خرمآباد – ایرنا – همچون روزهای عادی کارش را شروع میکند و امروز که نوبت دورکاری او است، جلسه آنلاین (برخط ) دارند، چشمش به رایانه و تمام حواسش به کودک شیرخواری است که از خواب بیدار شده و صدای گریه اش اجازه نمیدهد حواسش جمع دستور جلسه و صحبتهای مدیر باشد.
سحر کارمند یک نهاد دولتی است که با شیوع کرونا و محدودیت حضور کارکنان، سه روز در هفته را باید در خانه دورکاری کند، در یک اداره خدمات رسان کار می کند و هر روز صبح کشیک باید نامه های اتوماسیون اداری را بررسی و ساماندهی کند.
به قول خودش نامه های حوزه کاری او رنگارنگ است و هر کدام از یک اداره است که باید به قسمت مشخصی از اداره خودشان و یا سایر سازمان ها ارسال شود.
از زمانی که دورکاری به دلیل شیوع کرونا رواج یافت، دیگر بهانه ای ندارد تا فرزند شیرخوارش را به دست مادرش بسپارد، بنابراین در خانه هم از کودکش مراقبت و هم نامه های اتوماسیون را رتق و فتق می کند، زمانی هم که جلسه آنلاین ( برخط) دارند مدام اضطراب دارد فرزند بیدار نشود، گریه نکند، اگر بهانه گرفت چگونه هم او را آرام کند هم به جلسه برسد؟
این تجربه پر تنش تاکنون ۲ بار برایش رخ داده است و هر دفعه به اجبار اینترنت را قطع کرده است و بعد از آرام کردن فرزندش، با بهانه قطعی ناخواسته اینترنت به جلسه بر می گردد.
امروز هم که رایانه را روشن کرده و لحظات آغاز جلسه بر خط است، کودک یک ساله اش از خواب بیدار می شود و دورکاری مادر را با چاشنی نگهداری از فرزند شیرخوار همراه می سازد، همراهی که چندان خوشایند مادر شاغل نیست و موجب تنش مضاعف روحی بر او می شود.
همسرش در یک شرکت خصوصی کار می کند و دورکاری ندارد، عصر که از سرکار بر می گردد به خیال اینکه زن جوان امروز در خانه بوده است تا حدودی طلبکار می شود و انتظاراتش از سحر بالا می رود، پذیرایی عصرانه را حق خود می داند و در صورت کمترین اعتراض سحر برای اینکه حداقل چند لحظه بچه را نگهداری کند، خستگی را بهانه می کند و تلویحا می گوید از صبح سرکار بوده و خسته است و این یعنی شما که در منزل بوده ای خستگی نداری و نگهداری از کودکمان بر عهده شماست.
برخی ها گمان می کنند زنان شاغل در دورکاری دوران کرونا به دلیل اینکه در محل کار حاضر نمی شوند پس راحت تر هستند و کار کمتری دارند غافل از اینکه حضور مادر در خانه، علاوه بر انجام کارهای روزانه اداری، با خانه داری و فرزندداری همراه می شود و یک زن باید علاوه بر انتظارات اداری، خواسته های خانه را نیز انجام دهد و این فشار مضاعفی فیزیکی بر وی خواهد داشت.
مادر شاغل دیگری که ۲ کودک محصل دارد این روزها ساعات سختی را سپری می کند، از شبکه شاد گلایه دارد و می گوید باید فرزندش را که کلاس اول ابتدایی است در شبکه شاد همراهی کند، در عین حال به دورکاریش برسد، صبحانه کودک خردسالش را آماده کند و تا ظهر باید مدام در اختیار فرزندان باشد.
فاطمه که ۴۰ سال دارد و خودش هم معلم است شرایط سخت دوران دورکاری را سپری می کند، از طرفی باید تدریس برخط و از راه دور را برای شاگردان ابتدایی داشته باشد، از طرفی باید فرزند خودش را در شبکه شاد راهنمایی و همراهی کند، کودک خردسالش هم که چیزی از کرونا و دورکاری و خستگی مادر نمی داند مدام بهانه می گیرد و همه اینها در حالی است که کارهای روزمره خانه هم به ساعات دورکاریش اضافه شده است.
گاهی اوقات به فرزندان و همسرش می گوید روزهای دورکاری هم فرض کنید در منزل نیستم اما فرزندان که درک نمی کنند چگونه وقتی مادر در خانه است، در خانه نیست!! و همسرش هم انگار تا حدودی با این مساله کنار نیامده است که زنان شاغل دورکار بار مضاعفی از انواع مسوولیتها را به دوش می کشند.
بهناز هم تازه ازدواج کرده است و شرایط دورکاری را تجربه می کند، همسرش هم کارمند است و کشیک های دورکاری دارد، می گوید هرچه برنامه ریزی کردند که روزهای دورکاری خودش و همسرش در هفته یکی باشد جور نشد و اکنون سه روز زوج را همسر و روزهای فرد را خودش دورکاری دارد.
گلایه می کند روزهایی که همسرش دورکار است، در حالیکه خودش در خانه بوده و کار اداره را انجام داده اما زحمت بیشتری را متحمل شده است و هر روز ناهار را تازه آماده کرده و وظایف خانه داری را انجام داده است اما روزهای دورکاری همسرش که او سر کار می رود، اتفاقی نمی افتد، کاری در خانه انجام نمی گیرد و حتی وقتی بهناز به خانه بر می گردد باید مستقیم وارد آشپزخانه شود تا نهار را که از شب قبل آماده کرده گرم کند و میز را بچیند.
در این مدت هم هیچ حرفی در این خصوص بین او و همسرش رد و بدل نشده است، انگار که مرد جوان، رسیدگی به امور خانه را در زمان دورکاری هم وظیفه همسر می داند و برعکس، روزهایی هم که خودش دورکار است و همسرش از محل کار به خانه بر می گردد باید همچنان به “وظیفه” خود در آماده کردن ناهار و سایرموارد خانه داری پایبند باشد و نقش یک زن فداکار را بازی کند.
اینها نمونه هایی از مشکلات و مصائب زنان شاغلی هستند که دورکاری موجب بار مضاعف روحی و جسمی به آنها شده است، بانوانی که در هر جایگاه و شرایطی، تا حدودی از دورکاری گلایه دارند و رفتن به سر کار را بر خانه ماندن و دورکاری ترجیح می دهند.
این روزها که مهدهای کودک هم تعطیل هستند، زنان شاغل باید ساعت دورکاری خود را با فرزندپروری، رسیدگی به امور خانه، تحصیل کودک در شبکه شاد، فراهم کردن محیط آرام و همیشگی منزل و البته آشپزی های رنگارنگ سپری کنند و این یعنی زنانی که در حالت عادی از نظر روحی و فیزیکی شکننده تر از مردان هستند، اکنون بار مضاعفی را بر روح و جسم خود تحمل می کنند، شاید برخی از آنها حتی گلایه را به زبان نیاورند ولی بدون شک از درون خسته می شوند و اثر این خستگی ها سالها بعد در قالب یک طغیان خلقی غیرقابل پیش بینی نمود یابد.
بدون تعارف باید گفت در ایران همواره نگهداری از فرزند و کار خانه را وظیفه زن می دانند حال چه دور کار باشد چه نباشد، اعضای خانواده زمانی را که مادر دور کار است روز تعطیل یا استراحت وی می دانند و توقعاتشان همچنان پابرجاست.
از طرفی برخی سازمان و البته شرکت های خصوصی مواقعی را که کارمندان دورکار هستند به دلیل اینکه صرفا در محل کار حاضر نشده اند روز راحت آنها می دانند و ساعت های دورکاری را افزایش می دهند که این به معنای بار سنگین کار خانه و دورکاری برای زنان است.
شاید تقسیم کار جنسیتی در ایران یکی از اصلی ترین دلایل مشکلات مضاعف زنان شاغل در دورکاری است، وقتی همسر و فرزندان تمامی امور منزل را وظیفه مادر می دانند دیگر فرقی نمی کند زن دورکار باشد یا در محل کار، وظیفه را باید انجام داد.
حتی وظیفه تعلیم و تدریس خانگی فرزند هم از وظایف مادر تلقی می شود، مادر که باید علاوه بر حجم وظایف خانه داری و دورکاری، ساعت ها پا به پای فرزندش در شبکه شاد جلو برود و برای بارها و بارها دروس کودکیش را از طریق گوشی های خسته کننده مرور کند و علاوه بر نقش مادر، تا حدودی نقش معلمی را نیز تجربه نماید.
ناگفته نماند زنان شاغلی که کودک خردسالشان را هر روز صبح به مهدکودک می سپردند این روزها با تعطیلی مهادی کودک و دورکاری تا حدودی خیالشان بابت نگهداری فرزند آسوده تر شده است و دیگر مجبور نیستند فرزندانشان را نزد پدر و مادر خود یا همسرشان ببرند اما این راحتی خیال، هزینه بیشتری از اندوخته روحی و جسمی زنان شاغل می گیرد که با ماندن در خانه باید همزمان سه نقش کارمند، مادر و زن خانه دار و حتی نقش چهارم معلمی را به خوبی ایفا کنند.
لازم است برنامه ریزان به ویژه در حوزه اجتماعی و خانواده، ورود جدی تری به این مساله داشته باشند و با ارائه برنامه های کاربردی و جذاب در رسانه عمومی به این بعد از مشکلات زنان شاغل هم بپردازند تا شاید بخشی از فشارهای روحی و جسمی آنها کم و همراهی خانواده از جمله همسر این زنان بیشتر شود.
الهام بابایی خبرنگار ایرنا لرستان