عالیه میرمجربیان، خانم دکتری که با خودرویش فقط به مطب نمی‌رود

جنسیت‌زده‌ترین جمله‌ای که تا به حال در ادبیات بازاری ایران نشسته است، شاید همین عبارت باشد: «اتومبیل زیر پای یک خانم دکتر بود. می‌رفت مطب و برمی‌گشت.»

در ایران و در شهر اصفهان خانم دکتری هست که با خودروهایش گاهی به مطب می‌رود، گاهی در پیست‌ها مبارزه می‌کند و البته نشان داده است، می‌تواند مرزهای جنسیتی را بشکند. نامش «عالیه میرمجربیان» است؛ دندانپزشک و جراح. متولد دهم شهریور سال ۱۳۶۴ که مدرک دکترایش را ابتدا از دانشگاه دولتی ایروان ارمنستان و سپس از دانشگاه پزشکی اصفهان گرفت. در ادامه گفت‌وگوی «ایران‌وایر» را با عالیه میرمجربیان می‌خوانید.

****

سوال اول شاید کلیشه‌ای باشد. اما چرا اتومبیلرانی؟

خب واقعیت این است که اتومبیلرانی ریشه در کودکی من داشت. شاید جالب باشد بدانید که وقتی ۱۲ سالم بود، موتور دوست برادرم را با خواهش و التماس می‌گرفتم و یواشکی و دور از چشم خانواده‌ام در خیابان‌ها تمرین موتورسواری می‌کردم. بارها هم زمین خوردم و زخمی شدم. بعدها که خانواده‌ام فهمیدند حمایتی در این زمینه نکردند، نگران بودند و حتی تا قبل از این‌ که گواهینامه ماشین را بگیرم هم علاقه‌ای به این که پشت فرمان ماشین تمرین کنم، نداشتند.

وقتی وارد دانشگاه شدم، وضعیت بدتر شد. کمتر پیش می‌آید کسی بتواند در کنار چنین رشته‌های تحصیلی مانند دندانپزشکی، یک رشته دیگر را هم دنبال کند. حالا هر چه می‌خواهد باشد؛ ورزش، هنرپیشگی و یا موسیقی. رشته تحصیلی من به شدت وقت‌گیر است. در حقیقت همه زندگی شما وقف خواندن، خواندن و خواندن می‌شود. به همین دلیل زمانی که تحصیل می‌کردم نتوانستم دنبال علایقم بروم. همه چیز هم این نبود که وقت نداشته باشم. برای من رانندگی زن ایرانی در پیست مسابقه کلا تعریف نشده بود. نمی‌دانستم یک زن می‌تواند وارد رشته اتومبیلرانی شود یا نه.

بعد از دانشگاه هم که وارد پروسه کار و راه‌اندازی مطب شدم. تا این که چند سال قبل دوباره به سرم زد که اتومبیلرانی را به شکل جدی شروع کنم.

به صورت اتفاقی یا مثلا مشوقی داشتید؟

نه. ماجرا به سفرهای من برمی‌گشت. ببینید من آدم ماجراجو و هیجان‌طلبی هستم. به شدت عاشق سفر، گردشگری و طبیعت‌گردی‌ام. اما مسافرت را به شکل نرمال دنبال نمی‌کنم. مسافرت یعنی شما بروید در دل طبیعت و یک هیجان اضافه را هم تجربه کنید. در سفرهایم با «آف‌رود» آشنا شدم.

دیگر می‌خواستم سفرهایم را جوری انتخاب کنم که در آن آف‌رود هم جایی داشته باشد، ولی متوجه شدم که اساسا این رشته اتومبیلرانی در ایران به صورت آکادمیک دنبال نمی‌شود؛ هیچ آموزش یا پیست استانداردی در اصفهان وجود ندارد. هر کسی یک خودرو خریده و زده است به دل طبیعت. برای همین شروع کردم به جست‌وجو و پرس‌وجو. در نهایت به کمیته آف‌رود اصفهان پیام دادم. آنجا من را با خانم پیکان‌پور، مسئول کمیته بانوان اتومبیلرانی اصفهان، آشنا کردند. ایشان خودش یکی از قهرمانان اتومبیلرانی کشور بود. اما گفت چیزی به نام آف‌رود حرفه‌ای در استان وجود ندارد. حالا از من اصرار و خواهش که می‌خواهم در آف‌رود شرکت کنم و از ایشان انکار که ما وقتی پیست نداریم، می‌خواهی کجا مسابقه بدهی. به هر حال آذر ۱۳۹۸ تصمیم گرفتم به صورت حرفه‌ای وارد رشته اتومبیلرانی شوم. آف‌رود نیست، اما مسابقات پیست هم من را به آن‌ چیزی که می‌خواهم نزدیک می‌کند. هنوز هم به آف‌رود فکر می‌کنم. نه فقط من که بسیاری از زنان اتومبیلران حرفه‌ای ایران منتظر شروع حرفه‌ای این مسابقات هستند.

به نظر نمی‌رسید در زمینه اتومبیلرانی مشوقی هم در کودکی یا نوجوانی داشتید، قاعدتا عجیب هم نیست. اما این انتخاب از کجا می‌آمد؟ یا راحت‌تر بپرسم چگونه مسیرش هموار شد؟

مهم‌ترین دلیلش برمی‌گردد به حس همیشگی من برای مبارزه، رقابت و هیجان‌طلبی. ۱۴ سالم بود که مجبور شدیم به خاطر وضعیت شغلی پدرم به ارمنستان برویم. ۱۵ سالم بود که باید وارد دانشگاه می‌شدم. من زودتر مدرسه را شروع کردم و چند کلاس را جهشی خواندم. حالا من جایی بودم که هیچ چیز از زبان مردمش نمی‌دانستم. زبان خواندم، وارد کالج شدم، آزمون دادم و در حالی که از همه هم‌دانشگاهی‌ها سن کمتری داشتم و حتی یک غریبه بودم، پای درس دندانپزشکی نشستم. من جایی که مجبور باشم بجنگم، قوی‌تر می‌شوم و کوتاه نمی‌آیم. اتومبیلرانی برای من آدرنالین خالص است. من را آرام می‌کند.

مدتی است که صخره‌نوردی را آغاز کردم و کنار اتومبیلرانی و صخره‌نوردی، بدنسازی هم می‌کنم. دوست دارم در صخره‌نوردی تا جایی که می‌توانم جلو بروم. آنجا هم هیجانش را دوست دارم. چون باید عضلاتم برای اتومبیلرانی و صخره‌نوردی قوی باشند، بدنسازی را هم حرفه‌ای دنبال می‌کنم.

خلاصه‌اش را بگویم؛ هر چیزی که حس کنم مرا بیشتر به چالش می‌کشد، برایم دوست‌داشتنی‌تر می‌شود.

وقتی شما به عنوان یک زن اتومبیلرانی را انتخاب می‌کنید، نباید انتظار تشویق و حمایت ویژه‌ای را داشته باشید. ما با یک نگاه جنسیت‌زده و آزاردهنده بزرگ شدیم که می‌گفت زن را چه به رانندگی. وقتی وارد پیست شدم، خانواده‌ام من را حمایت کردند. اما همیشه هم استرس دارند. محدودم نمی‌کنند، اما باید قبول کرد که در جامعه ما زن راننده سرعت پذیرفته‌شده نیست.

این تلفیق پزشکی و رانندگی سرعت برای مخاطب شما قابل هضم بود؟

خب جمله‌ای که زیاد می‌شنوم این است؛ تو یک خانم دکتر هستی. خانم دکتر در شان شما نیست راننده پیست باشی. خانم دکتر مثل یک پزشک رفتار کن، مثل یک پزشک رانندگی کن.

شما باید پزشک باشید تا این موضوع را درک کنید؛ وقتی دانشگاه به شما برچسب دکتر زد، وقتی پزشک شدید، دیگران برای شما تعیین می‌کنند که چه لباسی بپوشی، چه مدلی حرف بزنی، از چه عطری استفاده کنی، در شان تو است یا نیست که یک موسیقی را گوش کنی یا نه. باید دوستانت را از یک سطح خاص جامعه انتخاب کنی، چون دیگران تشخیص می‌دهند.

من تشخیص دادم دندانپزشک باشم، خودم هم تشخیص می‌دهم که کلیشه‌ها را بشکنم. من در مطبم یک مدل رفتار می‌کنم، در خانه مدل دیگری و وقتی پشت فرمان می‌نشینم آدم دیگری می‌شوم. برایم هیچ اهمیتی ندارد که دیگران چه می‌گویند. من سبک زندگی خاص خودم را دارم.

این طبقه‌بندی ویژه مراجعین شماست یا مثلا هم‌صنف‌های شما هم این دسته‌بندی‌ها و باید‌ها و نباید‌ها را جلوی شما گذاشته‌اند؟

شاید خنده‌دار باشد، ولی همکارانم به من می‌گفتند تو یک پزشکی و اگر دست یا پایت بشکند نمی‌توانی کار کنی. به من می‌گویند این همه درس خواندی که برای یک تصادف چند ماه بیکار شوی؟ به من می‌گفتند تو قدر تحصیلاتت و زندگی خودت را نمی‌دانی. اما من آدم این چارچوب‌ها نیستم.

در مقطعی از عمرم از شب تا صبح بیدار ماندم و درس خواندم. حدود ۱۵ سال درگیر پروسه تحصیلی‌ام بودم و به جایی که خواستم رسیدم. الآن هم همین تلاش را برای رشته ورزشی‌ام می‌کنم.

این نگاه جنسیتی مخصوص یک زن اتومبیلران نیست. وقتی وارد رشته دندانپزشکی شدم، به من گفتند تو با این جثه ریز و ظریف چطور می‌خواهی دندان مردم را بکشی؟ حس بسیار بدی بود، ولی انگیزه می‌شد که با قدرت بیشتری ادامه بدهم. نمی‌گویم در زندگی‌ام نترسیده‌ام. اما همیشه سعی کردم با ترس‌هایم مواجه شوم. من دیده بودم که زنان جراح ایرانی جزء بهترین جراحان ایران هستند و رفتم دوره ایمپلنت را گذراندم تا ثابت کنم می‌توانم. رفتم، دوره را گذراندم و حالا جراحی می‌کنم.

می‌خواهم بگویم با یک موضوع تک‌بعدی در زمینه رانندگی زنان مواجه نیستیم. هیچ کس نمی‌تواند ثابت کند که رانندگی مردان از زنان بهتر است.

من در مسابقات تایم تریل مقام اول را کسب کردم. در مسابقات درگ (شتاب) به دو مقام اول و سوم رسیدم. مسابقات انتخابی استان هم اول شدم. الآن به خاطر شرایط کرونا کمی مسابقات کمتر برگزار می‌شوند. اما امیدوارم دوباره به زودی برگردیم. مهم‌ترین برنامه و هدفم فعلا یک مقام بین‌المللی است. فکر می‌کنم به آن هم باید برسم.

برای مقام‌هایی که کسب کردید، اسپانسری هم برای حمایت مالی پیدا شد؟

اسپانسر؟ اسپانسر من جیب خودم است (با خنده). ببینید نباید بلند‌پروازی کرد. به جز دو یا سه رشته ورزشی، اسپانسرها در هیچ رشته‌ای میل به سرمایه‌گذاری ندارند. اتومبیلرانی رشته پرهزینه‌ای است و البته من همیشه به خودم می‌گویم هر که طاووس خواهد، جور هندوستان کشد. برای من در اتومبیلرانی مقوله‌هایی مانند درآمد و کسب مقام اولویت نیستند. نمی‌گویم از این‌ که هزینه‌هایم جبران شوند یا مثلا روی سکو بروم بدم می‌آید. نه؛ ولی برای این‌ها نمی‌جنگم.

گفتید پیست‌ها تعطیل هستند و آدرنالین هم فراوان. در این روزها خیابان‌های اصفهان را با پیست اشتباه گرفته‌اید؟

من با رانندگی پرخطر در خیابان مخالفم. من نوعی در پیست هر مدلی که می‌خواهم رانندگی می‌کنم. چون این انتخاب من بوده است و البته ایمنی‌هایی مانند کلاه یا لباس ویژه تا حدودی جان من را ضمانت می‌کنند. اما کسی که در خیابان به خانه یا محل کارش می‌رود مسئول آدرنالین خون من نیست. اما چرا دروغ بگویم، وقتی پیست تعطیل بوده است، گاهی در خیابان‌های خلوت تمرین کردم.