از حادثه تلخ کشتار دختران دانشآموز در افغانستان تا رد صلاحیت سپنتا نیکنام چقدر راه است؟!
ا
آن تفکری که چراغ سبز به اسیدپاشی علیه زنان به اصطلاح بدحجاب در اصفهان نشان میدهد؛ آن تفکری که دوچرخهسواری زنان در معابر عمومی را توهین علیه خداوند برمیشمرد، آن تفکری که میپندارد با نمایش آلات موسیقی در رسانه ملی… به نظرم هیچ تفاوتی با آنهایی که در افغانستان مظلوم چنین جنایتهایی را به نام دین انجام میدهند، ندارند.
از حادثه تلخ کشتار دختران دانشآموز در افغانستان تا رد صلاحیت سپنتا نیکنام چقدر راه است؟!
محمد درویش-کلمه
کشتار باورنکردنی دختران دانشآموز در افغانستان، بیشک قلب هر انسانی را به درد میآورد و فکر میکنم هیچ جریان سیاسی یا فکری یا دینی نباشد که دستکم در ظاهر آن را محکوم نکند.
در ایران هم، تقریباً همه مردم، افکار عمومی، جناحهای سیاسی و امامان جمعه و جماعات این حادثه تلخ و وحشیانه را محکوم کردهاند. اما چرا کسی به ریشههای چنین جنایتهایی نمیپردازد؟!
آن تفکری که فرهیختگان پرافتخار وطن از فردوسی و مولانا گرفته تا میرزا حسن تبریزی – بنیانگذار مدارس نوین در ایران معروف به رشدیه – را خارج از دین میپندارند؛ اگر امروز مجال یابند خود بدتر از تروریستهای داعشی و طالبانی رفتار میکنند.
آن تفکری که چراغ سبز به اسیدپاشی علیه زنان به اصطلاح بدحجاب در اصفهان نشان میدهد؛ آن تفکری که دوچرخهسواری زنان در معابر عمومی را توهین علیه خداوند برمیشمرد، آن تفکری که میپندارد با نمایش آلات موسیقی در رسانه ملی، عرش خداوند به لرزه میافتد و آن تفکری که یک هموطن متخصص زرتشتی – دکتر سپنتا نیکنام، عضو کنونی شورای شهر یزد – را به بهانه عدم التزام عملی به اسلام فاقد صلاحیت برای کاندیداتوری در شورای شهر تهران معرفی میکند؛ به نظرم هیچ تفاوتی با آنهایی که در افغانستان مظلوم چنین جنایتهایی را به نام دین انجام میدهند، ندارند. همه دارند از عظمت و ارزشهای معنوی دین میکاهند.
یادمان باشد: “در سرزمینی که سایه آدمهای کوچک بزرگ باشد، آفتاب در حال غروب است.” و آنهایی که با غربال جنسیت، قومیت، نژاد، زبان، دین، جناح سیاسی و ایدئولوژی همچنان مشغول تفکیک مردم به خودی، غیرخودی و نخودی هستند، بیشک آدمهایی حقیر با مغزهایی زنگزده هستند.
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید