پایگاه خبری / تحلیلی نگام_ «گریه نکن خواهرم. در خانهات درختی خواهد رویید و درختهایی در شَهرت و بسیار درختان در سرزمینت و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواهند پرسید:
در راه که میآمدی سحر را ندیدی؟» (بند آخر رمان «سووشون» اثر سیمین دانشور)
به نوشته داریوش معمار، سیمین دانشور زنی است که زندگیاش تاریخ سرگردانی چند نسل از زنان و روشنفکران ایرانی و روایت تلاش، پیروزی، شکست، امید و ناامیدی است.
تاریخ زندگی او با آن لهجه شیرین شیرازی، با صراحت و میل مدام به گفتوگو، حتی تا آخرین روزهای زندگی و توان پایانناپذیر برای نوشتن و درک آنچه بر این سرزمین گذشته و میگذرد، نمونه بیبدیل سرگذشت زن ایرانی است.
بیتردید سیمین داستان فارسی، یکی از زنان تأثیرگذار صد سال گذشته در این سرزمین است. تأثیرگذاری او تنها به این دلیل نیست که نخستین مجموعه داستان به قلم نویسنده زن ایرانی و نخستین رمان کامل فارسی را او نوشته و منتشر کرده است، یا نقش جدی در تاسیس کانون نویسندگان ایران داشته است، و این که همراه و همسر جلال آلاحمد، جنجالیترین و موثرترین چهره روشنفکری ایران برای دههها حتی پس از مرگ، بوده است. دانشور تاثیرگذار است، زیرا مجموعه کارهایی را که در طول عمر هر انسانی میتواند مبنای قضاوت در مورد وی قرار گیرد، مستقل و با همه توان، در بسیاری موارد به بهترین شکل ممکن آغاز کرده و به انجام رسانده است. البته هیچ انسانی بدون اشتباه نیست، و او هم از این قاعده مستثنی نبود.
سیمین دانشور؛ استقلال مثالزدنی در عقیده و رفتار
یکی از دلایل مهم تأثیرگذاری سیمین دانشور این است که او به عنوان زنی فعال در مجامع فرهنگی و هنری، طی ۹۰ سال حیات خود، همواره در زندگی تصمیمهایی گرفته که درست یا اشتباه، تأثیری عمیق بر جامعه پیرامون وی گذاشته و بسیاری را متأثر کرده است.
دانشور در شخصیت اجتماعی و سبک نویسندگی استقلالی مثالزدنی دارد. استقلالی که با انتشار رمان «سووشون» در زمانهای که نثر جلال آلاحمد بسیاری را تحت تأثیر خود قرار داده بود، نشان داد نهتنها تحت تأثیر روش نویسندگی جلال (همسرش) قرار ندارد، که مسیری مستقل در کار او وجود دارد که به جهت ارزش نویسندگی، در بسیاری موارد از آثار آلاحمد پیشروتر است.
برای نگارنده با وجود تجربه دیدارهایی کوتاه، مهمترین دریچه شناخت وی خواندن آثارش، بهخصوص «سووشون» و پس از آن «جزیره سرگردانی» و «ساربان سرگردان» است؛ رمانهایی روایی که بازتاب درک عمیق وی از زندگی بخش بزرگی از جامعه سنتی ایران و مسیر تحول روش تفکر و زندگی این جامعه به سمت زندگی جدید است.
سیمین دانشور، زن ایرانی را چنان در رمانهایش به تصویر میکشد و زندگی روزمره و پرفرازونشیب او را برابر دیدگان مخاطب قرار میدهد که بدون تردید بدیلی برای آن تا زمان انتشار آثار وی وجود نداشته است. این که کلام و کلمه در آثار او بیواسطه با معنا و مفهوم واقعی زندگی در ارتباط است و نویسنده سعی دارد همه جزئیات را در چارچوب روایی اثر خود دقیق بنویسد، گاه حیرتانگیز است.
چرا «سووشون» دانشور با اقبال عمومی مواجه شد
شاید دلیل آن که رمان سووشون با گذشت چند دهه از انتشار آن، همچنان یکی از آثار پرفروش و مورد اقبال مخاطبان ادبیات داستانی در ایران است، این باشد که دانشور ساده، روان، مستند، و در عین حال بدون زیادهگویی و با نهایت سختگیری در استفاده از کلمه این رمان را نوشته است.
توصیف سیمین دانشور از زندگی خانوادگی و سیاسی و اجتماعی در ایران، سرآغاز روایتگری رئالیستی از همه رویدادهای اجتماعی در ادبیات داستی ایران است.
او بدون آن که درگیر سهلانگاری و سطحینویسی پاورقینویسان دوره خود شود، اثرش در واقع آغاز فصلی از ادبیات رئالیستی در کنار آثار نویسندگان بزرگ زمانه وی، مانند جمالزاده، بزرگ علوی، و جلال آلاحمد است. سووشون یک اثر کلاسیک به تمام معنا در ادبیات داستانی ایران است.
دانشور همچنین پیشقراول نویسندگان نسل بعد ادبیات رئالیستی ایرانی در رماننویسی است و آثار مهم کسانی مانند احمد محمود، محمدعلی افغانی، محمود دولتآبادی، علیاشرف درویشیان و…، را میتوان در ادامه سووشون او دانست؛ البته با این تفاوت که نه درگیر رئالیسم سوسیالیستی رایج میان آثار خلقشده در آن دوران میشود و نه درگیر رئالیسمی احساسیشده که پوست نازک و شکننده بیان و زبان آن در ادبیات ایران ماندگار نشده است.
خلق رمانهای «شوهر آهو خانم» اثر محمدعلی افغانی، «همسایهها» اثر احمد محمود و «سووشون» اثر سیمین دانشور در سالهای پیش از انقلاب و رمانهای «کلیدر» اثر محمود دولتآبادی و «سالهای ابری» اثر علی اشرف درویشیان در دهه ۶۰ و ابتدای دهه هفتاد، نقطه اوج معرفی آثاری مهم و صاحبسبک در بیان، ساختار و رواییگری داستانی است که رئالیسم اجتماعی را در ادبیات فارسی کامل کرده است.
از امید به حکومت اسلامی تا گوشهگزینی
بررسی روند زندگی اجتماعی و اعتقادی دانشور نیز نشان میدهد که وی بهخصوص طی سالهای ابتدایی پس از انقلاب ۵۷، امید به «رهبر» و نظامِ حاصل آن داشت و گفته میشد که در زمان حیات جلال آلاحمد، در نجف با روحالله خمینی دیدار کرده بودند. او نگاه خود را به مذهب و دینداری مؤمنانه و صادقانه بهعنوان مسیر تحقق آزادی بیان و بالندگی انسانی، خوشبینانه مبنای امید به شرایط پس از انقلاب قرار داده بود.
اما زمانی که در کهنسالی، روزگار پس از انقلاب را بهخوبی تجربه کرد و از میان اخبار اعدام، حبس و شکنجه و ناگواریهای دیگر اجتماعی پا بر جاده نهمین دهه زندگی خود گذاشت، متوجه شد که به قول خودش «با او هم خوب نیستند.»
البته روشن است که نویسنده و حکومت، اگر نویسنده آزاداندیش باشد، در بهترین حالت نیز، نه همراه هم و نه همسازِ هم نمیشوند. سیمین دانشور نیز در سهگانه «سرگردانی» خود، از سرزمینی سرگردان تا رهبری سرگردان و در نهایت مردمی سرگردان را برابر مخاطب گذاشت و سرنوشت و روزگار او، خود مستندی روشنگر از روزگارِ نوشتن با لبهای دوخته و قلمهای شکسته شد.
گفته میشود که رمان «کوه سرگردان» نوشته سیمین دانشور که نگاهی بود به سرنوشت مردمی که از پس سالها امید سرگشته در سرزمینی بودند که میان امید و ناامیدی خطی باریک وجود دارد، ناپدید شده یا به روایتی سرقت شده است. این موضوع باعث رنجش عمیق دانشور بود؛ هرچند در زمان حیات خود به صورت علنی و عمومی آن را اعلام نکرد.
خود این موضوع میتواند غمانگیزترین بخش زندگی سیمین دانشور باشد. غمانگیزترین بخش زندگی زنی که نزدیک به ۷۰ سال در میانه کارزار روشنفکران و نویسندگان ایرانی برای تحقق آزادی بیان و قلم قرار داشت، زنی که ایستاد، تحمل کرد، امید بست و ناامید شد، و در نهایت سانسور؛ آثار او را هم در خشنترین شکل خود قربانی کرد.