آموزش نقش‌های جنسیتی در خدمت بازتولید نابرابری جنسیتی

بسیاری از کارشناسان معتقد هستند در محتوای کتاب‌های درسی مدارس ایران زن‌ستیزی آشکاری دیده می‌شود، چرا که سیستم آموزشی بر مبنای تفاوت بین دختران و پسران استوار است.تاثیر نابرابری جنسیتی بر توسعه در بوته نقد - ایسنا

زهره معینی- گروه مطالعات زنان

اندره میشل می گوید: «در بیشتر پیام‌هایی که از رهگذر کتاب‌های درسی به دانش‌آموزان و کودکان منتقل می‌شود، دگرگونی‌های پراهمیتی که طی دهه‌های اخیر در زندگی زنان روی داده، نادیده گرفته می‌شود. در واقع با وجودی که زنانِ متعلق به محیط‌های فرهنگی و اجتماعی با سنت‌های مختلف نشان داده‌اند که قادرند در عرصه‌هایی که به طور سنتی مختص مردان بوده است نقش فعالی ایفا کنند و ارتقا مقام بیابند، در کتاب‌های درسی این دگرگونی‌ها اصلا یا دست کم بطور کامل بازتاب نیافته است. نقش مردان نیز دگرگون شده است زیرا آنان بیش از پیش عهده دار وظایفی می‌شوند که بطور سنتی به زنان اختصاص داشته یا مشاغل زنانه را انجام می‌دهند این جهش‌ها نیز اصلا یا به اندازه کافی روشن نمی شود».

آموزش رسمی به دلیل استفاده از ابزارهای گوناگون و مهمی چون کتاب‌های درسی و محتوای آن، کادرهای آموزشی و گروه‌های همکلاسی …نقش بسیار مهمی در جامعه‌پذیری کودکان و نوجوانان دارد. این کتاب‌ها و شیوه تدریس آن ابزاری است برای انتقال گفتمان حاکم به دانش‌آموزان و نهادینه کردن آنچه موردنظر است. ناگفته پیداست که بینش و گفتمان حاکم بر کتاب‌های درسی در هر کشوری، چه پنهان و یا آشکار ریشه در اعتقادات، باورها و در کل ایدئولوژی حاکم بر ساختار سیاسی دارد.

بسیاری از کارشناسان معتقد هستند در محتوای کتاب‌های درسی مدارس ایران زن‌ستیزی آشکاری دیده می‌شود، چرا که سیستم آموزشی بر مبنای تفاوت بین دختران و پسران استوار است. با توجه به این‌که کودکان بیشتر از بزرگسالان تحت تاثیر کلیشه‌ها قرار می‌گیرند، از ابتدای ورود به مدرسه بذر نگرش تبعیض جنسی در ذهن آنها کاشته و به تدریج هر چه کودکان در این نظام آموزشی بیشتر حضور یابند، این کلیشه‌ها در ذهن‌ ‌آنها نهادینه‌ و به تدریج به رفتار تبدیل می‌شود.

در کتاب‌های درسی زن وظیفه فرمانبرداری از مردان خانواده و پشتیبانی از کل خانواده را برعهده دارد و گاهی تیمارداری از سالمندان نیز بر دوش آنان است و با ایفای نقش خود امکان آرامش و آسایش اعضای خانواده را فراهم می‌کند. گذشت، فداکاری و پذیرش جز صفت‌هایی است، که زن خوب فرمانبر پارسا باید به آن آراسته باشد. اما به سایر نقش‌های زنان که می تواند باعث بالندگی و رشد آنان شود، آگاهانه بی‌توجهی می‌شود. به این ترتیب کودکان می‌آموزند که هر جنسی از چه موقعیت و چه امتیازهایی برخوردار است و چه صفت‌هایی را باید در خود تقویت کند.

در واقع آموزش و پرورش در ایران، به آموزش دختران (همسر بودن، مادر بودن، آشپزی، خانه‌داری، پذیرش، گذشت، فداکاری و …) و آموزش پسران (اقتدار، سرپرستی، مدیریت و ..) به تفکیک می‌پردازد. به همین دلیل کلیشه‌های موجود در کتاب‌های درسی عملا موجب ناامیدی و تلقین ناتوانی در پذیرش مدیریت و ناشایستگی در به دست گرفتن مسئولیت‌های اجتماعی در بین دختران می‌شود. به آنها دیکته می‌شود که پسران تواناتر و بالیاقت‌تر هستند. مردان هستند که می‌توانند جهان علم، فن و سیاست را تجربه و کشف کنند و از پس بحران‌ها برآیند.

در نتیجه پایین بودن میزان مشارکت و نیز اشتغال زنان به میزان قابل توجهی در زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی که از طریق سیستم آموزشی و کتاب‌های درسی بازتولید می‌شوند، ریشه دارد. در پایان باید گفت نظام آموزشی موجود با ترویج تبعیض جنسی و با استفاده از کلیشه‌ها، شکاف عمیقی بین دو جنس به وجود می‌آورد که بی‌تردید بر نقش آفرینی آنان در جامعه فردا و همچنین در بازده آموزشی آن‌ها تاثیرگذار است. اندره میشل در این باره می‌گوید: «عبارت تبعیض جنسی ابداع شد تا نشان‌دهد این تفاوت‌های تحقیر‌کننده زنان نه ناشی از اراده خداوند است، نه حاصل یک نظم طبیعی و نه مبتنی بر زیست‌شناسی بلکه نتیجه رفتار اجتماعی نادرست و ناعادلانه با زنان است.»

به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید