بررسی ابعاد روانشناختی آموزش در دوره‌ی کرونا؛ در گفتگو با شادی جواهری/گفتگو از ماری محمدی

ماهنامه خط صلح – با بروز و شیوع کرونا ویروس در جهان، مقالات و گفتگوهای متعددی در نقد، بررسی و تحلیل ابعاد تاثیرات آن در زندگی جوامع بشری انجام شده است. از تاثیرات آن بر روابط دیپلماتیک و بین‌المللی گرفته تا مسائل اقتصادی و جامعه شناختی. در ارتباط با اثرات آن به طور خاص بر قشر محصل در ایران نیز بیشتر به جنبه‌های بهداشتی و اقتصادی پرداخته شده است. اما روان انسان‌ها که معمولا چه در سطح خرد و چه کلان کمتر توجهی به آن می‌شود، انگیزه‌ای شد تا در این شماره از خط صلح گفتگویی با خانم شادی جواهری داشته باشیم و معضلات مربوطه را از بعد روان شناختی مورد بحث قرار دهیم.

شادی جواهری متولد اسفند ۱۳۵۰ تهران، ساکن لندن-انگلیس، دارای مدرک لیسانس روان شناسی بالینی و فوق لیسانس روان شناسی تربیتی و عضو انجمن روان شناسان ایران است. همچنین دارای تحصیلات در زمینه رشد و پرورش کودکان وNLP از انگلیس است. کارنامه او شامل بیش از بیست و پنج سال سابقه فعالیت در عرصه روان شناختی است. جواهری در ایران سابقه کار با رادیو جوان، کار در بهزیستی با کودکان بی‌سرپرست، مرکز خیریه رعد در شهرک غرب با معلولین جسمی و تدریس در دانشگاه پیام نور را در رزومه کاری خود دارد. در حال حاضر، در رادیو صدای مشاور و برنامه پرسش و پاسخ جهت کمک رسانی و بالا بردن سطح بهداشت روانی جامعه روزانه پاسخگوی سوالات مردم از ایران و تمامی کشورها است. توضیحات بیشتر در مورد نحوه دریافت مشاوره خصوصی و حتی تصویری از خانم جواهری در صفحه عمومی اینستاگرام به آدرسshadi.javaheri قابل مشاهده است.

عدم حضور فیزیکی در کلاس درس به طور مستقیم چه طیفی از آسیب‌ها را به دانش‌آموزان کودک و نوجوان در ارتباط با رشد شخصیت فردی و اجتماعی و مشکلات روحی، روانی و رشد عاطفی در مناطق مختلف کشور با در نظر گرفتن اختلاف طبقاتی از جنبه‌های مختلف را در بر می‌گیرند؟ درمورد قشر دانشجو چطور؟
طیف این مشکلات بسیار وسیع است و امکان تشریح مفصل همه موارد نیست. اما اگر بخواهم به طور اجمالی به این سوال پاسخ بدهم باید بگویم که به نظر می‌رسد آسیب پذیرترین قشر برای آموزش آنلاین کودکان دبستانی و نوجوانان دبیرستانی در مقایسه با دانشجویان هستند. دلایل واضح و روشنی برای اثبات این موضوع موجود است. دانشجو به خوبی با پذیرش و قبول مسئولیت خود برای یادگیری آشنا است. در صورتی که کودکان با این تفکر انتزاعی و متعهد کردن خود در قبال یادگیری کاملا غریبه هستند. در مورد نوجوانان نیز باید گفت بسیاری از نوجوانان به دلایل بسیار متنوع و مختلفی (که اینجا مجالی برای گفتگو در این زمینه نیست) متاسفانه شخصیت خود گردان و مسئولی در قبال خود آموزی ندارند.

با در نظر گرفتن ابعاد اقتصادی و طبقات اجتماعی دود نقاط ضعف آموزش آنلاین به چشم مردمانی خواهد رفت که به دلیل عدم استطاعت مالی توان تامین ابزارهای کامپیوتری و یا دسترسی به اینترنت را ندارند.

ما با به این واقعیت مواجه هستیم که نه تنها فرزندان قشر کم در آمد از محیط آموزشی، رشد و خرده آموزش‌های لازم که به وسیله معلم و در محیط آموزشی برای اجتماعی شدن امکان پذیر است محروم شده‌‌اند، بلکه با افت تحصیلی هم رو به رو هستند. این افت تحصیلی می‌تواند نسبت به هم‌کلاسی های خود یعنی همان گروه هم‌سان و یا نسبت به گروه هم‌سال و هم پایه به وجود آید. که در هر صورت اثرات روحی و تحصیلی آن پیامدهای وخیمی را ایجاد خواهد کرد.

توجه به این امر ضرورى به نظر مى‌رسد که همان حداقل امکانات و تحرک بدنى در زنگ‌های تفریح و ورزش، چالش‌های ارتباطى با دوستان و حتى خطا کاری‌های دانش‌آموزان و تذکرات معلم باعث دیدن و شنیدن نکات مهم اجتماعی مى‌شود که قطعا عوامل و پیش زمینه‌های مهمى در رشد اجتماعی محسوب مى‌شوند.
امکانات نه چندان زیاد در محیط آموزشى که خود در مقایسه با امکانات خانه قابل ارزش هستند نیز در این برهه از دانش‌آموزان سلب شده است. محیط و اجتماع خانه‌ی قشر ضعیف متاسفانه محدودیت‌های و فشار‌های روانى بسیارى را براى کودک و نوجوان به وجود مى‌آورد که محیط مدرسه در مقابل محیط خانه بهشت برین است.
اما در رابطه با دانشجویان من فکر می‌‌‌کنم مسائل مربوطه بیشتر با مسائل اجتماعی پیوند می‌‌‌خورد و گرفتاری‌‌‌هایی وجود دارد که با آموزش آنلاین کمتر در ارتباط است. چون به هر حال اگر دانشجو فعال باشد سیستم آنلاین را جستجو می‌‌‌کند مثلا اگر دسترسی داشته باشد می‌تواند از فضای کتابخانه در حد معقول استفاده بکند. هر چند در این حالت ممکن است فضای کتابخانه مشکلاتی داشته باشد، یا در دسترسی به اینترنت ممکن است با مشکلاتی مواجه شود. همچنین، فضای دانشگاه خود یک فضای اجتماعی است و محروم شدن از حضور در محیط دانشگاه و عدم استفاده از حال و هوای فضای آموزشی که مشوقی است برای افزایش یادگیری، عدم امکان دسترسی مستقیم به استادها که همیشه باعث دل خوشی دانشجویان است، اثرات سوء روحی بر دانشجویان دارد.

با تغییر در شیوه برگزاری کلاس درس و غیرحضوری شدن آن، گویی بخشی از وظایف معلم و مدرسه بر دوش پدر، مادر و خانواده دانش‌آموزان گذاشته شده است. خانواده در ایفای نقش جدید و خطیر خود در قبال اعضای محصل خانواده با چه مشکلاتی مواجه شده است؟
بله، به دلیل تغییر برنامه‌های روزمره و عدم حضور فیزیکى کودک و نوجوان در کلاس درس، فرزندان سعى خواهند کرد از این موقعیت جدید نهایت استفاده یا حتى سوء استفاده را کرده و به دل مشغولى‌هاى خود مانند استفاده از موبایل و گیم بپردازند. درست در همین زمان است که گفتگو با فرزندان و یک برنامه ریزى و زمان بندى جدید ضرورى به نظر مى‌رسد.

بى توجهى به خواسته‌های فرزندان و عدم دموکراسى و نظر خواهى، آموزش آنلاین و پاسخ به نیاز به استقلال و رشد شخصیت خود گردان فرزندان را مشکل‌تر کرده و آنها را به سلب مسئولیت ترغیب خواهد کرد.

توجه داشته باشید که تمامى برنامه‌های جدید و فشار براى یادگیرى و همانند سازى با یادگیرى آنلاین باید بر اساس پیشینه فرزندان شما باشد. به طور مثال کودک و نوجوانی که مدت‌های مدید و ساعت‌های طولانى مشغول بازى با کامپیوتر بوده است قطعا فشارهاى زیاد همراه با انتقاد از روش زندگى او تاثیر چندانى در تغییر این روند به وجود نخواهد آورد.

از نکات بسیار مهم دیگر، مشاهده و همراهى به خصوص با فرزند کودک و تشویق و رساندن او به مرحله یادگیرى فعال است. کنار او بنشینید و زمانی را به این موضوع اختصاص بدهید. با او اخلاق خوش داشته باشید و خونسردى خود را حفظ کنید.

متاسفانه آموزش آنلاین این فرصت را به فرزندان می‌دهد که سریع از فضاى آموزشى به فضاى گیم و بازى تغییر مسیر داده و این موضوع به شدت آموزش آنلاین را دچار اختلال خواهد کرد. بنابراین، به فرزندان خود فرصت بازى داده و با برنامه ریزى به یک مصالحه برسید.

اگر سابقه تضاد در مورد روش‌های تعلیم و تربیت را با همسر خود در منزل دارید حداقل در این زمینه سعى کنید که به یک توافق نسبى برسید یا اینکه مدیریت و مسئولیت این موضوع را خود به گردن بگیرید.

نرفتن بچه‌‌‌ها به مدرسه و متعاقبا ماندن در خانه شرایطی است که در تمام دنیا وجود دارد. بنابراین، به بچه‌‌‌هایی که در انگلیس زندگی می‌کنند هم ممکن است احساس خستگی و دل زدگی از محیط خانه دست بدهد و یا افراد به عنوان پدر و مادر درگیری‌‌‌هایشان با فرزندانشان بالاتر برود. همان طور که متذکر شدم، این موقعیتی است که تمام دنیا با آن مواجه است. مثلا با بچه‌‌‌هایی که در آمریکا هستند و با آموزش آنلاین درس می‌خوانند و من با آن‌‌‌ها در امر مشاوره در ارتباط هستم، می‌بینم که با پدر و مادرشان مشکلاتی دارند. بنابراین این مشکلات شامل حال بچه‌های ایران هم می‌‌‌شود ولی آن چه که به نظر من قابل تامل است فشار روانی است که به پدر و مادر در محیط ایران به دلیل بحران کرونا و مشکلات حاصل از کرونا مثل تعداد بالای مرگ و میر یا نگرانی از آینده، فشارهای روانی یا اضطراب تنهایی یا ترس از دست دادن پدر و مادرشان یا عزیزانشان یا مطرح شدن مشکلات اقتصادی در خانه مقابل کودکان، همه این موارد باعث می‌‌‌شود که یک بار اضافی روی رشد عاطفی فرزندان باشد. یعنی این کنش‌‌‌ها و واکنش‌‌‌هایی که پدر و مادر به طور خاص در این دوره با آن گرفتار هستند، تاب و توان را در مقابل حتی ماندن بچه‌‌‌ها در فضای خانه، سر و صدای بچه‌ها، طریقه درس خواندن آن‌‌‌ها و کنار آمدن با بچه‌‌‌ها گرفته است. قشر نوجوان می‌‌‌خواهد به بیرون برود اما مادر و پدر نگران هستند. در این جا چون بچه‌ها با بحران‌‌‌هایی که در جامعه برایشان به وجود می‌‌‌آید آشنا می‌‌‌شوند، بهشان آموزش داده می‌‌‌شود و یا مدرسه برایشان توضیحاتی ارائه می‌‌‌دهد خیلی راحت‌‌‌تر می‌‌‌پذیرند که در محیط امن خانه بمانند ولی بچه‌‌‌های ایران که به نظر من یک مقداری به طور غیرمستقیم با مسائل اجتماع ایران هم سر و کله می‌‌‌زنند، شرایط متفاوت‌تری دارند. اگر یک نوجوان به خوبی از طرف جامعه تفهیم نشود که این موضوع چقدر خطرناک است یا پدر و مادرش رعایت نکنند او هم رعایت نخواهد کرد. من فکر می‌‌‌کنم باید یک مقایسه صورت بگیرد. چون در مقایسه جالب‌تر است؛ اگر نه بچه‌‌‌های من هم که یک پسر هجده ساله و یک دختر دوازده ساله هستند، ممکن است در خانه یک مقدار حوصله‌‌‌شان سر برود، بخواهند صبح بیشتر بخوابند و ما باید تشویقشان بکنیم. هر چند که آن‌ها در یادگیری خودگردان هستند.

علاوه بر موارد فوق الذکر، ما در ایران با بچه‌‌‌هایی مواجه هستیم که در سیستم نظم دهی خود چه در زمینه تعلیم و تربیت کودک و نوجوان و چه استفاده از اینترنت و بازی و گیم به شدت دچار مشکل هستند. بنابراین بچه‌‌‌ها آزادی زیادی دارند و این امکانات در دسترسشان است. من در روزهای اول شیوع کرونا در برنامه‌‌‌هایی حضور داشته‌‌‌ام و همچنین در کمپین روزهای همدلی صادقانه و منصفانه اذعان کردم که ما وقتی می‌بینیم بچه‌‌‌ها زیاد پای کامپیتر و گیم و غیره و ذلک هستند در واکنش به آن می‌‌‌خواهیم سریعا از روش‌‌‌های تنبیهی سفت و سخت استفاده کنیم. از طرف دیگر به دلیل محدودیت‌‌‌هایی که در فضای بیرون وجود دارد و عدم تمایل به بیرون رفتن فرزندان به خصوص قشر نوجوان و مقاومت فرزندان در برابر این موضوع، گرفتاری‌‌‌های مضاعفی ایجاد می‌‌‌شود. به پیش زمینه‌‌‌ها و سیستمی که قبلا داشتیم توجه نمی‌‌‌کنیم. تصمیمی که می‌‌‌گیریم از روی عصبانیت است. این غلط است. این کشمکش ما را با فرزند کودک را بالا می‌‌‌برد چه برسد به نوجوان.

نکته دیگری که بسیار اهمیت دارد این است که ما به سیستم خودگردان بچه‌‌‌ها و یادگیری فعال بچه‌‌‌ها کمتر توجه می‌‌‌کنیم. دائم به فرزندان خود، خصوصا قشر نوجوان، می‌‌‌گوییم امروز کارهایت را انجام داده‌‌‌ای؟ چرا انجام نداده‌‌‌ای؟ الان که پای این برنامه هستی یا الان که داری این کار را انجام می‌‌‌دهی در اصل باید در حال انجام فلان کار می‌‌‌بودی. در واقع، شروع می‌‌‌کنیم به صادر کردن یک سری دستورات خاص بدون این که در گذشته به ما ثابت شده باشد که فرزند ما خود گردان است و اصلا توانایی مدیریت خودش و خود محوری در مورد یادگیری فعال در او ایجاد شده است. این چیزی است ک بسیاری از پدر و مادرها حتی در خارج از ایران اصلا برای این موضوع سعی و تلاشی نمی‌‌‌کنند. یا اگر می‌کنند مسئولیت یادگیری را بر دوش بچه‌‌‌ها می‌‌‌اندازند.

به فرض درانگلیس بچه‌‌‌ها وقتی به خود گردانی می‌‌‌رسند و می‌‌‌توانند میزان یادگیری خود را کنترل کنند، می‌‌‌توانند ساعت‌‌‌های طولانی کار تحقیقاتی انجام بدهند و یا موضوعی را انتخاب کنند و در کتابخانه مشغول تحقیق شوند، سپس آن را تحویل بدهند. سوال این جا است که آیا ما هیچ وقت این سیستم را در ایران داشته‌‌‌ایم که بچه‌‌‌ها بتوانند چنین عملکردی از خود بروز دهند؟ این باید مثل یک درس آموزش داده شود و معلم همراه باشد.

من یادم می‌‌‌آید در کالج انگلیس که شروع به درس خواندن کردم یک معلم زانو می‌‌‌زد که با من هم سطح شود. معلم سیستم آموزش آنلاین را مرحله به مرحله به من یاد می‌دهد. اما در ایران همه این‌‌‌ها را کنار گذاشته‌‌‌ایم و می‌‌‌خواهیم بچه‌‌‌ها با آموزش آنلاین کنار بیایند و خودشان را کاملا هدایت کنند. این امکان پذیر نیست. بنابراین، یک مقداری باید ملایم‌‌‌تر باشیم. خیلی هم به بچه‌‌‌ها سخت نگیریم و یا از غرولندهای غیرضروری پرهیز کنیم.

چرا بازخورد آموزش آنلاین در ایران نسبت به کشورهای دیگر متفاوت بوده است؟
استفاده از سیستم آموزش آنلاین در ایران به مثابه بسیاری از راه‌حل‌های فوری و فوتی برای حل مشکلات یک جامعه بحران زده و گرفتار است. راه حل‌هایی بدون مهیا سازی و به وجود آوردن شرایط اولیه نه تنها کار را به نتیجه مطلوب رهنمون نخواهند کرد بلکه خود سر آغاز مشکلاتی جدید خواهند شد که می‌توانند سال‌ها به قوت خود باقى مانده و اثرى ماندگار داشته باشند.

آموزش آنلاین در کشورهای پیشرفته یک سیستم جا افتاده و کارآمد است که در سال‌های روبه رشد تکنولوژی و دنیای آموزش مجازی با استقبال دانش‌پژوهان بسیاری رو به رو بوده است. آموزش سریع، تنظیم دروس آموزشی بر اساس اصول یادگیری با صرفه جویی در وقت، هزینه و حتی در بسیاری موارد کارایی بهتر از نتایج آموزش آنلاین است که توجه بسیاری از اقشار و سنین و مقاطع مختلف تحصیلى را به خود جلب کرده است.

می‌توان گفت تحصیل غیر حضوری و سیستم آموزش آنلاین برای سازگار شدن با شرایط جدید در کشورهای مختلف به یک اجبار تبدیل شده است. در مقام قیاس بازخوردها را در میان دانش‌آموزان در ایران و کشورهای اروپایی چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ببینید در مورد رشد اجتماعی و فراگیری ضوابط اجتماعی مدرسه سهم بزرگی بر عهده دارد. بچه‌هایی که مشکلات یادگیری و عدم تمرکز دارند، بیش فعال هستند یا مشکلات دیگری دارند باید در مجالی دیگر مورد بحث و بررسی قرار بگیرند. اما در مورد بچه‌های نرمال حدودا ده تا دوازده ساله در کشورهای اروپایی و حتی امریکایی مرتبا آموزه‌‌‌ها، تذکرات، ترس‌‌‌های به جا، آگاهی سازی و پیش بینی خطر را مدرسه در اختیار بچه‌ها می‌‌‌گذارد. مثلا در مورد فاصله اجتماعی و قوانینی که باید در مدرسه اجرا شود بسیار سخت گیر هستند و همچنان آن‌‌‌ها را سخت گیرانه‌تر هم می‌‌‌کنند. وقتی بچه‌‌‌ها را مثلا دو هفته تعطیل می‌‌‌کنند هنگام بازگشت آن‌‌‌ها به مدرسه قوانین جدید را توضیح می‌‌‌دهند. به عنوان مثال توضیح می‌دهند که رفتن از این ساختمان به آن ساختمان ممنوع است. یا بچه‌‌‌ها در گروه‌‌‌های مختلف نمی‌‌‌توانند یکدیگر را ببینند. این است که به جای این که بچه‌‌‌ها را دائما با وحشت، ترس و خطر مواجه کنند، آن‌‌‌ها را با قوانین آشنا می‌‌‌کنند. بدین ترتیب ضمانت اجرایی رشد اجتماعی و فراگیری ضوابط اجتماعی را تامین می‌‌‌کند. چیزی که ما هیچ وقت در ایران شاهدش نبوده‌‌‌ایم.

اگر بچه‌‌‌ای در مدرسه از دیدن و تماس مستقیم با دوستش محروم می‌‌‌شود، در فضای مجازی که حدود هشتاد تا نود درصد مردم در انگلیس به اینترنت نامحدود می‌‌‌توانند دسترسی داشته باشند و هزینه‌‌‌ها با بودجه‌‌‌ای که پدر و مادر برای این موضوع در نظر گرفته‌‌‌اند کاملا مناسب است، می‌‌‌توانند با دوستانشان ساعت‌‌‌ها صحبت کنند و دلتنگی‌های خود را تقلیل داده و از بین ببرند. مثلا فرزندان من مدت زمانی را که در مدرسه نبودند با دوستانشان به صورت آنلاین صحبت می‌‌‌کردند و حتی یک یا دو مرتبه در فضای بیرون یکدیگر را با حفظ فاصله اجتماعی ملاقات کردند. بچه‌‌‌ها طوری آموزش دیده‌‌‌اند که این اصول را رعایت می‌‌‌کنند. این خیلی اهمیت دارد.

مورد دیگری که باز در مقام مقایسه می‌‌‌توانم ذکر کنم این است که الان بچه‌‌‌هایی که در کشورهایی مثل آلمان و ایتالیا در خانه هستند به دلیل فاصله اجتماعی که در بیرون رعایت می‌‌‌شود با آسودگی خاطر بیشتری می‌توانند قدم به بیرون خانه بگذارند. مثلا پسرم می‌تواند با من همراه شود و با من به خرید بیاید. دلیلش این است که در محیط بیرون و فضای اجتماعی فاصله گذاری اجتماعی رعایت می‌‌‌شود. می‌‌‌توانیم بگوییم اگر بچه‌ها نمی‌توانند به مدرسه بروند، به هر حال به طور نسبی فضاهای اجتماعی مثل پارک قابل دسترس برای بچه‌‌‌ها است که می‌‌‌توانند با حفظ فاصله اجتماعی از آن‌ها استفاده کنند. با توجه به اینکه اصول و پروتکل‌‌‌ها رعایت می‌‌‌شود، بچه‌‌‌ها می‌‌‌توانند به نوعی در کنار هم باشند. این چیزی است که در مدرسه آموزش دیده و یاد گرفته‌‌‌اند. در شرایط بحرانی بچه‌‌‌ها طوری آموزش می‌بینند که به طور مثال ماسک زدن را بیشتر جدی می‌‌‌گیرند. ممکن است در این جا در میان قشر نوجوان هم افرادی پیدا شوند که بی‌‌‌توجه هستند ولی با این حال، می‌‌‌بینیم که در ایران به این ترتیب نیست و هیچ جای امنی وجود ندارد. چرا که ضوابط و اصولی که باید رعایت شود، نمی‌‌‌شود و مدارس آموزش لازم را در اختیار دانش‌آموزان قرار نمی‌دهند.

با تشکر از وقتی که در اختیار خط صلح گذاشتید.
FacebookTwitterاشتراک گذاری