاسیر (هرمینوتیک) متون دینی و دین برداشت میشود این است که دین به وسیله پیامرسانان آن برای آزادی انسان از غل و زنجیرهایی (آداب و رسوم خرافی، احکام و اخلاق ظالمانه و تحقیرآمیز) که بر دست و پای انسانهای ضعیف نگاه داشته شده، زده شدند آمده است. (آیه ۱۵۷ سوره اعراف)
و از آنجایی که این موضوع برنامه دین است در تمامی ادیان تایید این موضوع مهم آمده است و همیشه با روش دستور به کردار نیک و نهی از کردار بد برنامه جهل و غل و زنجیرزدائی را در جامعههای ابتدایی و مظلوم دنبال میکرده است. برای تقریب اذهان به موضوع نمونههای گذرایی از این غل و زنجیرها در اشکال فکری و اجتماعی مثل خرافههای فکری و عقب ماندگی و تبعیض و استثمار طبقات و غیره را ذیلا اشاره میکنیم:
برده کردن و برده خریدن
پاره کردن قسمتی از پیراهن که نجس شده باشد و یا قسمتی از بدن متنجس(۱) در اقوام ابتدائی
خون خواهی و قصاص در همه موارد قتل چه عمد و چه سهو چه جانی مجنون باشد و چه سالم
قطع دستان دزد و یا در صورت عدم پرداخت تاوان و جریمه و رد مال و تعهد گرفتن به وسیله قسم که دیگر دزدی نکند به رود نیل انداختن جهت خورده شدن وی به وسیله تمساح (مصر قدیم)
انداختن زن زنا کار به رودخانه نیل جهت خورده شدن وی به وسیله تمساح و زدن صد ضربه شلاق به مرد زناکار
اعدام برای دزدان مقبره ها و گورستانها
اعدام خانواده مجرم و مصادره اموال او و خانواده و همراهان وی مانند مجازات عخان در بنی اسرائیل (زمان یوشع)
میراندن و کشتن زن و بچه های متوفی و دفن آنان توامان که زندگی را در آخرت با هم ادامه دهند.
و دیگر مجازاتها و احکام خرافی و ظالمانه و تحقیرآمیز که به وسعت طول تاریخ زندگی اجتماعی انسان است و به عرض تمام ملل و اقوام بشری در تمام قارههای روی زمین است که ذکر آنان مبحث علیحده میخواهد.
سنگسار کردن زناکاران خصوصا و بعضی جرائم دیگر عموما
این غل و زنجیرهای فکری–اخلاقی جوامع به دلایلی به تناسب رشد عقلی انسان بوده است حتی تا قرون بعد از میلاد (۵۹۵-م) متاسفانه مجازاتهای وحشیانه وضع میشد و حتی تا قرن هجدهم میلادی ادامه داشت. باز برای تمهید و تقریب اذهان جهت بررسی مبانی دینی سنگسار لازم است به این دوره نیز اشارهای شود؛ پاپ گرگوری اول مثلا مجازاتهای زیر را تا مرگ برای جرایم زیر توصیه میکرد:
مجازات خورد شدن در چرخ برای غرور
مجازات انداختن در آب یخ برای حسادت
مجازات خوراندن موش، وزغ و مار برای حرص و آز
مجازات انداختن در آتش برای هوس بازی
مجازات سوزاندن با آتش برای جادوگران (کیمیاگران و دانشمندان) به نحوی که حتی پروتستانها بین قرون ۱۵ تا ۱۸ در اروپا صد هزار زن را به عنوان جادوگر زنده زنده به آتش کشیدند
مجازات زنده تکه تکه شدن برای خشم
مجازات انداختن در لانه ماران برای تنبلی
مجازات بستن پوزبند آهنین برای زنانی که زیاد حرف می زدند.
مجازات مرگ به وسیله غرق کردن، دار و زیر سنگ گذاشتن برای جادوگران (سال ۱۶۹۲) در خلیج ماسوچوست در ساحل شرقی آمریکا فقط به دلیل “خواب دیدن” بر علیه متهمین.
پیشینه تاریخی مجازات رجم (سنگسار تا حد مرگ) در متون دینی دیگر و قدیم:
در الواح سومری بیش از ۷۰۰۰ سال پیش آمده:”…و زنی که با دو مرد زناشوئی کرده باید سنگسار شود.” (علیرضا بهمانی- تاریخچه سنگسار)
در قوانین حمورابی حدودا ۴۰۰۰ سال پیش به مجازات غرق کردن زن زناکار اشاره شده است.
حکم سنگسار در تورات یهود به وضوح آمده است و برای خیلی از جرایم مثل جادوگری، کفرگویی و بت پرستی عموما و زنا خصوصا مجازات رجم ذکر شده است. (التورات العربی-ص۲۱۷-الاصحاح۲۲)
حکم سنگسار در انجیل از آنجایی که مسیح شریعت جدیدی نیاورد و عامل و مبلغ و موید شریعت موسی پیغمبر بنیاسرائیل بود لذا بر اساس شریعت قبل به این حکم (رجم) عمل میکردند و داستان آن زن فریسی و رجم و سنگسار کردن آن به وسیله فریسیان و گزارش آن در انجیل مشهور و مستند است.
رجم و سنگسار در اسلام، (این بخش از مقاله سعی بر بررسی مبانی فقهی آن دارد) هیچ مبنای فقهی و دلایلی که اشاره خواهد شد ندارد و در قرآن هیچ ذکر از این مجازات شنیع و ترسناک نیست.
رجم و سنگسار در دوران متاخر و معاصر جامعه انسانی هم در بخش اول این نوشتار که درخور آن باشد و مربوط به فرد نظام استبدادی ملاهای ایران از کلی نظامهای معتقد به سنگسار کردن، اشاره شد و روشن است تکرار آن در این بخش خارج از موضوع است.
استدلال و استناد نظام قضایی ایران به فقهی و حقوقی بودن مجازات رجم تا مرگ برای زنا کار!
استناد به آیه زعمی رجم که در قرآن موجود نیست:
الف. الشیخ والشیخه اذا زنیا فارجموهما البته نکالا من الله و الله عزیز حکیم
ب. الشیخ و الشیخه اذا زینا فارجموهما فانهما قضیا الشهوه!
استناد به حدیثهایی که احیانا واقعههایی از اجرای سنگسار را گزارش کردند مثل حدیث “ماعزبن مالک” و”الغامدیه “و “العسیف.”.
این که آیه نور آیه (۲) ناسخ آیه رجم وهمی نیست بلکه تخصیص کننده است. چرا که با آمدن آیه نور مجازات تازیانه در واقع هر حکم قبلی را نسخ نموده است اما آنها این نسخ را تخصیص میدانند بدان معنی که تازیانه برای غیر همسردار است و سنگسار تا حد مرگ برای آدم همسردار است!
رد استدلال و استنادات نظام قضایی ایران بر مجازات رجم برای زنا کار:
برای رد بایستی به دلایل وافی اشاره کرد و لیکن دلایل وافی قاعدتا چون طولانی و خسته کننده است ما مجبور شدیم برای اینکه چهارچوب بحث علمی را در این نوشتار نگه داریم زبده و نتیجه “تضارب آراء “را ذکر کنیم و از آوردن جزئیات “قیل و قال” که متن را طولانی و کسل کننده میکند حتیالمقدور دوری کرده اما جهت رفع این نقیصه سعی بر آن شده که مصدر و منبع استدلال را ذکر کرده تا مخاطب چنانچه خود خواهان شروح مبسوط باشد آن را دنبال و تعقیب کند.
الف. رد آیه وهمی رجم (سنگسار) در قرآن:
۱- ادعای آیه رجم مخالف موضوع حفظ قرآن از جانب خداست که میگوید ما قرآن را نازل کردیم و ما از آن به خوبی و درستی محافظت و نگهداری میکنیم. (حجر آیه ۹)
البته معتزلیها و پیروان نظام (با تشدید ظ و فتح نون ۱۶۰/۲۳۱ ق از شاگردان هشام ابن حکم) نیز عدم ذکر ان در قرآن را دلیل بر غیرشرعی بودن سنگسار میدانند با علم به اینکه تخصیص و تقیید قران را به وسیله احادیث و نه نسخ آنرا معتقدند
۲- علی (رض) در حدیثی رجم را از تازیانه تفکیک کرده و آن را به قرآن منسوب ننموده است (صحیح بجاری-جلد۸-کتاب۸۲ –شماره ۸۰۳) و خوارج زمان علی “کرم الله وجهه” نیز رجم را قبول نداشتند الان هم تمام مسالک فقهی آنان مثل اباضیه و غیره… رجم را حکم اسلامی نمیدانند لذا سنگسار کردن را منکر شدند (شیخ الاسلام فخرالدین رازی) استدلال آنان این بود که در ظاهر قران کیفر سنگسار نیامده است و در سنت متواتر پیامبر نیز رجم وجود ندارد.
فصحاء و بلغاء ادبیات قرآنی به عنوان مفسر و هرمنوتیست سیاق و جملهبندی عبارت آیه رجم را خیلی ساده و ساختگی میدانند چرا که “فاء” جزائیه در فارجموهما (سنگسارشان کنید) بدون دلیل بلاغی و ادبی آمده است چرا که هنگام ذکر ادات شرط فاء جزائیه نمیآید و هنگام آمدن شرط بدون ادات ظاهر اما مقدر “فائ جزائیه” میآید مانند:
الزَّانِیَهُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَهَ جَلْدَهٍ (نور آیه ۲) (۱) لذا سیاق عبارت آیه وهمی رجم با فصاحت و بلاغت نمیخواند و دال بر ساختگی بودن عبارت است.
آیات قرآن به عنوان وحی منزل گزارشگران و کاتبانی داشت که آن را تدوین میکردند و برای ترس از تحریف آن مثل ادیان قبل بیش از صدها حافظ قرآن بود همچنان که هست و هیچ کدام این آیه از قلم افتاده را نه حفظ کردند و نه تلاوت.
از نظر حقوقی نیز با سایر احکام فقهی دیگر نیز هم خوانی ندارد چرا که با قید پیرمرد و پیرزن که در عبارت آیه رجم وهمی آمده است زناکار هر شرایط دیگر نیز (غیر از پیری) هم داشته باشد سنگسار میشود.
ب) رد بر احادیثی مثل حدیث “ماعزمن مالک” و “غامدیه “و “عسیف” که وقایعی از سنگسار کردن را گزارش میدهند و این سه حدیث از مجموع ده حدیثی هستند که در مورد سنگسار کردن هستند. (البته احادیث رجم زیادند اما ریشه روائی آنها به ده حدیث میرسد)(۱)
۱- این احادیث مع غض نظر از بحث روایتی و سند آن چنانچه بر سبیل مماشات و همراهی بر اساس همان اصول روایتی آن ها را صحیح بدانیم باز مشکل آن با حدیث عسیف که راوی آن الزهری یکی از تابعین است و فقط تنها این تابعی است که روایت میکند و هیچکس دیگری در آن طبقه روایت کننده این حدیث را روایت نمیکند، و چون در روایت آن منفرد و تنهاست حدیث را از صحت و اعتبار میاندازد و تمامی احادیث بعد از این ده حدیث همه مربوط به طبقات دیگر است که به اخبار احاد (یک سلسله روات از روایت نه چند سلسله روات تواما) روایت میشود. حدیث در این طبقه (تابعین) منفرد است و حدیث منفرد نزد اهل حدیث مسموع نیست.
۲- علاوه بر آن ما احادیثی داریم مانند طرق اثبات احادیث رجم (سنگسار کردن تا حد مرگ) که پیغمبر در واقعههایی سنگسار نکرده است و حد شلاق و تازیانه را اجرا کرده است مانند حدیثی که مالک روایت می کند از زید ابن اسلم که مردی بر علیه خود به زنا اعتراف کرد و پیغمبر بعد از ایراد شبههایی که حد اجرا نشود ناگزیر به اجرای حد شد و به امر وی مرد را تازیانه زدند. آن هم تازیانهای که زخم نکند، پوست را پاره نکند، دست زننده تازیانه از زیر بغل وی خارج نشود، غیر متوالی باشد (بین الضربتین) با شلاق نه شدید نه خفیف (بین السوطین) باشد!
۳- و مهمتر از این حدیث یعنی سنت و سنت با قرآن قابل نسخ است کما اینکه خیلی از اجتهادات پیغمبر بعد از نزول آیه نسخ شده است مثل اسیر نگرفتن در هنگام جنگ (واقعه جنگ بدر و اجتهاد پیامبر بر اسیر گرفتن) و تغییر قبله از اورشلیم (بیت المقدس) به کعبه بعد از اینکه پیامبر ۱۶ سال به طرف اورشلیم نماز میخواند. و ایضا مانند رجم که به وسیله آیه ۲ سوره نور تازیانه زدن به جای سنگسار نسخ شده است.
۴- برعکس آیات به وسیله سنت اساسا نسخ نمیشوند ولو اینکه جواز آن نزد بعضی از مجتهدین است و آن ذاتا نسخ نیست بلکه تخصیص است و فی الواقع عملا در دوران اجرای احکام دینی واقعهای نداریم که سنت قرآن را نسخ کند.
۵- شیبانی روایت دارد که از عبدالله ابن جعفر پرسیدم آیا رسول خدا مجازات سنگسار را انجام می داد؟ جواب داد “بلی” پرسیدم قبل از نزول سوره نور یا بعد از آن؟ جواب داد نمیدانم ( صحیح بجاری جلد ۸ کتاب ۸۲ شماره ۸۰۴)
۶ـ صرف ذکر رجم جزأ روایات مشترک فریقین ونیز در جوامع حدیثی بدو ن توجه به اوصاف روایت ـ سندیتی به آن نمیدهد؛ چرا که چه بسیار احادیث نادرـ شاذـ غریب ـ ضعیف ـ مجهول و کذب …که در بین روایات مشترک و جوامع حدیثی که ذکر نشده است؛ این امر نزد اهل حدیث معمول و روشن است که به وسیله ادات و قواعد” تعدیل و جرح” احادیث درست از نادرست معالجه میشوند.
ت) رد این که آیه نور تخصیص آیه وهمی رجم است:
۱ـ اینکه آیه وهمی رجم بنا بر دلیلی که قبلا ذکر شد وجود خارجی ندارد و به همان دلیل ادعای حفظ قرآن به وسیله خدا و وجود آیهای با تلاوتی منسوخ و حکمی باقی آن هم حکمی آنچنان شنیع و ترسناک و غیر الهی با قول حفظ و نگهداری قرآن نمیخواند.
۲- لذا استدلال نظام قضایی ایران به همان سطح سنت و حدیث تنزل پیدا میکند و آن هم در دنیای واقع دوران اجرای احکام دینی ما واقعهای نداریم که سنت و حدیث قرآن را نسخ کرده باشد. بله نزد “احناف “سنت متواتره آیات را تخصیص میدهد و تخصیص به وضوح روشن است که نسخ نیست.
۳-سوره نور آیه ۲″ زناکاران را صد ضرب تازیانه میزنید “ناسخ سنت ما قبل بوده همانطور که قرآن اساسا برای نسخ غل و زنجیرهایی فکری، خرافی و اخلاقی جوامع آمده است اما به تدریج در وضع قوانین انقلابی و نسخ قوانین متحجر و مرتجعانه تدریجا و مرحله به مرحله صورت گرفته است. حتی زمینه وضع قوانین اقتضایی و تدریجی در روایت “برصایا” یهودی ساکن فدک نیز هم مشاهده میشود. زمانی که پیغمبر در مورد حکم مجازات زناکاران دو یهودی از وی پرسید و او را به درست جواب دادن متعهد کرد و جواب داد: بلی حکم مجازات سنگسار تا حد مرگ در تورات بوده است اما زمانی که در اجرای حکم بین دو متهم مشابه غنی و فقیر (تغییر شرایط) اختلاف ایجاد شد آن را به شلاق تبدیل کرده بودند و برای رسوایی آنان، آنها را در شهر میگرداندند.
ملاحظه: حتی در زمان اواخر یهود قبل از مسیح نیز زمینه تغییر این حکم تدریجا پیش آمده بود و در زمان اسلام قاطعانه به وسیله آیه ۲ سوره نور نسخ گردید و این شیوه مشهور ادیان است در تغییر غل و زنجیر های فکری-اخلاقی جوامع بشری است. ولی این نمونه بارز “وضع قوانین تدریجی ادیان “است که خود موضوعی مهم و قابل امعان جهت تحقیق در زمینه حقوقی است.