ورزش زنان در جمهوری اسلامی؛ صراحت خمینی و ایدئولوژی حکومت

آتوسا ایران‌مهر، شهروندخبرنگار

این روزها بحث انتخابات در ایران با موضع‌گیری جدیدی نسبت به دوره قبل دنبال می‌شود. موضوع اصلی بر سر مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات ریاست‌جمهوری است.

اما در میان طیف‌های مختلف سیاسی و مخالف جمهوری اسلامی، زنان ایرانی و مطالبه‌گران حقوق برابری در ایران، آگاه‌تر از دوره‌های قبل حضور پای صندوق رای را تحریم کردند.

گروه کثیری از زنان پرسشی اولیه دارند؛ چگونه است که زنان در ایران حق رای دارند، اما حق دوچرخه‌سواری، موتورسواری، رفتن به استادیوم‌های ورزشی مردان، انتخاب نوع پوشش، آوازخوانی و موارد بی‌شمار دیگر را ندارند؟

اما در این میان ورزشکاران بسیار جسورتر از دوره‌های پیشین از تبعیض‌ها و ناعدالتی‌ها سخن می‌گویند.

طلوع انقلاب، غروب آزادی زنان

آیت‌الله «خمینی»، رهبر جمهوری اسلامی یک ماه پس از انقلاب درباره حجاب زنان ایرانی اظهار نظر کرد.

او گفت: «در وزارتخانه اسلامی نباید معصیت بشود. در وزارتخانه‌های اسلامی نباید زن‌های لخت بیایند. زن‌ها بروند، اما باحجاب باشند. مانعی ندارد بروند کار کنند؛ لیکن با حجاب شرعی باشند.» (کیهان ۱۶ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۵ صفحه ۱)

یک سال و نیم بعد در تیرماه ۱۳۵۹ رهبر جمهوری اسلامی طی یک سخنرانی شدیداللحن اظهار کرد وجود زنان بی‌حجاب در اداره‌ها نشانه‌های شاهنشاهی است.

بعد از این سخنان از صبح شنبه ۱۴ تیرماه ۱۳۵۹ ورود زنان بی‌حجاب به ادارات دولتی ممنوع شد. در پی آن زن باید نماد یک کشور اسلامی را با خود حمل می‌کرد؛ با حجاب، فروتن، صبور، نجیب و مهد پرورش و رشد خانواده.

آیت‌الله خمینی هرگز مخالفت خود با ورزش زنان را مستقیم آشکار نمی‌ساخت؛ اما در سخنانش تاکید بر فرزندپروری زنان داشت: «بانوان محترم ایران ثابت کردند که در دژ محکم عفت و عصمت هستند و جوانان صحیح و نیرومند و دختران عفیف و متعهد به این کشور تسلیم خواهند کرد و هیچ‌گاه در آن راه‌هایی که قدرت‌های بزرگ برای تباه کردن این کشور پیش پای آن‌ها گذاشته بود، نخواهند رفت.»

ورزش قهرمانی برای زنان پس از انقلاب

تا سال‌ها بعد از انقلاب به ورزش زنان توجه نمی‌شد. در الگوهای مذهبی که بعد از انقلاب و در دوران جنگ برای زنان با توجه به سخنان روح‌الله خمینی ارائه داده می‌شد، ورزش جایی نداشت.

چند سالی بعد از پایان جنگ ایران و عراق با ظهور بازی‌های بانوان کشورهای اسلامی ورزش قهرمانی وارد ایران شد. این مسابقات ابتکار «فائزه هاشمی رفسنجانی» دختر «علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی»، رییس‌جمهور وقت بود.

اولین دوره بازی‌های بانوان کشورهای اسلامی که ابتدا فقط زنان مسلمان کشورهای اسلامی حق شرکت در آن را داشتند، در سال ۱۳۷۲ در تهران برگزار شد.

پا به توپ شدن زنان

در اواخر سال ۱۳۷۱ فوتبال زنان در ایران با مسابقات سالنی یا همان فوتسال که برای نخستین‌بار در دانشگاه «الزهرا»، فرح سابق، برگزار شده بود، تا حدودی احیا شد؛ اما در این سال زنان فقط در مسابقات فوتسال و داخل سالن حق بازی داشتند؛ با پوشش کامل و بدون حضور حتی یک مرد. پس‌ از آن زمان تیم ملی فوتبال زنان با رایزنی‌های متعدد «خدیجه سپنجی» نایب‌رییس وقت زنان با علمای قم مجددا تشکیل و برای انجام مسابقات آماده شد.

نمایش ایدئولوژی اسلامی

رفته رفته زنان ایرانی پا به عرصه‌های بین‌المللی گذاشتند و توانستند وارد ورزش قهرمانی شوند. سران جمهوری اسلامی که خود را وارث و نایب آیت‌الله خمینی می‌دانند، سعی دارند با تفکرات او در قرن بیست و یک که رو به پایان است، کشور را اداره کنند. آن‌ها نتوانستند سد راه پیشرفت ورزش زنان در ایران باشند؛ اما از طریق دیگری از این پیش‌روی ورزش زنان بهره بردند.

شعار «زن ایرانی به دنیا نشان می‌دهد، با حجاب هم می‌تواند به قله‌های موفقیت دست یابد» را بر سر زبان‌ها انداختند تا بگویند این ایدئولوژی ما در ورزش زنان است.

اما در حقیقت ماجرا، آن‌ها هم‌چون بنیان‌گذار جمهوری اسلامی هرگز راضی به ورزش کردن زنان نیستند و چون یارای مقابله با این خواسته بدیهی را ندارند، ناچار به آن تن می‌دهند. زنان در ایران حتی ذره‌ای از امکانات ورزشی را که مردان از آن بهره می برند، در دسترس خود ندارند.

جعبه جادویی ممنوع

دیده شدن یکی از مهم‌ترین عوامل محرک در ورزش قهرمانی است. اما از زمان طلوع انقلاب اسلامی، به‌جز در چند مورد خاص از رشته‌های ورزشی مانند شطرنج یا پرتاب دیسک آن هم بازی‌های بین‌المللی، مسابقات زنان از رسانه ملی اجازه پخش ندارد.

تلویزیون و برنامه‌های ورزشی کاملا در انحصار ورزش مردان هستند. علاوه بر پخش زنده تمام مسابقات مردان، برنامه‌های تحلیلی، انتقادی و کارشناسی متعددی در چند شبکه اختصاص به ورزش مردان دارد؛ اما نهایت سهم زنان مصاحبه و ارتباط تلفنی است. جمهوری اسلامی با وجود این تبعیض‌های فاحش دم از برابری و حمایت همه‌جانبه از ورزش زنان می‌زند.

اما خداحافظی و مهاجرت ورزشکاران زن گواه بر عرصه‌ای است که هر روز برای ایشان تنگ‌تر و تنگ‌تر می‌شود.