نرگس محمدی: اعدام خشونتی بدتر از مرگ در میدان جنگ است

سازمان حقوق بشر ایران؛ ۱۱ فروردین ۱۴۰۰: نرگس محمدی، فعال حقوق بشر در پیشگفتاری که به مناسبت انتشار سیزدهمین گزارش سالانه اعدام (سال ۲۰۲۰) نوشته است، از تجربه خود در رویارویی با احکام اعدام می‌گوید.نرگس محمدی: اعدام خشونتی بدتر از مرگ در میدان جنگ است

در زندگی‌ام، یکی از جدی‌ترین مبارزاتم، لغو مجازات اعدام در ایران بوده است. پایان دادن به حیات یک انسان با هر توجیهی غیر قابل قبول است.

من با مجازات افراد مجرم مخالف نیستم، گو اینكه تا ریشه‌ی این جرائم برطرف نشود، فرد مجرم، مجازات می‌شود، اما جرم تداوم می‌یابد و این نتیجه مطلوب و قابل قبولی برای جامعه بشری نیست.

دیدن كودكان بر جای مانده از پدر و یا مادر اعدامی، برایم سخت و دشوار است. آن كودكان نه تنها پدر یا مادر خود را از دست می‌دهند، بلكه همواره در شرم اجتماعی، حتی نمی‌توانند نامی از پدر یا مادر خود به زبان آورند. آنها همه چیزشان را از دست می‌دهند و باید دید كه آن‌ها به چه سرنوشت هولناک‌تری مبتلا خواهند شد؟

اعدام خشونت است. خشونتی در حد جنگ با منطقه‌ای محدود و كوچک. در جنگ انسان‌ها كشته می‌شوند، در اعدام نیز انسان كشته می‌شود. اعدام خشونتی بدتر از مرگ در صحنه‌ی میدان جنگ و رو در رویی انسان‌ها با یكدیگر است. متاسفم كه بگویم كشور ایران یكی از كشورهایی است كه در آن زنان و مردان با اتهامات متكثر و متعدد و گاه كذب و به نظر من غیرقابل قبول، اعدام می‌شوند. وقتی در زندان زنجان بودم با زنی حبس كشیدم كه هشت سال است در انتظار مجازات سنگسار است. اما چون كشور ایران به دلیل فشارهای بین المللی سنگسار نمی‌كند، حكم را به اعدام تغییر داده‌اند. یک زن به دلیل رابطه با یک مرد باید زندگی‌اش را از دست بدهد.

آیا می‌دانید ریشه‌ی این «جرم» چه بوده است؟

این زن مانند همه‌ی زنان ایران از حق طلاق محروم بوده است. آیا این زن مجرم است؟ از نظر من حكومتی مجرم است كه با سلب حق طلاق از زن، او را به این وادی می‌كشاند. یعنی این زن یک‌بار در محرومیت از حق طلاق قربانی می شود و یک‌بار در عملی به موجب محرومیت از حق طلاق، دوباره قربانی می‌شود. او در انتظار چوبه‌ی دار، جوانی‌اش را از دست داده است.

وقتی در زندان زنجان بودم، زنی را كه با او زندگی كرده بودم و می‌دیدم وجودش سرشار از اشتیاق به زندگی است، پای چوبه‌ی دار بردند.

نمی‌توانم باور كنم این شدت میل به زیستن و تمنای او برای نمردن را چگونه انسان‌های پیرامون نادیده گرفتند و چرا به زندگیش پایان بخشیدند؟

متاسفانه قوانین در کشور ایران راه را برای اجرای اعدام‌های ناعادلانه باز گذاشته است و از آن جمله به اعدام سیاسی باید اشاره كرد. اعدام‌های سیاسی از بدو پیروزی انقلاب در سال ١٣٥٧ شروع شد و در دوران‌های مختلف، این اعدام‌ها ادامه داشته و متاسفانه در اعتراضات مردم در سال‌های ١٣٨٨، ١٣٩٦، ١٣٩٧ و ١٣٩٨ شدت گرفته است.

من می‌خواهم از شدت اعدام‌ها در روزهای اخیر در سیستان و بلوچستان و پیش از آن در میان فعالان عقیدتی در كردستان بگویم.

اعدام‌های افرادی چون نوید افكاری و روح‌الله زم طی سال گذشته از پر ابهام ترین اعدام‌ها در كشور ایران بود. صدور حكم اعدام احمدرضا جلالی از نارواترین احكام است و باید دلیل صدور این احكام اعدام را مورد بررسی دقیق قرار داد. این افراد به دلیل نگهداری در سلول‌های انفرادی و شكنجه‌های روحی و روانی هولناكی كه بر آنها وارد شده است، مجازات اعدام گرفته‌اند و از همین روی، روند دادرسی آن‌ها را عادلانه و منصفانه نمی‌دانم و نگهداری متهم در سلول انفرادی و اجبار او به اعتراف و اقرار غیرواقع و دروغ را مبنای صدور احكام اخیر می‌بینم و در نتیجه نگران بازداشت‌های اخیر در سیستان و بلوچستان و كردستان هستم و امید دارم كه نهادهای مخالف اعدام، وضعیت بازداشت‌شدگان را مدنظر قرار دهند، چون نگرانم كه تا سال آینده با موجی از احكام اعدام مواجه شویم.

منبع:سازمان حقوق بشر ایران