در برنامه انتخابات نامزدهای انتخاباتی ندیدم که به این قشر مهم توجه لازم شود. فقط یکی ازنامزدها ارزش آنان را تقلیل داد و از پیامکی سخن گفت که در تاکسی کسی حجابش را حفظ نکرده است.
صرفنظر از اینکه چقدر این حرف مستند یا فراگیر است ضرورت بیان آن توسط نامزد ریاست جمهوری مورد سؤال است مگر اینکه بخواهد برای ازدیاد رأی روی آن حساب باز کند. همچنانکه گفته سخیف آن سرداری که حرف ناروا زده بود اشاعه اش نامناسب بود.
لیاقت و اهمیت زنان فراتر از این حرف هاست. آنها امتیازات فراوان دارند و چنانچه آموزش دیده باشند در بسیاری از موارد در انجام کار بسیار موفق بوده اند. چند امتیاز ویژه آنان عبارت از این است که:
– نیمی از جمعیت اند،
– ذاتاً مولد اند،
– واقعاً مربی اند، و
– تأثیرگذاری آنان بر تصمیمگیری مردان بسیار بالا است و شاید در بسیاری از موارد بتوان گفت که آنان تصمیم ساز واقعی اند.
نامزدهای انتخاباتی باید بدانند که اگر از تولید و اقتصاد به عنوان محورهای اصلی زمان فعلی و شاید همه زمانها سخن می گویند باید به زنان توجه کنند.
آنها تولید کنندگان واقعی اند. کافی است به صفحات شمال کشور، مناطق مرزی و روستایی بنگرید و میزان تلاش ثمربخش زنان را در اقتصاد به خانواده وکشور، همزمان با توجه به تربیت اولاد بنگرید. ما این حق تولید به ویژه در زمینه فرزندآوری را با برنامه های غلط، به ویژه در شهرها از آنان سلب نموده ایم. به علاوه بسیاری از آنها با آموزش و سرمایه گذاری اندک می توانند بزرگترین مولد صنایع کوچک باشند.
همچنین آنها پشتوانه اقتصاد اند که با اداره خوب زندگی خود و فروش تولیدات احتمالی ای که توسط آنان انجام شود، بهترین اقتصاد را پشتیبانی می کنند. و با تربیتی که از فرزندان می کنند اقتصاد فرهنگی را بالا می برند و سرمایه اجتماعی را افزایش می دهند.
خوب با توجه به این ویژگی های خاص آنان آیا ما حق و حقوقشان را رعایت کرده ایم؟ آیا اینکه آنان را از خانه بیرون بکشیم و به آنها کار بدهیم و از ازدواج و فرزند آوری محرومشان کنیم خدمت به آنان کرده ایم؟ یا اگر ظرفیت بیشتر دانشگاهها را به آنها اختصاص داده ایم برای این است که به آنها کار در بیرون خانه بسپاریم؟ آیا در اینجا تناقضی آشکار وجود ندارد؟
نه تنها سیاست دولت فعلی و گذشته بنا بر افزایش تعداد خانمها در ادارات مورد توجه جدی بوده است بلکه در بخشهای خصوصی هم اگر دقت کنیم افزایش تعداد آنها بسیار چشمگیر بوده است. فروشگاهها و مالها پر است از دختران جوانی که اغلب مجرد اند. طبعاً آنها کمتر به فکر ازدواج اند و به خاطر مشکلات فراوان اقتصادی شاید به آن فکر نمی کنند. از این گذشته با سختی کار هم مواجهند و زود فرسوده می شوند. اگر از آنان بپرسید قطعاً پاسخ خواهند داد که خوب چاره چیست!
به نظر می رسدکه نوع نگاه دولتمردان ما به این قشر عظیم باید عوض شود. چرا بعضی از آنان باید تمایل داشته باشند تا کارهای مردانه انجام دهند؟ من وقتی برنامه های صدا و سیما را می بینم که مثلاً دختران خبرنگار جوان و اغلب با چادر درکوه و کمر یا کارخانه های دور دست مشغول تهیه خبر هستند دلم به حال آنها می سوزد. آنها ممکن است به ظاهر از کار خود راضی باشند ولی اگر شرایط بهتر کاری برای آنها تعریف شود که هم به لحاظ مادی و هم به لحاظ حیثیتی ارزشمند باشد قطعاً استقبال خواهند کرد.
پس چه بایدکرد؟:
پیشنهادهای من به قرار زیر است و طبعاً اگر دولت ها با آن موافق باشند می توانند پیشنهادهای بهتری را ارائه دهند.
تغییر نگاه. مهمترین امر نسبت به این قشر عظیم تغییر نگاه است تغییر نگاهی که آنها را به عنوان مولد و پشتیبان واقعی اقتصاد بداند.
توجه به آنان به لحاظ مادی و معنوی از مهمترین نتیجة این تغییر نگاه است. آنها را نباید بازی داد بلکه باید به بازی گرفت و شریک زندگی فردی و اجتماعی دانست. منتها نحوة بازی و مشارکت باید بازنگری شود.
اگر موارد فوق پذیرفته شود تغییر کلی و اساسی در نظام اداری و استخدامی کشور با توجه به ایجاد تسهیلات برای زنان امری جدی می شود.
قانون کار برای حمایت از زنانی که در بخش تعاونی و خصوصی کار می کنند باید بازنگری شود تا خانمهایی که در بخش خصوصی کار می کنند بتوانند ار تسهیلات لازم استفاده کنند.
تقسیم مشاغل به نرم و سخت و سپردن کارهای پشتیبانی نرم به زنان مورد توجه قرار گیرد
تقویت برنامة دورکاری و تقدم تخصیص کارهای مناسب دورکاری به زنان اولویت یابد. کرونا این موضوع را تسهیل کرده است و به ما راه نشان داده است تا کارهایی را تعریف کنیم و دورکاری را افزایش دهیم.
به جای ساعت مزدی برای آنان از کارمزدی، یا پروژه ای استفاده کنیم که اغلب، آن را می توانند در خانه انجام دهند.
تلاش در کوتاه کردن سفر برای آنهایی که ناگزیر باید سرکار بیاند، به ویژه معلمان، استادان، دانشجویان، پزشکان، پرستاران و مانند آنها، یا تقدم جابجایی برای آنهایی که می خواهند کار بیرون از خانه داشته باشند تا محل کارشان نزدیک به منزلشان باشد.
تقدم تخصیص امتیازات مادی و غیرمادی به زنان به عنوان بیمه بیکاری یا امتیاز خانه داری یا هر نام دیگر. این امتیازات می تواند نقدی یا ارائه تسهیلات آموزشی یا خدماتی به آنان باشد. بهینه کردن تحصیلات آنان و تقدم مهارت آموزی برای آنان. مثلاً چه اشکالی دارد که یارانه های مرسوم به آنها دو یا چند برابر باشد.
این مبلغ نقدی یا تسهیلات دیگر که کارشناسی شده باشد در صورت ازدواج و نیز با آوردن هر بچه اضافه شود و وقتی فرزندان دختر به سن قانونی رسیدند این حقوق به آنها منتقل شود.
صنایع دستی را تقویت، و از زنان شروع، و اولویت به آنها داده شود و برنامة منظمی برای جمع آوری تولیدات از آنها سامان یابد. حتی بودجه کمک به آنان را می توان با فروش تولیدات دستی یا صنعتی آنها تأمین کرد.
چنین برنامه هایی را می توان از دو سه دهک پایین و با تقدم روستاها و شهرهای کوچک شروع کرد.
ایجاد واحد سازمانی مربوط به خانواده می تواند بر حسن اجرای کار نظارت کند. هم اکنون معاونت زنان در ریاست جمهوری هست اما نگاه آن باید تغییر کند. اگر به اهداف این معاونت نظری افکنده شود بیشترین تأکیدش بر عدالت جنسیتی و زنان شهری است. در میدان عمل هم باید دید تا کنون چه کرده و چه اهدافی را تعقیب کرده است.
بعضی از فواید این کار:
حفظ حرمت زنان،
استقلال نسبی مالی،
ایجاد آرامش روانی و دور کردن افسردگی از آنان،
تقلیل مسافرت های درون شهری،
کم کردن مصرف گرایی و تجمل،
مدیریت مؤثرتر بر خانواده و ایجاد آرامش برای فرزندان، و
فراهم ساخت الگویی برای همه زنان در سایر مناطق و کشورها …