«پسر، مادر»؛ بازگشت به مادر آسیب‌دیده و تحت ستم

فیلم «پسر، مادر» به کارگردانی مهناز محمدی با فیلمنامه‌ای از محمد رسول‌اف از فیلم‌های موفق یک سال اخیر سینمای ایران در جشنواره‌های معتبر بین‌المللی است.

این فیلم تاکنون در جشنواره‌های مهمی چون تورنتو، زوریخ و رم به نمایش درآمده و موفق به کسب جوایزی چون جایزه ویژه هیئت داوران از جشنواره رم شده است. آخرین موفقیت این فیلم به کسب جایزه بهترین فیلم سازمان عفو بین‌الملل از جشنواره فبیوفست پراگ مربوط می‌شود که به تازگی به این فیلم داده شد.

«پسر مادر»، روایتگر زندگی یک زن سرپرست خانواده با دو فرزند در ایران امروز است که به دلیل مشکلات عدیده مالی و متزلزل بودن موقعیت کاری، ناگزیر از ازدواجی می‌شود که نتیجه آن دوری از فرزندش است.

مهناز محمدی کارگردان این فیلم پیشتر تجربه ساخت فیلم‌های مستند متعددی را داشته است که برخی از آنها هم جوایزی از جشنواره‌های بین‌المللی گرفته‌اند. او همچنین در ۱۰ سال گذشته بارها به‌دلیل فعالیت‌های مدنی‌اش بویژه درباره حقوق زنان بازداشت یا زندانی شده است.

گفت‌وگو با او را با پرسش آغاز کردم که آیا از ابتدا به دنبال ساخت فیلم بلند داستانی بوده یا به موضوعی برخورده که روایت آن را در قالب فیلم بلند مناسب دانسته است؟

آنقدر که مضمون برایم اهمیت دارد، به این که الان در چه ظرفی باید بگذارمش فکر نمی‌کنم. اگر به آن نقطه ای برسد که احساس کنم حالا می‌خواهم این را بگویم و همین است، همین آن چیزی است که به دنبالش هستم، دیگر ظرفش را خودش انتخاب می‌کند. زمانی در قالب مستند، و زمانی در قالب داستانی.

ولی اینکه از اول برنامه‌ام این باشد که من این کار را بکنم که بعد به آن کار برسم، نبود؛ متر نداشتم و اندازه هم نداشتم که از کوتاه به بلند بروم یا از بلند به کوتاه. کما اینکه همین حال هم مرزی برای من ندارد و الان دارم یک مستند کوتاه کار می‌کنم.

به این مضمون چطور رسیدید؟ نقش محمد رسول‌اف به عنوان نویسنده فیلمنامه چه بود؟

زمانی که از زندان آمده بودم، شرایط خاصی داشتم. از انفرادی آمده بودم بیرون و تقریباً اصلاً از خانه بیرون نمی‌رفتم. محمد رسول‌اف یک پیشنهاد خوب به من داد و گفت باید این شرایطت را عوض کنی. تشویقم کرد و هلم داد به کار کردن.

نمایی از فیلم «پسر-مادر» مهناز محمدی
بیشتر در این باره:
جایزه عفو بین‌الملل جشنواره پراگ به فیلم «پسر-مادر» مهناز محمدی رسید
همان موقع شروع کردم مستندی را به کار کردن، که مستند «آقا ولی» شد. آن مستند که تمام شد دیگر قبراق شده بودم و از خانه در آمده بودم. محمد این فیلمنامه را پیشنهاد کرد که البته آن موقع فیلمنامه نبود و یک طرح بود. درباره‌اش حرف زدیم و کم کم دیگر فکر می‌کنم وقتی که یک فیلمنامه‌ای هست، مال تو می‌شود و باید آن را مال خود بکنی که بتوانی حرف بزنی. خوشبختانه موضوع درباره یک زن مستقل تنها بود و جامعه‌ای که به شدت سنت زده است و خودش هی واپس می‌رود و خودش زیرپای خودش را خالی می‌کند.

قصه‌ای بود که من داشتم زندگی‌اش می‌کردم. ببا توجه به مطالعات و مشاهداتم و زندگی که داشتم، بحث این که غیاب مادر چه تأثیری بر روان و جان آدمی می‌گذارد، قصه‌ای بود که من خودم سال‌ها با آن زندگی کرده بودم و بزرگ شده بودم و توانستم آن چیزی را که سال‌ها درگیرش بودم و دغدغه‌ام بود به فیلم تبدیل کنم.

در شرایط فعلی سینمای ایران و مناسبات پیچیده تولید فیلم در آن چگونه توانستید شرایط ساخت فیلم را مهیا کنید؟

آدم‌هایی که مثل هم فکر می‌کنند، همدیگر را پیدا می‌کنند. خوشبختانه تهیه‌کننده‌هایم، فرزاد پاک و کاوه فرنام، هر دو در همان مسیری بودند که من بودم و فکرهایمان خیلی نزدیک بود. بله مثل فیلم‌های حکومتی که شش ماه فیلم‌برداری دارند با بودجه‌ای که به هرحال یک سرش به نفت و به رانت وصل است، نبود و خیلی محدود بود. آدم‌هایی کنار هم بودیم که برای دلمان، برای آن خواسته قلبی‌مان بسیار حرفه ای و در نهایت لذت کار کردیم و این دوره یک خاطره خوب برای همه ماست.

درست است که حکومت خیلی تلاش کرد با بالابردن هزینه‌ها، ساختن فیلم مستقل را به خطر بیندازد و نهایتاً سالی حداقل یک فیلم و دوفیلم باشد، مستقل در واقع به معنی فارغ از هر پول حکومتی، چه خارجی باشد و چه خارجی، ولی آدم‌هایی که در یک مسیر باشند همدیگر را پیدا می‌کنند و خیلی‌های دیگر هم هستند که آماده‌اند همین همکاری را باهم داشته باشند.

فیلم شما از معدود آثاری است که نگاه دقیق و نزدیک به واقعیتی به مسائلی چون شرایط کار زنان و محیط کارگری دارد. این نگاه از کجا می‌‌آید؟

فکر می‌کنم که دارم آن زندگی زیسته را کار می‌کنم. من به عنوان یک زن مستقل تنها در این جامعه زندگی کرده‌ام و مجبور شده‌ام که زنده بمانم. زنده ماندن در زندگی، این معنی شاید اول در خودم و در زندگیم اتفاق افتاده که توانسته‌ام آن را به شکل عینی دربیاورم.

درباره ایده تغییر نقطه روایت در میانه فیلم از مادر به پسر توضیح دهید.

برداشت من، نگاه من به این قصه این بود که در بخش اول به نام «پسر»، ما مادر را داریم که در تلاش است برای حفظ پسر، و در بخش دوم که به نام «مادر» است، در اصل در غیاب مادر است و خب این درسی که می‌خوانم و رشته‌ای که می‌خوانم، روان است و مورد علاقه‌ام هست و همیشه یاد گرفته‌ام و رسیده‌ام به اینکه آن نیمه‌ای که در من به صورت ناکامل و ناقص مانده، مادر است و من برای این که به آن آرامش برسم باید به آن مادر برگردم.

این اساس تفکر من بود برای ساختن. در اصل یک بازگشت خودم به مادر؛ مادری که آسیب دیده است و تحت ستم است و اینکه بدن و زندگی‌اش در اختیار خودش نیست و در اختیار دیگری است. این را یک جوری بازسازی کردم.

فیلم شما با گرفتن مجوزهای لازم ساخته شده اما هنوز در ایران به نمایش در نیامده است. دلیلش چیست؟

بله. پروانه ساخت را به سختی گرفتیم، اتفاقاً پروانه نمایش را هم گرفتیم. ولی مسئله اینجاست که این را در این مرحله از زندگی، در این مقطع از تاریخ ایران دارم می‌گویم، تو اگر مراحل قانونی را هم طی کرده باشی، حتماً کسانی هستند که می‌آیند و جلوی آن رفتار قانونی را می‌گیرند.

من پروانه نمایش هم دارم ولی تا زمانی که سپاه پاسداران دلش نخواهد، این اتفاق نخواهد افتاد. و از آن روزی که برگشتم، با توجه به داشتن پروانه نمایش کماکان مورد پرسش و پاسخ و ادامه کارشناسی هایشان هستیم و امیدواریم بتوانیم فیلم را نمایش بدهیم.