آمار قربانیان خودکشی در کشور در ۸ ماه امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته، ۴.۲ درصد افزایش داشته است بطوریکه امسال، روزانه ۱۵ نفر بر اثر اقدام به خودکشی فوت کردهاند.
در سال ۹۸، شایعترین روش خودکشی، حلقآویز بوده و بیش از ۲۱ درصد خودکشیها، با خوردن سموم اتفاق افتاده است و هنوز مصرف عمدی قرص برنج شایعترین روش خودکشی در پایتخت و سپس در استانهای متکی به کشت و زرع است. همچنین براساس گزارش وزارت بهداشت، از ابتدای اسفند ۹۸ تا پایان خرداد امسال، ۶۷۳۶ نفر بر اثر مسمومیت با مشروبات الکلی تقلبی به بیمارستانها مراجعه کردند که ۱۰۴۳ نفر جان خودشان را از دست دادند. بیکاری و بحرانهای معیشتی، مشکلات اجتماعی و سیاسی، سرخوردگیهای خانوادگی، همزمان با همهگیری ویروس کرونا و اعمال محدودیتهای اجتماعی از مهمترین دلایل خودکشی در ایران است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از اعتماد، یک منبع آگاه در سازمان پزشکی قانونی کشور، خبر داد که آمار قربانیان خودکشی در ۸ ماه امسال از ابتدایی فروردین تا پایان آبان نسبت به مدت مشابه سال گذشته، ۴.۲ درصد افزایش داشته است.
افزایش ۴.۲ درصدی تعداد قربانیان خودکشی در بازه ۸ ماهه امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل، در حالی در گزارشهای سازمان پزشکی قانونی کشور ثبت شده که سال ۱۳۹۸، تعداد کل قربانیان خودکشی در کشور، ۵۱۴۳ نفر بود.
با یک محاسبه ساده، میشود گفت که سال ۱۳۹۸، بهطور میانگین، روزانه ۱۴ نفر و در طول ۸ ماه از سال (معادل ۲۴۶ روز) ۳۴۴۴ نفر از مردان و زنان هموطن، جان خود را بر اثر خودکشی از دست دادهاند در حالی که امسال، روزانه ۱۵ نفر بر اثر اقدام به خودکشی فوت کردهاند و حالا میشود نوشت: «بنا به آمار تجمیعی تعداد قربانیان خودکشی از ۸ ماه سال جاری، ۳۵۸۹ نفر از هموطنانمان، جان خود را بر اثر خودکشی از دست دادهاند که این آمار، نسبت به مدت مشابه سال گذشته، ۴.۲ درصد افزایش یافته است.»
روانپزشکان بر این باورند که افزایش معنادار تعداد قربانیان خودکشی در کشور، باید همزمان با تغییرات و رخدادهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در هر دوره زمانی خاص بررسی و ریشهیابی شود. در فاصله سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۱ و ظرف ۴۰۱۵ روز که شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور، با چالشهای عمیق مواجه بود، ۴۱ هزار و ۷۹ نفر از جمعیت کشور دست به خودکشی زدند که از این تعداد، ۲۷ هزار و ۷۵۲ نفر (بهطور میانگین، روزانه ۷ نفر) جان خود را از دست دادند. از سال ۱۳۹۵، اجرای برنامههای کشوری پیشگیری از خودکشی و مداخلات حمایتی برای افراد دچار اختلالات روانی، آمار اقدام به خودکشی را در سراسر کشور در حدی کاهش داد که در این مدت، افزایش سالانه نرخ خودکشی در کشور، کمتر از یک درصد بود چنانکه سال ۱۳۹۶، تعداد قربانیان خودکشی در کشور، ۴۶۲۷ نفر و معادل ۵.۷ در ۱۰۰ هزار نفر جمعیت گزارش شد و تعداد قربانیان خودکشی در سال ۱۳۹۷ نسبت به سال ۱۳۹۶، ۰.۹ دهم درصد افزایش داشت. سال ۱۳۹۷، تعداد قربانیان خودکشی در کشور، ۵۱۰۱ نفر و معادل ۶.۲ در ۱۰۰ هزار نفر جمعیت گزارش شد و سال ۱۳۹۸، تعداد قربانیان خودکشی در کشور نسبت به سال قبلتر، ۰.۸ درصد، افزایش داشت. حالا، افزایش ۴.۲ درصدی در آمار تعداد قربانیان خودکشی، آن هم در بازه ۸ ماهه سالی که با کرونا و بیکاری و بیپولی و تورم و گرانی آغاز شد و هنوز هم با کرونا و بیکاری و بی پولی و تورم و گرانی هم نفس است، این پیام هشداردهنده را دارد که «کرونا»، آدمها را در مقابل فقر و مشکلات معیشتی، بیتحملتر، شکنندهتر، ناپایدارتر، عجولتر و ناامیدتر کرده است. در چنین اوضاعی، دیگر، مداخلات قدیمی و منسوخ ۴ سال گذشته و از جنس شعار و لبخندهای زورکی برای زخمهای عمیق آدمهایی که صبر و شغل و معیشت و امیدشان، زیر پای کرونا، له شده، کارایی ندارد و مسوولان حوزه حمایت روانی، باید به فکر نسخههای جدیدتر و موثرتر باشند؛ نسخههایی از جنس امید و امنیت و معیشت؛ همانچه که در این ۱۱ ماه؛ از ابتدای شیوع کووید ۱۹ از مردم ایران دریغ شد.
۸ ماه امسال، ایام سربهسر شدن گرانی و بیکاری و بیپولی بود برای هزاران انسان ناامید و ناآگاه از رویارویی با حجم و وزن کمرشکن بار سنگین چالشهای اقتصادی گره خورده به چالشهای روانی که در ماتم چگونه بیرون کشیدن گلیم پوسیده خود از این مرداب گلآلود و عمیق، آخرین راه را همان اول انتخاب کردند. بنا به اعلام روانپزشکان، برای درک وخامت شدت افسردگیهای درمان نشده در جامعه ایران، باید آمار خالص از تعداد قربانیان خودکشی را حداقل ۲۰ یا ۳۰ برابر افزایش دهیم تا به رقم خام از موارد اقدام به خودکشی برسیم. سال ۱۳۹۸، مقالهای در مجله داخلی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان به قلم محسن رضاییان؛ رییس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران منتشر شد که شیوع اقدام به خودکشی متاثر از عوامل فرهنگی و منطقهای را در خطه جنوب کشور، ۱۶.۸ در ۱۰۰ هزار نفر جمعیت و در شمال کشور ۱۱۷.۸ در ۱۰۰ هزار نفر جمعیت برآورد میکرد. نویسنده در این مقاله، مهمترین عوامل موثر بر اقدام به خودکشی را در فهرست مفصلی شامل مهاجرت، تاهل و داشتن فرزند، سن، جنسیت، عوامل مذهبی و اخلاقی، تغییرات فصلی و دمایی، اختلالات روانی، تعارض و چالشهای خانوادگی، عوامل بیولوژیکی، عوامل سیاسی – نظامی، سلامت جسمی، عوامل اقتصادی – فرهنگی و حتی نحوه انتشار و بازنشر اخبار خودکشی در رسانهها طبقهبندی کرده بود.
روزهای پایانی تابستان سال ۱۳۹۷ و در آستانه روز جهانی پیشگیری از خودکشی، مدیرکل دفتر سلامت روان وزارت بهداشت گفت که مسمومیت با سم، حلقآویز کردن و استفاده از اسلحه گرم شایعترین روشهای خودکشی در ایران است. در همان ایام، علیرضا کاهانی؛ معاون پژوهشی سازمان پزشکی قانونی کشور، در گزارشی از شایعترین روشهای خودکشی در ایران ظرف ۱۰ سال منتهی به سال ۱۳۹۷ اعلام کرد: «حلقآویز کردن با فراوانی حدود ۵۰ درصد و مسمومیت با سموم، شایعترین روشها در این مدت بوده است. ۵۸.۹ درصد مردان و ۳۲.۴ درصد زنان قربانی خودکشی، روش حلقآویز را انتخاب کردهاند در حالی که ۵ درصد قربانیان مرد و ۲۴ درصد قربانیان زن، برای خودکشی به خودسوزی متوسل شدهاند.»
تیر ماه امسال، رییس سازمان پزشکی قانونی کشور در گزارش جدیدتری از مرور روشهای خودکشی در کشور، خبر داد که در سال ۱۳۹۸، شایعترین روش خودکشی، حلقآویز بوده و بیش از ۲۱ درصد خودکشیها، با خوردن سموم اتفاق افتاده است. نکته قابل توجه در اعلام سازمان پزشکی قانونی درباره خودکشی بر اثر مصرف عامدانه سموم، این است که هنوز مصرف عمدی قرص برنج (فسفید آلومینیوم) شایعترین روش خودکشی در پایتخت و سپس در استانهای متکی به کشت و زرع است.
کامبیز سلطانینژاد؛ دبیر انجمن سمشناسی و مسمومیتهای دارویی هم تایید میکند که با وجود ممنوعیت فروش قرص برنج در تمام استانها، هنوز مصرف عمدی این سم آفتکش در استانهای شمالی – گلستان، گیلان و مازندران – و استانهایی همچون لرستان که درآمدزایی از مزارع و باغات کشاورزی، سهم قابل توجهی از معیشت مردم را تامین میکند، بالا و نگرانکننده است. بنا به اعلام سازمان پزشکی قانونی کشور، در سال ۱۳۹۸، ۹۱۹ نفر بر اثر مسمومیت با قرص برنج جان خود را از دست دادند که این عدد در مقایسه با سال ۱۳۹۷ و آمار ۸۲۵ نفری فوتشدگان با قرص برنج، افزایش ۱۱.۴ درصدی داشته ضمن آنکه استانهای تهران با ۲۲۰ فوتی، مازندران با ۱۲۲ فوتی و گیلان با ۸۵ فوتی، در صدر آمار مسمومیت غیرقابل بازگشت با قرص برنج بودهاند. گزارشی هم که آبان ماه امسال توسط سازمان غذا و دارو منتشر شد، تایید میکرد که نه تنها مصرف عمدی داروها و مواد شیمیایی در دهه اخیر، رو به افزایش رفته، سال ۱۳۹۸، ۲۳۷۶ نفر و در ۵ ماه ابتدای امسال، ۱۰۶۲ نفر بر اثر مسمومیت دارویی فوت کردهاند که ۸۰ درصد این مسمومیتها عمدی بوده است.
روشهای اقدام به خودکشی، بخشی از جغرافیای این انتخاب تلخ است و نتایج بررسی کارشناسان پزشکی و سمشناسی و رصد آسیبهای اجتماعی از شواهد ۱۱ ماه گذشته و همنشینی گرانی و بیکاری و بیپولی و ویروس کرونا، یک داده نهایی تلختر دارد؛ افرادی که در این ۱۱ ماه، عزم جدی برای خداحافظی با این جهان و متعلقاتش داشتهاند، نشستهاند و روی یک صفحه کاغذ، فهرستی از روشهای خودکشی را نوشتهاند و از میان این همه، هر آنچه غیرقابل بازگشتتر را روی فهرست نه چندان مفصلشان، باقی گذاشتهاند. پیام غیر قابل تفسیر افزایش ۴.۲ درصدی آمار قربانیان خودکشی در ۸ ماه امسال، چیزی نیست جز اینکه مردان و زنانی در همسایگی ما «بودهاند» که چنان به آخر خط رسیدهاند که صرفنظر از هر تبصره زاید، فقط خواستار یک چیز بودند؛ دیگر در این دنیا نمانند.
حسین حسنیانمقدم؛ دانشیار سمشناسی بالینی و مسمومیتها، آماری از مراجعات ۱۱ ماهه مسمومین ناشی از خودکشی با داروها یا مواد شیمیایی ندارد اما از مشاهدات خود در بیمارستان لقمان؛ بزرگترین مرکز ارجاع مسمومیتهای کشور و خاورمیانه، چنین نتیجه میگیرد که: «به نظر میرسد مراجعات بیمارستان لقمان بابت مسمومیت ناشی از خودکشی ظرف ۱۱ ماه گذشته و در مقایسه با مدت مشابه سال قبل، کاهش یافته اما سوال مهم این است که آیا، واقعا مصرف عامدانه دارو و مواد شیمیایی، کمتر از سال گذشته بوده یا اینکه خانواده و اطرافیان مسمومین عمدی، از ترس ابتلا به کرونا، جرات نکردند قربانی خودکشی را به بیمارستان منتقل کنند و فرد قربانی، در خانه فوت کرده و جسدش به پزشکی قانونی منتقل شده؟ پاسخ این سوالات هرچه باشد، کاهش مراجعات مسمومیتهای عمدی، به مفهوم کاهش قطعی مصرف عمد و با قصد خودکشی داروها و مواد شیمیایی نیست. کاهش مراجعات مسمومیتهای عمدی با دارو و مواد شیمیایی، حتی به معنای این هم نیست که حال مردم بهتر شده. بلکه خطر جدیتری را به ما گوشزد میکند؛ هرگونه تاخیر یا خودداری از ارجاع یک بیمار مسموم که دارو یا مواد شیمیایی را به قصد خودکشی و با مقادیر بسیار بالا مصرف کرده، زمان طلایی و در واقع، احتمال نجات بیمار را به شدت کاهش میدهد چون تاثیر تدریجی دارو بر مغز، اکسیژنرسانی به مغز را مختل میکند و بنابراین، فرد مسموم حتی اگر هم زنده بماند، انسان سالمی نخواهد بود اگرچه که اغلب مسمومینی که با قصد خودکشی، مقدار زیادی دارو یا مواد شیمیایی مصرف کردهاند، فوت میکنند.»
پاسخ حسنیانمقدم، فرض جدیدی ایجاد میکند؛ اگر مراجعات مسمومیتهای دارویی و مواد شیمیایی به بزرگترین مرکز احیای مسمومیتهای کشور، در ایام شیوع کووید ۱۹ کاهش داشته، آیا ممکن نیست روشهای خودکشی، تغییر کرده باشد؟ و آیا ممکن است افرادی که در این ایام سخت و نفسگیر، قصد خودکشی داشتهاند، داوطلبانه و آگاهانه، یک راه بیبازگشت را انتخاب کردهاند تا هرگونه احتمالی برای نجات را در همان لحظه اول، صفر کنند؟
حسنیانمقدم در پاسخ به این فرض میگوید: «اگر واقعا این اتفاق افتاده باشد، اگر با پدیده تغییر روشهای خودکشی به سمت روشهای خشنتر مواجه باشیم، در واقع با یک خطر بسیار جدی روبهرو هستیم چون شانس نجات یک فرد قربانی مسمومیت عمدی، بسیار بالاتر از شانس نجات فردی است که خودش را حلق آویز میکند یا با اسلحه خودش را میکشد یا خودش را از بلندی پرتاب میکند. مقایسه سختی هم نیست؛ کسی که برای خودکشی، خودش را حلق آویز میکند و کسی که برای خودکشی، دارو یا مواد شیمیایی میخورد. شانس زنده ماندن کدامشان بیشتر است؟»
محمد قدیرزاده؛ کارشناس مطالعات اعتیاد، به جای پاسخ به فرض افزایش خودکشی در ایام شیوع کووید ۱۹ در کشور و انتخاب روشهای یکسره و بیبازگشت برای راحت شدن از بار این دنیا، میانبر میزند و از مرگهای ناشی از مصرف مشروبات تقلبی در این ایام میگوید؛ مرگهای ناخواسته و بدون برنامهریزی قبلی.
«براساس گزارش وزارت بهداشت، از ابتدای اسفند ۹۸ تا پایان خرداد ۹۹، ۶۷۳۶ نفر بر اثر مسمومیت با مشروبات الکلی تقلبی به بیمارستانها مراجعه کردند که از این تعداد، ۹۸۷ نفر دیالیز شدند و ۳۸۷ نفر نابینا یا کمبینا شدند. اما براساس گزارش سازمان پزشکی قانونی کشور، از کل مسمومان با مشروبات الکلی تقلبی در همین بازه ۴ ماهه، ۱۰۴۳ نفر جان خودشان را از دست دادند که دلیل فوت ۹۷۰ نفر، مسمومیت با متانول بود. این اعداد، نشاندهنده افزایش مصرف مشروبات تقلبی و البته، افزایش مرگآوری مشروبات تقلبی است چون در سال ۹۷، مجموع فوتیهای کشور بابت مصرف مشروبات تقلبی، ۲۵۹ نفر بود که دلیل فوت ۱۸۸ نفر از این تعداد، مسمومیت با متانول بود.»
فرید براتی سده؛ روانشناس، افزایش آمار خودکشی در هشت ماه امسال و ارتباط کاهش تابآوری مردم در ایام شیوع کووید ۱۹ و تورم گرانی وفقر و بیپولی با تغییر روشهایی اقدام به خودکشی را تحلیل کرده است.
فرض من بر این است که در مدت شیوع کووید ۱۹ در کشور و ظرف ۱۱ ماه گذشته، افزایش بیکاری و تورم و دشواری تامین معیشت، اختلالات روانی را تشدید کرده و چون مردم، توانی برای پرداخت هزینه مداخلات و درمان روانپزشکی ندارند، شدت افسردگی در مبتلایان اختلالات شدید، ممکن است آمار اقدام به خودکشی و فوت ناشی از آن را افزایش داده باشد. آیا شما این فرض را تایید میکنید؟
در اینکه شیوع کرونا در این ایام، مزید بر علت شده و سلامت روانی مردم را تحت تاثیر قرار داده، تردیدی نیست و بسیاری از متخصصان اشاره میکنند که مشکلات روانشناختی ناشی از کرونا، بعد از کاهش شیوع بیماری آشکارتر میشود و افزایش خودکشی هم میتواند یکی از تبعات افزایش و تشدید اختلالات روانی مردم باشد.
FacebookTwitterاشتراک گذاری