آن دختر را به برادرزنم معرفی کردم،اما بعدا خودم عاشقش شدم و برای رسیدن به او همسرم را کشتم

شرق نوشت: دو سال قبل از بیمارستانی در تهران به مأموران پلیس خبر دادند زن جوانی براثر مصرف قرص برنج جانش را از دست داده است.آن دختر را به برادرزنم معرفی کردم،اما بعدا خودم عاشقش شدم و برای رسیدن به او همسرم را کشتم

مأموران در بیمارستان حاضر و متوجه شدند این زن زمانی‌ که قرص برنج را مصرف کرده، از اینکه چه دارویی استفاده می‌کند خبر نداشته است. به‌این‌ترتیب شائبه قتل این زن قوت گرفت؛ چراکه مسئولان بیمارستان به پلیس گفتند وقتی این زن را به بیمارستان رساندند همراهش از اینکه او چه مصرف کرده خبر داشته اما زن جوان بی‌اطلاع بوده است.

مأموران سامان، شوهر زن جوان را بازداشت کردند. سامان به مأموران گفت همسرش به اشتباه قرص خورده و مسموم شده است. او گفت: میترا سردرد داشت. برای سرش داروی گیاهی می‌خواست که به اشتباه قرص برنج خورد. من هم سعی کردم کمکش کنم اما نتوانستم.

زمانی‌ که مأموران روی زندگی شخصی سامان تحقیق بیشتری کردند، متوجه شدند او با زنی رابطه دارد. همچنین متوجه شدند این مرد به مواد هم اعتیاد دارد؛ بنابراین احتمال وقوع قتل به دست مرد جوان قوت گرفت. سامان به‌صورت ویژه بازجویی شد و به قتل همسرش اعتراف کرد.

او گفت: مدتی بود که با زنی رابطه داشتم و می‌خواستم با او ازدواج کنم و نمی‌توانستم او را فراموش کنم‌. از طرفی نمی‌توانستم از همسرم جدا شوم، چون همه فامیل به‌ هم می‌ریخت. من و میترا اختلافات شدیدی با هم داشتیم. روز حادثه همسرم گفت سردرد دارد. من مقداری قرص برنج را داخل کپسول ریخته و روی اوپن آشپزخانه گذاشته بودم، وقتی پرسید قرص‌ها کجاست، آن قرص را نشان دادم و او هم یک کپسول را که داخلش پر از قرص برنج بود، برداشت و بلعید. من بلافاصله از کارم پشیمان شدم و با اورژانس تماس گرفتم. سعی کردم کاری کنم که بالا بیاورد. وقتی اورژانس آمد او را به بیمارستان بردند و در بیمارستان هم حالش خوب بود. وقتی داشتند او را برای شست‌وشوی معده می‌بردند، ناگهان حالش بد شد و بعد هم فوت کرد.

متهم در ادامه اعترافاتش گفت: به‌خاطر درگیری‌های زیادی که با هم داشتیم، خسته شده بودم و نمی‌توانستم آرامش داشته باشم. به‌ همین‌ دلیل تصمیم گرفتم با دختری که دوستش داشتم، ازدواج کنم. من به خواستگاری آن دختر هم رفته بودم.
بعد از گفته‌های متهم و تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم مقابل قضات قرار گرفت. در ابتدای جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. سپس اولیای‌دم درخواست قصاص متهم را مطرح کردند و وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من معتاد بودم و به خاطر مشکلات اعتیاد چنین کاری کردم و از کرده خودم بسیار پشیمان هستم. او گفت: اینکه گفتم عاشق دختر دیگری شدم، درست نیست. من زنم را دوست داشتم البته با هم اختلافاتی داشتیم اما این اختلاف‌ها در حدی نبود که بخواهم او را بکشم. هر زن و شوهری ممکن است اختلافاتی با هم داشته باشند. ما هم اختلافمان در حد اختلاف زن و شوهری بود.
او درباره روز حادثه گفت: آن روز قرار بود یک داروی گیاهی برای سردرد بخرم. زنم میگرن داشت و میگرنش عود کره بود. از قبل مقداری قرص برنج خریده و در ظرف کپسول ریخته بودم. وقتی از من پرسید داروی گیاهی را خریده‌ام، ظرف قرص برنج را نشان دادم و گفتم آنجا گذاشته‌ام. او هم یک عدد از آنها را خورد. من بلافاصله پشیمان شدم و به سمتش رفتم و وادارش کردم بالا بیاورد. گفت حالم خوب است. گفتم این دارو بوی بدی داشت، باید بالا بیاوری. کمکش کردم بالا بیاورد و بعد هم با اورژانس تماس گرفتم. اورژانس آمد و او را به بیمارستان بردند. در تمام مدت می‌گفت حالش خوب است تا اینکه در بیمارستان حالش بد شد. دکتر خواست پوکه قرصی را که خورده به او بدهیم. با برادرم تماس گرفتم تا بقیه داروها را بیاورد و او هم به بیمارستان آمد. دکتر گفت اگر قرص برنج پودر شود، اثر خود را از دست می‌دهد، نگران نباشید؛ ولی وقتی معده‌اش را شست‌وشو دادند، او از حال رفت و بعد هم فوت کرد.
متهم درباره دختری که با او رابطه داشت، گفت: من آن دختر را به برادرزنم معرفی کردم تا با هم ازدواج کنند اما بعد خودم به او دل بستم. او و خانواده‌اش نمی‌دانستند من همسر دارم. من از او خواستگاری کرده بودم. هیچ‌کدام از کارهای من از روی عقل و شعور نبود. موادی که مصرف می‌کردم و قرصی که می‌خوردم، عقلم را از من گرفته بود. به‌هرحال اگر خواستگاری رسمی می‌رفتم، پدر و مادر دختر تحقیق می‌کردند و می‌فهمیدند که من زن دارم ولی اصلا به این چیزها فکر نمی‌کردم. مدام کارهای اشتباه می‌کردم. اصلا نمی‌دانم چرا این کارها را می‌کردم و هیچ انگیزه‌ای هم برای قتل همسرم نداشتم. من شرمنده خانواده همسرم هستم. اشتباه کردم و درخواست بخشش دارم.

بعد از گفته‌های متهم و وکیل‌ مدافع او، قضات شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران برای تصمیم‌گیری دراین‌باره وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.

رأی صادره ازسوی متهم مورد اعتراض قرار گرفت؛ چراکه او مدعی شده بود تحت تأثیر مواد دست به این کار زده و قصدش کشتن همسرش نبوده است. به‌این‌ترتیب پرونده برای رسیدگی به دیوان عالی کشور رفت و درنهایت هیئت قضات شعبه 31 دیوان عالی کشور اعتراض او را قبول نکرده و رأی قصاص تأیید شد.

به‌این‌ترتیب پرونده برای گذراندن مراحل قانونی به دادسرای جنایی تهران فرستاده شد.

23302