فرخ رو پارسا؛ اولین وزیر زن در تاریخ ایران که اعدام شد

فرخ‌رو پارسا اولین مدیر کل زن در ایران، از اولین نمایندگان زن مجلس در ایران و اولین وزیر زن ایرانی در روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۹ در زندان اوین اعدام شد…بنیاد عبدالرحمن برومند :: فرخ رو پارسا: یک سرگذشت

او در دوره‌ای به ارزیابی گواهی‌های طلاب حوزه‌ها در آموزش و پرورش پایان داد. وی چادر را در مدارس منسوخ کرد.

رویداد۲۴- امیر بیابانگرد: تصویر ثبت شده در اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ در جریان آخرین جلسه دادگاه فرخ‌رو پارسا که پس از آن اعدام شد. پارسا نخستین زن در تاریخ ایران است که به مقام وزارت رسید.

«هرکس که چیزی از تاریخ بداند، نیز می‌داند که تغییرات بزرگ اجتماعی بدون شورانگیزی زنان غیرممکن هستند.» نامه کارل مارکس به لودویگ کوگلمان

فرخ‌رو پارسا در روز ۱۳ اسفند ۱۳۰۱ در قم متولد شد. او فرزند فخرآفاق پارسا و فرخ‌دین پارسا بود. مادرش روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان در ایران و مدیر مسئول نشریه‌ی «جهان زنان» بود. او اولین زن روزنامه‌نگار ایرانی است که تبعید شد. مجله جهان زنان ابتدا در سال ۱۲۹۹ با هدف «تفهیم لزوم تعلیم و تعلم زنان» و «آشنا کردن آنان به حقوقشان» توسط فخرآفاق پارسا و همسرش فرخ‌دین پارسا در مشهد منتشر شد. این نشریه پس از پنج شماره در مهر ۱۳۰۰ توقیف شد. افرادی به مخالفت با محتوای آن پرداخته بودند و عده‌ای نیز به طرفداری از آنان به ماوای مدیران مجله حمله کردند.

در پی این حوادث فخرآفاق پارسا و همسرش به اراک تبعید شدند. سیدحسن مدرس در نامه‌ای به امیرخان امیراعلم پزشک و سیاستمدار که در آن زمان وزیر فرهنگ بود می‌نویسد: «شماره‌ی پنجم مجله جهان زنان را مطالعه کردم غیر از پنج الی شش ورق اول موضوع بحث امثال من نیست و الا عرض می‌کردم که آن‌ها هم چندان مفید نیست. اما چند ورق اول مجملات و مبهماتی است که از روی جهل و بی اطلاعی از حقوق مشروع و غیر مشروع زن‌های ملل دنیا اظهار شده. البته تصدیق خواهید فرمود که ارشاد از روی جهل غیر از فساد و ضلالت نتیجه ندارد. اگر نویسنده انکار دارد بفرمایید حاضر شده، خود شما هم تشریف داشته باشید تا واضح شود که صاحب این کلمات ابداً واقف از حقوق زن‌ها به قانون اسلام نیست تا بفهمد که حقوق آن‌ها و آسایش آن‌ها در قانون اسلام زاید بر آنچه خیال می‌کنند مراعات شده. بلی، عیش و عشرت و تمتع از او منحصر بیت شوهر است و با الجمله باید سعی کرد که حقوقی که در اسلام مقرر است مجری شود… در خاتمه عرض می‌کنم جاهل است گوینده و نویسنده این اوراق و قابلیت نوشتن و انتشار دادن این گونه مطالب را ندارد.»

البته فخرآفاق پارسا و همسرش توانستند با هماهنگی با مقامات دوران تبعیدشان را در قم بگذراند و از این رو بود که فرخ‌رو پارسا در آن شهر به دنیا آمد. پس از تولد فرخ‌رو پارسا، میرزا حسن خان مستوفی الممالک که نخست‌وزیر وقت بود، میانجی‌گری کرد و با رفع تبعید از فخر‌آفاق پارسا، آن‌ها توانستند به تهران بازگردند.

بیوگرافی فرخ رو پارسا

فرخ‌رو پارسا تحصیلات ابتدایی‌اش را در تهران سپری کرد و برای ادامه تحصیل در دوره متوسطه به دانشسرای مقدماتی رفت. او توانست دوره‌ی متوسطه را با کسب رتبه‌ی اول به پایان رسانده و به دانشسرای عالی راه یابد. او در سال ۱۳۲۱ دانشسرای عالی را با اخذ مدرک لیسانس در رشته علوم طبیعی به پایان رساند و به دانشگاه تهران راه یافت. فرخ‌رو پارسا پس از اخذ مدرک لیسانس به تدریس در دبیرستان‌های تهران پرداخت. او تحصیلات دانشگاهی‌اش را در رشته پزشکی ادامه داد و توانست در سال ۱۳۲۹ با اخذ درجه دکترا از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شود.

با وجود اینکه دانش‌آموخته پزشکی بود، طبابت را ادامه نداد و به کار فرهنگی پرداخت. به این ترتیب بود که در وزارت فرهنگ مشغول به کار شد. وی در سال ۱۳۳۳ به همراه چند نفر از همکارانش «انجمن بانوان فرهنگی» را برای دبیرستان‌های دخترانه تاسیس کرد و در سال ۱۳۳۵ به عنوان یکی از اعضای هیات رئیسه «شورای همکاری جمعیت‌های بانوان ایرانی» انتخاب شد.

فرخ‌رو پارسا نخستین مدیر کل زن در ایران بود. او در سال ۱۳۳۹ با آغاز به کار دانشگاه ملی ایران (شهید بهشتی کنونی) به عنوان مدیر کل دبیرخانه دانشگاه ملی ایران منصوب شد. انتصاب او که یک زن بود، اعتراضاتی را در محافل اداری، فرهنگی و سیاسی به راه انداخت، ولی مقامات دانشگاه توانستند از برکناری‌اش جلوگیری کنند. خانم پارسا در سال ۱۳۴۲ و در بیست و یکمین دوره مجلس شورای ملی به عنوان نماینده تهران به پارلمان راه یافت.

ساواک دل خوشی از فرخ‌رو پارسا نداشت. سازمان اطلاعات و امنیت کشور در اردیبهشت‌ماه ۱۳۴۴ گزارش می‌دهد: «خانم پارسا، چون در سال‌های قبل عضو باشگاه معلمان و باشگاه مهرگان بوده و با محمد درخشش و افراد این باشگاه که جزء مخالفان دولت و حزب ایران نوین می‌باشند مخالفتی ندارد همین بی‌طرف بودن مشارالیه موجب تقویت روحیه افراد وابسته به باشگاه مهرگان و باشگاه معلمان شده است.»

باشگاه مهرگان تشکل مستقل معلمان به ریاست محمد درخشش سیاستمدار فرهنگی، بود که اعتراضات و اعتصابات سراسری معلمان را پی‌ریزی می‌کرد.

به گزارش رویداد۲۴ فرخ‌رو پارسا اولین زن در تاریخ ایران بود که توانست به مقام وزارت برسد. او در در کابینه دوم و سوم امیرعباس هویدا، وزیر آموزش و پرورش بود. او می‌گوید هویدا در تماسی تلفنی پیشنهاد وزارت را اینگونه مطرح کرد: «خانم، می‌خواهم مسئولیت بزرگی را به یک مادر بدهم. می‌خواهم آموزش و پرورش فرزندان این مملکت را به دست یک مادر بسپارم. می‌خواهم وزیر آموزش و پرورش ما بچه‌های مردم را، چون فرزندان خود بداند.»

از جمله اقدامات فرخ رو پارسا در ساختار آموزش کشور تشکیل شورا‌های منطقه‌ای، انحلال اداره بازرسی (خبرچینان ساواکی)، سرکشی اجباری مدیران از مناطق و آموزش عشایر بودند. او چندین تشکل را در دوران وزارتش ایجاد کرد از جمله سازمان زنان ایرانی، خانه زن، شورای ورزشی بانوان، و جمعیت زنان دانشگاهی ایران. او در دوره‌ای به ارزیابی گواهی‌های طلاب حوزه‌ها در آموزش و پرورش پایان داد. وی چادر را در مدارس منسوخ کرد و البته با تعیین لباس فرم، پوشیدن مینی‌ژوپ را نیز جایز ندانست!

آیت الله بهشتی و فرخ رو پارسا

در زمان وزارت پارسا، آیت‌الله بهشتی و حجت‌الاسلام باهنر و آیت الله برقعی در امر تهیه کتاب‌های درسی از مشاورین وزارت آموزش و پرورش بودند. همچنین مرکز اسلامی هامبورگ از وزارتخانه فرخ‌رو پارسا بودجه دریافت می‌کرد.

پارسا توضیح می‌دهد که «در آن زمان از کسانی امثال دکتر محمدجواد باهنر و آیت‌الله برقعی دعوت به عمل آمد که در تهیه و ترجمه دروس تعلیمات دینی و قرآن با این وزارتخانه همکاری به عمل آورند و کتاب‌های لازم را تهیه نمایند.»

حذف زبان عربی از کتاب‌های مدارس برای منتقدان پارسا بسیار سنگین بود و آن را «تصمیمات عناد‌آمیز علیه روحانیت» و «مخالفت» با اصل اسلام تفسیر کردند. همچنین حذف چادر از مدارس نیز با انتقاد سخت روحانیون همراه بود که در توضیح آن گفته «در مورد حجاب زنان گفتم که حجاب نباید مانع فعالیت‌های اجتماعی زنان گردد. در آن زمان دختران مدارس مذهبی در فعالیت‌های ورزشی اصلاً شرکت نمی‌کردند. من در تمام بخشنامه‌های خود زنان را به پوشیدن لباس‌های سنگین و با حجاب دعوت می‌کردم.»

اعدام فرخ رو پارسا

فرخ رو پارسا تا سال ۱۳۵۳ وزیر آموزش و پرورش ایران بود. پس از انقلاب و در روز ۲۸ بهمن ۱۳۵۸ دکتر پارسا و همسرش سپهبد احمد شیرین‌سخن دستگیر شدند. آیت‌الله خمینی به مناسبت نوروز ۱۳۵۹ فرمان عفو عمومی صادر می‌کند و ابوالحسن بنی‌صدر رئیس جمهور وقت را مامور جلوگیری از اعدام افراد بی‌گناه می‌کند. با این وجود بنی‌صدر یک روز قبل از اعدام خانم پارسا از حکم او مطلع می‌شود! بنی‌صدر تمام تلاش خود را به کار می‌گیرد تا از اعدام دکتر پارسا جلوگیری کند، اما مجریان اعدام‌ها پاسخ او را نمی‌دهند حتی نامه بنی‌صدر به آیت‌الله قدوسی دادستان وقت نیز از اجرای حکم جلوگیری نمی‌کند.

در کیفرخواست فرخ رو پارسا آمده: «حیف و میل اموال بیت‌المال و ایجاد فساد در وزارت آموزش و پرورش و کمک به نشو و نمای فحشا در آموزش و پرورش و همکاری موثر با ساواک منحله در جهت سرکوبی و اخراج آزادیخواهان و فرهنگیان مبارز از وزارت فرهنگ جهت تحکیم رژیم منفور پهلوی و سخنرانی‌های موثر و مکرر نیز جهت تحکیم رژیم مزبور و شرکت در تصویب قوانین ضد مردمی و استفاده از مقام و موقعیت خود جهت نقض قوانین و وابسته نمودن آموزش و پرورش به فرهنگ استعماری امپریالیسم و روابط نزدیک با نصیری معدوم و روابط نامشروع با رئیس دفتر خود و … و نظر به اینکه مشارالیه از فرقه‌ی بهایی و از تیره‌ی ازلی بوده و بدون جهت خود را مسلمان معرفی کرده و در حیله سخن را موجب اعتراض معترضین است و نظر به سایر دلایل موجود در پرونده محرز است متهمه مرتکب گناهانی شده است تقاضای رسیدگی و اشد مجازات متهمه و مصادره اموال وی را می‌نماید.»

سرانجام فرخ‌رو پارسا پس از ۹ جلسه دادگاه در بامداد ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۹ مصادف با روز زن جدید تقویم در زندان اوین اعدام شد. حکم او از این قرار بود: «فرخ‌رو پارسا وزیر اسبق آموزش و پرورش کابینه هویدا به جرم غارت بیت‌المال و ایجاد فساد و اشاعه فحشا در وزارت مذکور و همکاری با ساواک و اخراج فرهنگیان مبارز از آموزش و پرورش و شرکت در تصویب قوانین ضد مردمی و وابسته کردن آموزش و پرورش به فرهنگ استعماری امپریالیسم مفسد فی الارض تشخیص داده شد.»

منصوره پیرنیا در کتاب «خانم وزیر» در روایت دقایق پایانی زندگی پارسا نوشته و روایت دردناکی ثبت کرده است: «او را داخل گونی پیچیده و طناب‌پیچش کردند، به بالای دار کشیدند، اما طناب پاره شد. پارسا را پس از به هوش آوردن، بار دیگر به پای دار آوردند و این‌بار با سیم او را بستند و اعدامش کردند. او، اما انگار که این بار هم جان نداده بود. رد سه سوراخ در جسد یکی از تاثیرگذارترین زنان ایرانی، دردناک‌ترین لحظه‌های مرگ یک انسان را ثبت کرده است.»

فرخ‌رو پارسا در دفاع از خود گفته بود: «متأسفم از این که اتهاماتی به من وارد شده که دلیل و اساس محکمی ندارد و این عمل باعث تشتت افکار من شده است. در اتهامات وارد شده به من، حتی دین مرا مورد تردید قرار داده‌اند و من باید بگویم که مسلمان هستم و شیعه به دنیا آمده‌ام و ان‌شاءالله شیعه از دنیا خواهم رفت. راجع به غارت بیت‌المال که بزرگترین اتهام من است، باید بگویم من این مسئله را تکذیب می‌کنم، زیرا در تمام طول خدمت، من نه کار مالی و نه سر و کاری با حساب و دفتر داشتم. این‌ها که به من اتهامات دزدی چند میلیونی وارد کرده‌اند، باید بگویند این پول‌ها را من از چه طریقی و از کجا سرقت کرده‌ام؟!»

وصیت فرخ رو پارسا

فرخ رو پارسا او در وصیتنامه خود نوشته است: «وصیتی ندارم، زیرا که اموال زیادی ندارم و آنچه دارم مصادره شده است، به کسی بدهی ندارم و اگر از کسی طلب دارم خود داند که آن را به فرزندان من بدهد. می‌دانم و وجدانم راضی است که گناهانی که در کیفرخواست به من نسبت داده شده و مواردی که ذکر شده مرتکب نشده‌ام. جانماز مرا که تسبیح و حلقه و ساعت من نیز در آن است به همسرم بدهید که به دخترم بدهد. دادگاه بین زنان و مردان تفاوت زیادی می‌گذارد که امیدوارم آتیه برای زنان ایران بهتر از این باشد. پولی را که در زندان دارم بین زندانیان قسمت کنید.»

گفته شده غسال‌ها از شستن جنازه پارسا که به عنوان مفسد فی‌الارض اعدام شده بود، خودداری کردند و به‌ناچار زنان خانواده او پیکرش را شستند. پس از اعدام فرخ‌رو پارسا، فرزند پسرش درگذشت. فرخ رو پارسا در بهشت‌زهرای تهران به خاک سپرده شد.

به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید