طی هفته گذشته، چند شهروند فعال در حوزه مسایل فرهنگی، حقوق زنان و کودکان و فعالیتهای اجتماعی داوطلبانه در شهرهای مختلف استان خوزستان بازداشت و به مکانهای نامعلوم منتقل شدند.
«فاطمه تمیمی»، «مریم عامری»، «ازهار آلبوغبیش» و دو برادرش «رضا» و «عباس»، «زینب سواری»، برادرش «حمزه» و خواهرزادهاش «فاطمه» از جمله دستگیر شدگان هستند. تمامی این بازداشت شدهها در ساماندهی کمکها به مردم سیلزده خوزستان در سال ۱۳۹۷ حضور داشتهاند. همگی آنها برای ثبت تاریخ شفاهی مردم عرب در خوزستان تلاش میکنند و غیر از آن فعالیت دیگری نداشتهاند.
یک منبع آگاه به «ایرانوایر» خبر داده است که این بازداشت شدهها تحت فشار نهادهای امنیتی برای اعتراف اجباری قرار گرفتهاند.منبع:ایران وایر
***
«به خانواده فاطمه گفتهاند جرم امنیتی و سیاسی در کار نیست. شلوغ نکنید و پای رسانههای خارجی را به این ماجرا باز نکنید. اتهام این افراد، پولشویی و جرمشان مالی است و تا پنجشنبه ۲۹ آذر قرار است با وثیقه آزاد شوند. اما فشارها به گونهای است که به نظر میرسد میخواهند کاری کنند که این بچهها دریافت پول از دولتهای خارجی را تقبل کنند و دارند برای اعتراف اجباری آنها را آماده میکنند.»
این اظهارات یکی از دوستان فاطمه تمیمی است؛ زن ۳۹ ساله اهل شهر «چمران»، از توابع بندر ماهشهر که روز چهارشنبه ۱۹ آذر۱۳۹۹ در منزل خود بازداشت شد. به جز او، چندین نفر دیگر از زنان و مردان عربی که در حوزه فرهنگ و حقوق زنان و کودکان در خوزستان فعالیت میکنند نیز بازداشت و به مکانهای نامعلوم منتقل شدهاند.
فاطمه تمیمی در زمینه ثبت آداب و رسوم فرهنگ مردمان عرب در خوزستان فعال است. او شهر به شهر و روستا به روستا برای ثبت متون قصهها و لالاییهای قدیمی و فولکلور عربی سفر و تاریخ شفاهی مردمان این سرزمین را مستند کرده است.
منبع مطلعی که با «ایرانوایر» گفتوگو کرده است، میگوید: «وقتی ریختند توی خانه برای بازداشت فاطمه، کسی به جز او و دو تا بچهاش در خانه نبوده است. فاطمه را جلوی چشم دو بچه با خشونت بازداشت کردهاند و من از فکر آنها و تصویرهایی که دیدهاند، چند روز است چشم بر هم نگذاشتهام.»
مریم عامری، شهروند اهل اهواز و از دوستان و همکاران فاطمه نیز اندکی پس از فاطمه، در شامگاه چهارشنبه توسط ماموران اداره اطلاعات در اهواز بازداشت شد.
منبع آگاهی که با «ایرانوایر» گفتوگو کرده است، میگوید: «مریم از دوستان نزدیک فاطمه تمیمی است که همراه با هم، قصهها، لالاییها و ترانهها به زبان عربی را جهت ثبت تاریخ شفاهی، روستا به روستا جمعآوری میکردند. در ماجرای سیل سال ۱۳۹۷ در خوزستان که روستاهای اطراف اهواز، آبادان و ماهشهر روزهای پیاپی در مضیقه برای مواد غذایی بودند و سیلاب ارتباطشان را با شهرها قطع کرده بود، مریم و فاطمه خیلی زحمت کشیدند. تا گردن توی آب بودند و به هر وسیله که میتوانستند، خودشان را میرساندند برای کمک. حالا این اتهامهای عجیب و غریب را به آنها میزنند.»
این منبع مطلع میگوید بازداشت مریم عامری خانوادهاش را خیلی نگران کرده است: «عموی مریم از شنیدن خبر بازداشتش سکته کرده است. خدا را شکر حال عمومی او خوب است اما میزان نگرانی آنها برای مریم قابل تصور نیست.»
به گفته این منبع آگاه، پس از بازداشت مریم عامری و فاطمه تمیمی، خانوادههای آنها واکنش نشان داده و اطلاعرسانی کردهاند: «الان خانوادهها میدانند مریم و فاطمه در بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز هستند اما آنها تنها کسانی نیستند که بازداشت شدهاند؛ سه نوجوان زیر ۲۰ سال از یک خانواده و یک معلم از شهر دشت آزادگان هم همراه با خواهر و برادر کوچکترش بازداشت شدهاند. چهار شهروند هم در ماهشهر بازداشت شدهاند که باز ما از هویت، اتهامات و محل نگهداری آنها بیخبریم. وضعیت خیلی نگران کننده است چون این افراد هیچکدام با خانوادههایشان تماس نگرفتهاند و از محل نگهداری آنها اطلاعی در دست نیست.»
اشاره این منبع آگاه به بازداشت یک زن جوان به نام ازهار آلبوغبیش و دو برادرش، رضا و عباس آلبوغبیش است. هر سه این شهروندان کمتر از ۲۰ سال سن دارند و در شهر شادگان توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت شدهاند.
نام یک معلم ساکن شهرستان دشت آزادگان به نام زینب سواری نیز در میان بازداشتشدهها است. خانم سواری به همراه برادرش، حمزه سواری و خواهرزادهاش، فاطمه، ۲۱ آذرماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.
در کارنامه فعالیتهای تمامی افراد بازداشت شده، جز فعالیتهای داوطلبانه امدادی در ساماندهی کمکها به مردم سیلزده خوزستان در سال ۱۳۹۷ و ثبت تاریخ شفاهی مردم عرب در این استان، هیچ فعالیت دیگری وجود ندارد.
منبع مطلعی که با «ایرانوایر» گفتوگو کرده است، میگوید: «بخش عمده فعالیتهای این دوستان، خیریه، داوطلبانه و در راه رشد و تعالی مردم بومی استان خوزستان بوده است. اینهمه تحت فشار گذاشتن خانوادهها از سوی نهادهای امنیتی، نقض آشکار حقوق بشر است. هیچ مدرکی برای اتهامات انتسابی وجود ندارد. هیچ حکمی ارایه نشده است و به پیگیریها هم پاسخی داده نمیشود. خانوادهها قصد دارند برای آگاه شدن از سرنوشت این بچهها، به دادگاه انقلاب شهر اهواز مراجعه و تا دریافت اطلاعات از عزیزانشان، آنجا تجمع کنند.»
این نخستین بار نیست که فعالان فرهنگی عرب در خوزستان با اتهامات امنیتی مواجه میشوند. رسانههای وابسته به حاکمیت در ایران اغلب برای اقلیتهای قومی، بهویژه عربها به محض بازداشت، اتهامات امنیتی اعلام میکنند. اغلب رسانههای نزدیک به نهادهای امنیتی افراد بازداشت شده را «تجزیهطلب» معرفی و این گونه عنوان میکنند که این افراد با هدف تشویق جامعه به جدایی بخشی از خاک ایران، بهدنبال هویتی مستقل هستند.
«هیفا الاسدی»، یکی از فعالان حقوق عربها در ایران بر این باور است که فعالیتهای آنها با هر گرایش و هدفی، در نهایت از سوی حاکمیت، «امنیتی» تلقی میشود زیرا به صورت سیستماتیک و پیشفرض، نگاه امنیتی به اتنیکها وجود دارد: «از نگاه مردم، فعالیتهای زنان بازداشت شده عرب و بسیاری از دیگر فعالان در این جغرافیا، فعالیتهای عمومی، خیریه، فرهنگی یا اجتماعی هستند. واقعیت هم همین است اما چون از سوی حاکمیت نسبت به اقلیتهای اتنیکی نگاه امنیتی وجود دارد، هر نوع فعالیتی، حتی کوچکترین حرکت اجتماعی، فعالیت و کنش سیاسی تلقی میشود وهرگونه فعالیتی که به آگاهی بخشی، اثرگذاری و بروز کنشهای مطالبهجویانه منجر شود، تحمل نمیشود و منجر به بازداشت، شکنجه، تهدید و فشارهای مختلف بر افراد بازداشت شده و خانوادههایشان خواهد شد.»
فاطمه تمیمی که در شهر چمران ماهشهر بازداشت شده است، سالها فعالیت رسانهای بهعنوان خبرنگار را در کارنامهاش دارد. او مستندساز است و تعداد زیادی از آثار فولکلور عرب را بازخوانی کرده، شعر و داستان برای کودکان نوشته و لالاییهای عربی را ثبت و ضبط کرده است.
هیفا الاسدی میگوید: «اگر فاطمه عرب نبود و در شهر دیگری، مثلا اصفهان زندگی میکرد، خبر بازداشت یک خبرنگار محلی به سرعت در همه رسانهها منتشر میشد. اما نگاه امنیتی به اتنیکها به قدری قوی و پررنگ است که حتی در درج اخبار، اطلاعرسانی درباره آنها و ثبت واقعیت از کارهایی که میکنند، تاثیر میگذارد. شما ببینید برای نویسندگان بازداشت شده غیر عرب چهقدر بیانیه و کمپین راهاندازی شده است ولی “عباس سواعدی”، داستاننویس و شاعر در اهواز بازداشت شد، ماموران دست مادربزرگ سالمندش را شکستند اما دریغ از یک بیانیه و همراهی از سوی همصنفان و همکارانش.»
این فعال حقوق عربها می گوید رسالت سیستم و ساختار مرکزگرا همین است. او در توضیح عبارت ساختار مرکزگرا میگوید: «سیستم مرکزگرا یعنی داریم از سیستمی صحبت میکنیم که عموما عامدانه و گاهی نیز ناخودآگاه در سرکوب صداهایی که به نفع جریان حاکم نیست، همراه میشود. مرکزگرایی دلایل زیادی دارد. بسیاری گمان میکنند اگر صدای یکی از اقلیتها، مثلا عربها را بشنوند و صدای آنها را به گوش دیگران برسانند، موجب قدرت گرفتن آنها خواهد شد و این برای حاکمیت نگران کننده است. لذا پرداختن به تبعیض علیه عربها در ایران، هم برای رسانهها و هم برای افرادی که به صورت مستقل به این موضوع میپردازند، هزینههای سنگین به دنبال دارد.»
«سپیده قلیان» یک نمونه از افراد غیرعربی است که در همنشینی با زنان زندانی در زندان «سپیدار»، از رنج و تبعیض رفته بر آنها نوشت. او در کتابی با عنوان «تیلاپیلا خون هورالعظیم را هورت میکشد»، در ۱۹ روایت، از بازداشتگاه اطلاعات اهواز و زندان سپیدار این شهر، تصویری دقیق و در عینحال تلخ از تجربه اسارت ارایه داد. قلیان در این روایتها، علاوه بر نشان دادن چهره سرکوب، از سرنوشت نامهایی روایت کرد که در انکار و فراموشی روزگارشان میگذرد.
هیفا الاسدی با اشاره به بیارزش قلمداد کردن سنتها، ارزشها و فرهنگ شهروندان مختلف در ایران از سوی حاکمیت میگوید: «پاسداشت زبان مادری، حفظ ارزشهای فرهنگی و برابری ملتهایی که در یک جغرافیا در کنار هم زندگی میکنند، اتفاقی است که در طول سالهای گذشته از ما دریغ شده است. این حق به اشکال مختلف از سوی نظام حاکم در ایران سلب شده است و حالا تحمل احیای این ارزشها از سوی افرادی که دل در گرو فرهنگ و آیینهای سنتی و اجدادی خود دارند، ممکن نیست. پس به هر شکلی که بتواند، با تنگ کردن دایره آزادی این افراد، همه فعالیتهایی را که تا امروز تحمل کرده است، متوقف میکند. هزینه اعتراض به این نگاه امنیتی را برای من، شما و دیگری بالا میبرد و به استثمار شهروندان ادامه خواهد داد.»
او در پایان گفتههای خود به لزوم اتحاد میان ملتها اشاره میکند و میگوید: «ما به عنوان فعالان برابریخواه، باید تلاش کنیم از الفاظ برابر برای شهروندان استفاده کنیم. زبان محلی گفتن اشتباه استراتژیکی است انگار هر چیزی که فارسی است اصل و باقی خرده فرهنگ است. این نگاه حتی اگر ناخودآگاه استفاده شود مخرب است. اگر قرار است صدای عربها باشیم، با آگاهی از تبعیض و ستمی که بر آنها رفته است، بگوییم نه این که با ادبیات حاکمیت و با از قبل متهم دانستن افراد درموردشان صحبت کنیم.»