«حامله بودم، هیچ میل جنسی نداشتم اما “نه” نمیتوانستم بگویم و هر وقت که همسرم میخواست رابطه داشته باشیم، تن میدادم. هیچ لذتی نمیبردم و فقط به کسی تبدیل شده بودم که وظیفهاش ارضای جنسی همسرش است. او هم کاری نداشت یا شاید خیال میکرد که من هم مثل او هستم و میتوانم بدون توجه به شرایط، رابطه جنسی داشته باشم. گاهی هم بدون اینکه او متوجه شود، به ساعتم نگاه میکردم که ببینم چقدر زمان گذشته است.»
«مهتاب» در حالیکه ناخنهای خود را میجوید، تن خود را به شکل «کشتزاری» برای مردش تصویر میکرد: «بر اساس باورهای مذهبی، زنها کشتزاری برای مردان محسوب میشوند و حتی اگر میلی هم به رابطه جنسی نداشته باشند، در صورت تمایل مرد، مجبورند به این رابطه تن دهند. تصور میکردم اگر به همسرم نه بگویم، ممکن است او را از دست بدهم و او برای ارضای حس جنسی خود به شخص دیگری روی بیاورد. مرد مقابل من هم به شکلی تربیت نشده بود که در صورت مخالفت من، وفاداری خود را حفظ کرده و رابطه را به زمان مناسبتری که هردو مایل باشیم، موکول کند.»
آمار مشخصی از میزان تجاوز جنسی در روابط زناشویی در ایران وجود ندارد. در برخی بسترهای فرهنگی مانند ایران که رفتار و عادات مردم بر سنت و مذهب استوار است، این مساله ناشناخته مانده است. قربانی تجاوز جنسی میتواند مرد یا زن باشد اما تفاوت فیزیک آن دو سبب شده تا زنان بیشتر قربانی شوند.
«حسن مکارمی»، روانکاو و پژوهشگر ساکن پاریس در گفتوگو با «ایران وایر» این تفاوت را چنین شرح میدهد: «به دلیل تفاوت فیزیک زن و مرد، زن میتواند بدون آنکه تمایل جنسی داشته باشد، مورد استفاده جنسی قرار گیرد در حالیکه این امر در مورد مردان وجود ندارد؛ یعنی مردانگی مرد [نعوذ] را بدون تحریک میل جنسی نمیتوان مورد استفاده قرار داد.»
البته تجاوز جنسی میان زوج همجنسگرا که هر دو زن یا هر دو مرد باشند نیز اتفاق میافتد. در واقع، ایجاد هرگونه رابطه جنسی بدون تمایل یکی از طرفین، تجاوز محسوب میشود و ارتباط مستقیم با جنسیت افراد ندارد.
تجاوز در رابطه زناشویی تنها میان دو جنس تعریف نمیشود. در زوجهای همجنسگرا نیز تجاوز و خشونت دیده میشود اما به دلیل نپذیرفتن رابطه همجنسگرایی از سوی جامعه و حکومت، اگر تجاوز یا خشونتی میان آنها روی دهد، سکوت مضاعفی آنها را به خود دچار میکند چون در صورت طرح مساله، رابطه آنها زیر سوال خواهد رفت.
در همین حال، از نظر قانون نیز امکان تجاوز شوهر به زن تایید نشده است. در باور عرفی، تجاوز به اقدامی گفته میشود که به وسیله فردی غیر از همسر و با استفاده از زور اتفاق میافتد. در حالیکه در تعریف جهانی، هرگونه ارتباط جنسی بدون رضایت طرف مقابل، تجاوز نامیده میشود.
«تمکین به شوهر در هر زمانی که مرد بخواهد»، یکی از حقوق شوهر نسبت به زن است که در باب احکام رابطه زناشویی تحریر الوسیله آیتالله خمینی آمده است. به دنبال این فتوا، نمونههای دیگری از حقوق مرد نسبت به زن آمده است، مانند «پاک کردن خود از هر چیزی که باعث دور کردن شوهر از تمتعات جنسی است.» اگرچه در بسیاری از فتواها و سخنان مراجع دینی نشان از توجه ویژه به زنان دارد اما در مواردی که بحث بر حقوق آنان است، به عنوان انسانی زیر نظارت مرد به آن مینگرند؛ کسی که حق خروج از منزل و حتی قسم خوردن را بدون اجازه همسر ندارد. در قوانین داخلی ایران نیز مسالهای با عنوان «تجاوز» در رابطه زناشویی جایی ندارد.
بسیاری از کشورهای شرق و شمال اروپا پیش از سال 1970، تجاوزجنسی در رابطه زناشویی را غیرقانونی خواندند. کشورهای دیگر دنیای غرب و انگلیسیزبان بین سالهای 1980 تا 1990 در قوانین خود تعریفی برای اینگونه رفتار یافته و آن را محکوم کردند. بیشتر کشورهای در حال توسعه نیز در سالهای 1990 تا 2000 به کشورهای محکوم کننده تجاوز جنسی در رابطه زناشویی پیوستند. تا سال 2006، روی هم رفته 106 کشور دنیا این رفتار را غیرقانونی خواندند اما در 4 کشور، تنها زمانی شخص متجاوز مورد پیگرد قانونی قرار میگیرد که طلاق اتفاق افتاده باشد.
«مینا جعفری»، وکیل دادگستری در این مورد به «ایران وایر» میگوید: «در قانون مجازات اسلامی سخنی از تجاوز به میان نیامده و اساسا قانون هیچگاه به موضوع خشونت به طور مجزا نپرداخته است. تنهادر بخش مربوط به حدود، مساله تجاوز به عنف با عنوان «زنا» مطرح شده است و آن هم در مواردی که علقه ازدواج بین زن و مرد زناکار نباشد؛ یعنی بر اساس قانون، نمیتوان شوهر را زناکار نامید. از سوی دیگر، طبق ماده 1108 قانون مدنی، زن در صورتی مستحق دریافت نفقه است که از شوهر خود تمکین کند.»
جدا از قانون، مساله دیگری به عنوان «آبرو» در جامعه ایران وجود دارد که سنگی بر سنگ سکوت زنان افزوده است. اگرچه در باور همگانی، مساله تجاوز در رابطه زناشویی جایی ندارد اما چنانچه زنی ادعا کند که قربانی تجاوز بوده، خانوادهها نیز برای «حفظ آبرو» او را به سکوت دعوت میکنند. در نتیجه، قربانی خود را بیپناه حس میکند زیرا نه قانون از او حمایت میکند و نه خانواده.
در تعدادی از کشورهای توسعهنیافته یا در حال توسعه، مساله حفظ آبرو تا به آنجا پیش میرود که اگر شخصی پیش از ازدواج مورد سوء استفاده و تجاوز جنسی قرار گیرد، خانواده، قربانی را مجبور خواهد کرد با متجاوز ازدواج کند تا به اصطلاح «بدنامی» گریبان قربانی و خانوادهاش را نگیرد؛ از جمله این موارد میتوان به شهرستانهای ایران که بیشتر بافت سنتی و مذهبی خود را حفظ کردهاند، مصر یا افغانستان اشاره کرد.
تمکین در قوانین ایران دو معنای عام و خاص دارد. جعفری در اینباره میگوید: «تمکین در معنای عام یعنی اطاعت از شوهر در همه موارد؛ به این مفهوم که زن حتی برای خروج از منزل نیاز به اجازه شوهر دارد. تمکین در معنای خاص اما به مفهوم فرمانبرداری جنسی است. براساس قوانین ایران، زن باید در مورد مسایل جنسی از اوامر و دستورات شوهر اطاعت کرده و به آن تن دهد. با همین منطق، زن هیچگاه مورد تجاوز شوهر قرار نخواهد گرفت و این حق مرد است که از زن خود به هر شکلی که میخواهد لذت جنسی ببرد.»
بر مبنای گفتههای مینا جعفری، زنی که از سوی همسر خود مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد، هیچ پناهی در سیستم قضایی ایران نداشته و قانونی برای حمایت از او تعیین نشده است.
تجاوزهای پنهان
بسترهای مختلف میتواند تصویر متفاوتی از یک مفهوم ارایه کند؛ برای نمونه، ختنه مردان در یک فرهنگ ممکن است خشونت تلقی شود و در فرهنگی دیگر، اقدامی الزامی.
به گفته «حسن مکارمی»، تجاوز جنسی در رابطه زناشویی ازجمله مسایلی است که در بسترهای مختلف، نگاه متفاوتی ایجاد میکند: «در بسترهای سنتی و مذهبی، همانگونه که از مادرها و مادربزرگها به زنان رسیده، رابطه جنسی به وظیفه زن در قبال شوهر تبدیل میشود. بسیاری از زنان نمیآموزند که این رابطه برای لذت آنها نیز هست، در نتیجه به رابطه جنسی نابرابر تن میدهند. در چنین شرایطی، مرد به دنبال ارضای جنسی خود است و چون زن نه لذت برده و نه اذیت میشود، اتفاق خاصی نمیافتد. از زمانیکه زن به این آگاهی میرسد که لزومی ندارد وارد رابطه جنسی برخلاف میلش شود، اگر مرد همپای او به آگاهی نرسیده باشد، زن دیگر حاضر نیست به نوع یا روش رابطه جنسی سابق خود با همسرش تن دهد. در مواردی که من با آن روبهرو بودم، زنان پس از خروج از ایران، قرار گرفتن در بستر فرهنگی متفاوت و آگاهی پیدا کردن از حقوق خود، متوجه میشوند رابطهای که بر اساس میل و خواسته آنها نبوده، تجاوز محسوب میشود.»
مکارمی معتقد است که فرهنگ اسلامی و شیعی، ریشه در فرهنگ «قبیلهای» دارد. وی از نمونههای رفتار قبیلهای به تعدد زوجات اشاره میکند و میگوید: «امروز روحانیون به راحتی میگویند که زن در قبال شوهر “وظیفه” دارد و در صورتیکه شوهرش را ارضا نکند، گناهکار است.»
از نظر این روانکاو، تجاوز جنسی در رابطه زناشویی دو حالت دارد: حالت اول که به ناآگاهی طرفین از تعریف رابطه جنسی و تن زن یا مرد بستگی دارد و حالت دوم که به ساختار روانی مرد مربوط است. در حالت دوم اگر ساختار روحی مرد به دلیل تولد، تربیت و بستری که در آن رشد کرده، خشن باشد، خشونت را به رابطه زناشویی خود نیز وارد میکند.
در کشورهای پیشرفته، مخالفت با رابطه جنسی، تنها به معنای بیان مخالفت نیست بلکه در روابط پیش از ازدواج نیز اگر یکی از طرفین با رفتار خود نداشتن تمایل به برقراری رابطه جنسی را نشان دهد، در صورت ایجاد رابطه، از نظر قانون حکم تجاوز خواهد داشت.
یکی از پایههاي ارتباط جنسی موفق میان زن و مرد، آموزش در این خصوص است. بنا بر نظر کارشناسان مسایل آموزشی، در ایران نه تنها دانش آموزان آموزش جنسی نمیبینند بلکه این مساله به تابویی اجتماعی تبدیل شده است که در نتیجه آن، در بیشتر مواقع نه والدین چنین آموزشی را به فرزندان خود ارایه میدهند و نه آموزش و پرورش و نظام حاکم. بسیاری از زنان که در چنین بسترهای فرهنگی و اجتماعی زندگی کردهاند، به توانایی زن برای رسیدن به ارضای جنسی آگاه نیستند و این نبود آگاهی از طبیعت بدن سبب میشود که تصویر درستی از رابطه جنسی نداشته باشند.
در کشورهای اروپایی آموزش تفاوت فیزیک بدن دختر و پسر، تغییرات هورمونی و فیزیکی در سن بلوغ را برای دانشآموزان مقطع ابتدایی شرح میدهند و از آنجایی که کلاسها مختلط برگزار میشود، دختران و پسران نسبت به جنس مخالف خود نیز آگاهی پیدا میکنند. در سالهای آخر دوره ابتدایی نحوه بچهدار شدن نیز به آگاهیهای آنان افزوده میشود.
مکارمی معتقد است بسیاری از زنان وقتی متوجه میشوند لزومی به تن دادن به خواستههای مردان ندارند، دچار مشکلات روحی میشوندخواهند شد: «در چنین مواقعی، بدن زن در ادامه ارتباط جنسی با همسر یا با دیگری، تولید مقاومت میکند. هنگامی که زن به آگاهی میرسد، ممکن است پدیدهای خاص را عمومی کند، دچار ترس نسبت به هرکسی شود و ارتباط جنسی را همان تصور کند که تجربهاش را داشته است.»
هرچه «او» بخواهد
به گفته این روانکاور، حدود 10درصد افراد جامعه رابطه جنسی غیرمعمول دارند که منجر به تولید مثل نمیشود؛ ارتباط جنسی با حیوانات یا لذت بردن به وسیله روشهای خشونتآمیز را میتوان از جمله آنها نام برد.
«فیروزه» زنی 50 ساله است که خانوادهاش از نظر مالی در وضعیت دشواری قرار دارد. تحصیلات خود را نیمهکاره رها و با مردی بیسواد ازدواج کرده است. در حال گفتوگو با ایران وایر مدام با صدای بلند میخندد و از رابطه جنسی خود میگوید. او که تصوری از ارضای جسمی زنان ندارد، میگوید که وقتی همسرش مدلی از رابطه را میخواهد که برای او «عجیب» است، به آن تن میدهد. همسر فیروزه چند بار با وجود مخالفت او، یک شی خارجی را به داخل اندام جنسیاش وارد کرده است اما به گفته فیروزه، مقابل فریادهای او که ناشی از درد بوده، «تحریک» میشده است.
هنگامیکه از او پرسیدم چرا مقاومت نکردی و چنین اجازهای دادی، سکوت کرد و باز هم با خنده گفت: «خب میخواست دیگه.»
«مرجان» زن دیگری که در طول زندگی مشترک به همسر خود خیانت کرده بود، میگوید: «زمانیکه همسرم از رابطه دیگر من باخبر شد، بعد از کتکهایی که خوردم، دست و پایم را گرفت و مرا بر زمین خواباند، بدون توجه به گریهها و بدن کبودم، رابطه جنسی برقرار کرد و مدام تهدید و تحقیرم میکرد. این اتفاق چند بار افتاد اما بعد که تصمیم گرفتیم زندگیمان را ادامه دهیم، رفتار خود را کنار گذاشت ولی من همچنان سعی میکنم از تصویری که از آن دوره دارم، فرار کنم.»
«هانیه» زن 30 سالهای است که در 15 سالگی از سوی برادرش مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است.میگوید: «چند ماهی بود که از همسرم دور بودم. در آن دوره، او با زنی دیگر همبستر شده بود. وقتی به ایران برگشت، با هم رابطه جنسی داشتیم اما یک ماه بعد که متوجه شدم او با زنی دیگر رابطه داشته، تمام فکرم این بود که همسرم از من سوءاستفاده جنسی کرده و برای ارضای حس جنسی خود به من تجاوز کرده است.»
هانیه معتقد است که رابطه جنسی اصول و چارچوبی مبتنی بر اعتماد دو طرف دارد. وی با اشاره به قربانی بودن خود در تجاوز 15 سالگی، در شرح احساسش میگوید: «حس تجاوز را میشناسم. پیشتر برادرم به من تجاوز کرده بود و برای همین تاکید دارم که همسرم از ناآگاهی من نسبت به دیگر روابطش، به من تجاوز کرد، کثیفترین رابطه جنسی بود که در زندگی تجربه کردم. او برای همخوابگی، به من دروغ گفت.»
روانکاوان و متخصصان مسایل جنسی معتقدند که آثار روحی ناشی از تجاوز با فرار از صورت مساله حل نمیشود و نیاز به گذراندن دورههای روانکاوی وجود دارد. هانیه در تعریف رابطه کنونی خود با همسرش میگوید: «تا مدتها بعد از اینکه فهمیدم او رابطه دیگری داشته، ارضا نمیشدم و جسم و روحم را جدا از هم میدانستم. تصور خیانت او کمتر اذیتم میکرد تا یادآوری اولین رابطه جنسیمان بعد از چند ماه دوری. هنوز هم در کنارش حس ناامنی دارم. تا مدتها اعتماد به نفسم را در رابطه جنسی از دست داده بودم و هنوز هم با گذشت چندین سال از آن موضوع، رابطه جنسیمان آنی که بود، نشد. فکر میکنم یکی از تاثیرات اصلی برایم این بود که تقدس رابطه زناشویی برایم شکسته شد و امروز راحتتر امکان این وجود دارد که عاشق شخص دیگری شوم.»
مهتاب در حالیکه به نقطهای دور خیر شده، با کلماتی شمرده میگوید: «خیلی وقتها به علت خستگی و کمتوانی، میلی به ایجاد رابطه زناشویی نداشتم. همسرم اهل خشونتورزی در رابطه جنسی نبود اما به شدت نسبت به شرایط روحی من بیملاحظه بود. براساس عرف و قوانین، آموخته بودم که در هر شرایطی باید به همسرم تمکین کنم. انگار که ما برای یک رابطه کامل و انسانی آموزش ندیدهایم. وقتی از ایران خارج و با قوانین کشور مقصد آشنا شدم، فهمیدم که در کشورهای پیشرفته هر نوع نزدیکی به زور و عنف و بدون میل یکی از طرفین، نوعی تجاوز محسوب میشود.»
حسن مکارمی معتقد است که باید میان تجاوز خارج از رابطه زناشویی با تجاوزی که فرد متجاوز، همسر قربانی است تفاوت قایل شد زیرا بسترهای آن متفاوت است: «بدون در نظر گرفتن 10 درصدی که رابطه جنسی با هدف تولید مثل ندارند، در رابطه زناشویی اگر علم و آگاهی وجود نداشته باشد، موضوع تجاوز جنسی بسیار پیچیده خواهد بود و تاثیر آن نیز متفاوت است. بهتر است این آموزش از خانوادهها و آشتی زنان با بدن خودشان شروع شود.»
* بعضی از اسامی به خاطر حفظ هویت واقعی افراد تغییر یافته اند.