ما هم زن هستیم اما کسی به فکر زنان غسال نیست

آمارهای جهانی نشان می‌دهند زنان در دوران کرونا بیش از مردان از کار بی‌کار شده‌اند. ایران هم در این آمار عقب نمانده است.

گزارش مرکز آمار ایران در پاییز سال ۱۳۹۹ نشان می‌دهد بخش عمده شغل‌های از دست رفته در یک سال اخیر به زنان تعلق داشته است.

گزارش‌ها نشان می‌دهند سهم زنان کارگر از بی‌کاری در ایام کرونا نیز بیشتر بوده است. «ایران‌وایر» اما در این گزارش سراغ زنان کارگری رفته است که نه تنها بی‌کار نشده‌اند بلکه کارشان بیشتر شده است اما در ایام کرونا روزگار سختی را تجربه کرده‌اند و بیش از دیگران با خطر ابتلا به بیماری روبه‌رو بوده‌اند؛ غسال‌های زن.

آن‌ها علاوه بر این که از مشکلات کار در ایام کرونا حرف می‌زنند، درد دل دیگری دیگری هم دارند و می‌گویند با وجودی که همان کاری را انجام می‌دهند که غسال‌های مرد می‌کنند اما آن‌ها از دریافت خدمات بیمه محروم هستند و کارگرانی روزمرد حساب می‌شوند.

گفت‌وگوی «ایران‌وایر» را با دو غسالی که هر دو در شهرهای شمالی ایران که شیوع کرونا در آن‌ها بیش از سایر استان‌ها بوده است، می‌خوانید:

****

یک زن غسال در شهر بابلسر در استان مازندران به «ایران‌وایر» می‌گوید شیوع کرونا موجب شده است تا هم‌چنان که حجم کاری او نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده، امنیت جانی وی نیز به خطر بیفتد.

«خدیجه» می‌گوید: «من نان‌آور خانه هستم چون چشمان همسرم کم‌سو شده‌اند و دیگر نمی‌تواند کار کند. بعد از شیوع کرونا، تعداد فوتی‌ها در شهر افزایش داشته و رعایت کردن پروتکل‌های بهداشتی برای غسل و کفن کردن جنازه‌ها نیز مدت زمان کار ما را افزایش داده است. من خودم یک‌بار در همان ماه‌های اولیه شیوع کرونا به این ویروس مبتلا شدم و یک‌ماه در خانه بستری بودم. چه کسی باید حقوق من را می‌داد؟ اگر کمک خیرین و کارفرمای من نبود، احتمالا من و همسر و فرزندانم از گرسنگی می‌مردیم.»منبع:ایران وایر

او ادامه می‌دهد که بیمه‌ حمایتی برای او و همکارانش در این شغل وجود ندارد و به همین خاطر به اندازه تعداد جنازه‌هایی که شست‌وشو می‌دهند، دستمزد دریافت می‌کنند: «اگر روزی مریض شوم یا جنازه‌ای برای شست‌وشو نباشد، آن‌وقت درآمدی هم نخواهم داشت. چرا ما را بیمه نمی‌کنند؟ حالا ۵۵ سال سن دارم و از الان به این فکر هستم که چندسال دیگر که قوت کار کردن نداشته باشم، از کجا بیاوریم بخوریم؟ در یک سال اخیر که تعداد فوتی‌ها زیادتر شده نیز کمردرد و زانودرد من افزایش یافته است اما چاره‌ای جز ادامه دادن ندارم. در شهر کوچکی مثل بابلسر، مشاغل آن‌چنانی برای ما خانم‌ها وجود ندارد و از سر اجبار و اکراه غسالی می‌کنم. چه کسی این شغل را دوست دارد؟ هیچ‌کس. برای شستن هر جنازه، ۳۰ هزار تومان دستمزد می‌گیرم. اگر روزی به‌طور میانگین دو جنازه هم بشورم، ماهانه حداکثر یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان می‌شود. آیا با این حقوق و با این گرانی‌ها می‌توان زندگی کرد؟»

با یک خانم غسال ۳۰ ساله در شهر گرگان تماس می‌گیریم. گلستان همراه با استان‌های مازندران و گیلان، جزو استان‌هایی در ایران هستند که به دلیل حجم بالای مسافرت مردم از نقاط دیگر به این استان‌ها، با درصد بالاتری از مبتلایان و فوتی‌های کرونایی مواجه شدند.

«مریم» می‌گوید در کنار حقوق ناچیز و سختی شغل غسالی برای زنان، نگاه‌های آزاردهنده سایر مردم به این شغل هم برایش دلهره‌آور است و گاهی اوقات به بخت خود لعنت می‌فرستد که چرا مجبور به انجام چنین کاری شده است.

مریم به «ایران‌وایر» می‌گوید: «من هم انسانم و تحمل نگاه‌های سنگین دیگران برایم مشکل است. مردم طوری به ما نگاه می‌کنند که انگار طاعون داریم یا با عشق و علاقه مرده‌شور شده‌ایم، درحالی که خودشان می‌بینند چند لایه لباس و ماسک می‌پوشیم تا کرونا نگیریم و همین کار هم سختی کارمان را دوچندان کرده است. حتی گاهی در این آرامستان به دلیل کمبود نیروها برای دفن جنازه‌ها و ترسیدن اعضای خانواده‌ها، خودم هم داخل قبر می‌روم. ان اوایل نیروهای شهرداری با ماشین این کار را می‌کردند و روی جنازه آهک می‌ریختند اما حالا دیگر بی‌خیال شده‌اند و تمام زحمتش افتاده است گردن ما کارگران.»

این زن که دارای دختری دو ساله است، از کمبود حقوق دریافتی گلایه می‌کند و می‌گوید هیچ نهادی از او و همکارانش حمایت نمی‌کند.

مریم ادامه می‌دهد: «همه کارگرها بیمه هستند ولی فقط غسال‌های خانم بیمه نمی‌شوند. آیا خون مردها رنگین‌تر است یا جنازه را بهتر غسل می‌دهند؟ هرروز از ساعت هشت صبح تا چهار بعدازظهر مشغول کار هستم و آخر ماه دو و نیم میلیون تومان حقوق می‌دهند که یک میلیونش برای اجاره خانه می‌رود. این انصاف است؟ چون زن هستم پس نباید اندازه مردها حقوق و مزایا و حمایت شغلی داشته باشم؟ حیوان نیستم که… این‌جا قبل از شیوع کرونا یک خانم دیگر هم بود که پس از کرونا استعفا داد و رفت و حالا من تنهایی غسالی می‌کنم. همین باعث خستگی بیش از اندازه‌ام شده است. خب چرا شهرداری من را استخدام نمی‌کند؟ سایر غسال‌های زن در شهرهای دیگر هم همین وضعیت را دارند. انگار ما به دنیا آمده‌ایم تا فقط حمالی کنیم.»​