ملاحظاتی در مورد روایات تجاوز در جهان و ایران/الهه امانی

تجاوز، تعرض و اذیت و آزارهای جنسی یکی از شنیع‌ترین اشکال نقض حقوق انسانی‌ست که همچنان در دنیای قرن ۲۱ در سراسر جهان صورت می‌گیرد. اگرچه آسیب‌دیدگان اکثرا زنان و دختران هستند

اما خشونت‌های جنسی، مردان، پسران و انسان‌هایی با هویت‌های جنسی متنوع را نیز مورد آسیب قرار می‌دهد. بر اساس آمارهای سازمان بهداشت جهانی ۳۵ درصد از زنان تجربه‌ی خشونت‌های جنسی و فیزیکی را در زندگی خود تجربه می‌کنند. تجاوز، تعرضات جنسی و در کل خشونت‌های جنسی فرایندهای آسیب‌باری دارند که برای سلامت روح و جسم فرد آسیب دیده اثرات دراز مدت به جای می‌گذارد.

در سطح جهان زنانی که در رابطه با شریک زندگی خود مناسبات خشونت‌بار دارند، بیشتر از دیگر زنان با اعتیاد، افسردگی، مصرف الکل، اچ.آی.وی و بیماری‌های مقاربتی و سایر آسیب‌های اجتماعی دست و پنجه نرم می‌کنند. تجاوز جنسی در سطج جهان به طرز وسیعی گزارش داده نمی‌شود. اگرچه جنبش MeToo ، «من هم» شرایط تشویق کننده‌ای برای برخی از آسیب‌دیدگان جرائم و خشونت‌های جنسی فراهم آورده تا روایت خود را در فضای عمومی مطرح و یا در خواست کمک کنند.
با این که میلیون‌ها زن خشونت و تعرضات جنسی را تجربه می‌کنند اما بر اساس آمارها و تحقیقات سازمان ملل تنها ۴۰ درصد از کسانی که خشونت جنسی را تجربه می‌کنند، آن را گزارش می‌دهند و تنها کمتر از ۱۰ درصد از پلیس و نیروی انتظامی درخواست کمک می‌کنند.

در حالی که بسیاری از کشورهای جهان قوانین حمایتی در زمینه تعرضات جنسی، تجاوز و اذیت و آزارهای جنسی جنسیتی دارند، اما این قوانین در اکثر موارد ناکافی، ناروشن، بدون تسلسل و تداوم و به طور سیتماتیک به اجرا در آورده نمی‌شود.

زنان و دختران بین ۱۶ تا ۱۹ سال ۴ برابر بیشتر ممکن است قربانی تجاوز و اذیت و آزارهای جنسی واقع شوند. ترنس‌ها و کسانی که معلولیت و ناتوانی دارند، ۲ برابر بیشتر مورد اذیت و آزارها و خشونت‌های جنسی قرار می‌گیرند. در آمریکا ۷۰ درصد از تجاوزات جنسی توسط کسانی صورت می‌گیرد که فرد مورد تجاوز آن‌ها را می‌شناسد. اگر چه خشونت‌های جنسی در تمام کشورهای گوناگون وجود دارد اما ده کشوری که بیشترین تعداد تجاوزات جنسی را در سال جاری داشته عبارتند از آفریقای جنوبی، بوتسوانا، لسوتو، سوازیلند، برمودا، سوئد، سورینام، کاستاریکا، نیکاراگوئه و گراندا.

نکته حائز اهمیت و قابل توجه آن است که آفریقای جنوبی که یکی از مترقی‌ترین قوانین اساسی دنیا را دارد و بخش مربوط به زنان و قوانین خانواده‌ی آن را «کمبرلی کرنشا» نظریه پرداز تئوری تقاطع (Intersectionality) ادیت کرده و قوانین جزایی این کشور بار دیگر بازبینی، اصلاح و با زبانی روشن و محکم، خشونت‌های جنسی، تجاوز و تعرضات جنسی را تعریف و مجازات آن را روشن می‌کند، هنوز در حد کشورهایی است که بیشترین موارد تجاوز جنسی را دارد. این امر نشان می‌دهد که در کنار قوانین روشن و حمایتی فرهنگ‌سازی از اهمیت خاصی برخوردار است و قوانین لازم اما کافی برای پایان دادن به خشونت علیه زنان در اشکال گوناگون آن نیست.

همچنین در خلال ۹ ماه سال جاری که جهان با اپیدمی کرونا از بحرانی عظیم عبور می‌کند، خشونت علیه زنان در حوزه‌ی خصوصی و عمومی و اشکال گوناگون آن، گروه‌های اجتماعی را که در حاشیه جامعه از منظر مناسبات قدرت قرار داشتند با اپیدمی و بحرانی دیگر مواجه ساخته است. کمپین حقوق بشر در آمریکا اخیرا در تحقیقی اعلام کرده است که علاوه بر آن که زنان خشونت‌های جنسی بیشتری در دوران بحران تجربه می‌کنند، میزان خشونت‌ها در بین جوانان رنگین پوست و ال.جی.بی.تی.کیو (LGBTQ) سه برابر دیگر جوانان است.

همچنین هزینه‌های اقتصادی خشونت‌هایی که مبنای جنسی-جنسیتی دارند، در کنار هزینه‌های انسانی آن سبب کاهش نیروی کار نیمی از جامعه بوده و هزینه‌های پزشکی را افزایش می‌دهد به طوری که میانگین هزینه‌های اقتصادی خشونت علیه زنان و مراقبت‌‌های پزشکی و روانی از ۱٫۲ تا ۲ درصد تولید ناخالص ملی‌ست که در بسیاری از کشورها با بودجه‌ی آموزش ابتدایی برابری می‌کند.

جنبش «من هم»
در سال ۲۰۰۷ کنشگر آمریکایی Tarana Burke واژه «من هم» (MeToo) را با هدف برجسته کردن اذیت و آزارهای جنسی، تعرض و تجاوز جنسی به کار برد. یک دهه بعد این هشتگ عمومی شد و زنان قدم پیش گذاشتند تا مردان قدرتمندی را که بر آنها خشونت و اذیت و آزار و تجاوز را تحمیل کرده بودند وادار به پاسخگویی بکنند. هاروی واینستین، تهیه کننده پرنفوذ هالیوود به آزارهای جنسی متهم شد. ساندرا مولر، خبرنگار فرانسوی با راه اندازی هشتگ، آزار جنسی در محیط کار را محکوم کرد و آلیسا میلانو، بازیگر آمریکایی بار دیگر «من هم» را از حاشیه به مرکز سوق داد. این هشتگ با اعتراضات و راهپیمایی‌ها راه خود را به عرصه‌های سیاست، ورزش، ادبیات و آموزش نیز پیدا کرد.

در سال ۲۰۱۹ سازمان ملل هشتگ #HearMeToo را برای زنانی که نه چهره‌های هالیوودی بودند و نه نام آنها می‌توانست در صدر اخبار قرار گیرد زیرا میلیون‌ها زنان و دخترانی که در کشورهای گوناگون مورد اشکال مختلف خشونت‌های جنسی قرار می‌گیرند زنانی که در کارگاه‌های کوچک و کمپانی‌های چند ملیتی کار می‌کنند و مناسبات قدرت چنان آنها را در خود می‌فشارد که حتی نمی‌توانند روایات درد و رنج خود را مطرح کنند. «صدای من را بشنو» نیز در واقع هشتگ میلیون‌ها زنی است که در فضای عمومی و خصوصی مورد خشونت‌های جنسی قرار می‌گیرند. جنبش «من هم» سپس به کشورهای دیگر راه پیدا کرد و سکوتی را که مناسبات قدرت سیستم پدرمردسالاری قرن‌ها با اتکای به آن به تجاوز و تعرض و اذیت و آزارهای جنسی ادامه داده بود در هم شکست.

مرور تجربه زنان و جنبش «من هم» در بسیاری از کشورهای جهان بیانگر این واقعیت است که جوهر، تاکتیک‌ها، سو استفاده‌ها و تعرضات، چگونه آن چه را خصوصی‌ست، عمومی می‌کند و چگونه جامعه‌ی پدر-مرد سالار و ارزش‌های آن کم و بیش به یکسان با دادخواهی زنان برخورد می‌کند.

در چین دو سال بعد از جنبش «من هم»، فمنیست‌های چینی با فعالیت پیگیر خود در رسانه‌ها و رسانه‌های اجتماعی واکنش دولت را در کنترل این شبکه چنان تشدید کرد که به اذعان برخی یکی از شدیدترین کنترل‌ها در خلال ۳۰ سال گذشته بوده است.

Zhou Xiaoxuan از جمله‌ی این آسیب‌دیدگان است که پرونده‌های قضایی خود را به جریان انداخته است.

در دادگاه پکن یکی از پرنفوذترین شخصیت‌های رسانه‌ای چینی را Zhu Jun برای اذیت و آزارهای جنسی متهم کرد و اظهار داشت که «اگر او صد میلیون دلار هم به وی بدهد کنار نمی‌آید» زیرا به دنبال اجرای عدالت است.

با وجود تمام تلاش‌های که توسط زنان فمینیست، دولت چین گام‌های کوچکی در زمینه‌ی حمایت از آسیب‌دیدگان خشونت‌های جنسی برداشت و در دسامبر ۲۰۱۸ دادگاه عالی چین «اذیت و آزار جنسی» را به مثابه «کاری که باید با آن برخورد کرد» (Causes per action) تلقی کرد و این امر راه را برای رسیدگی به شکایات آسیب‌دیدگان کمی هموار کرد.

در هند در پاییز ۲۰۱۸ زنان هندوستان لحظه‌ای تاریخی را در مبارزات فمینیستی این کشور ثبت کردند و به همبستگی خواهرانه جامعه‌ی جهانی در اعتراض به خشونت‌های جنسی پیوستند، هشتگ #IndiaMeToo «من هم هندی» را به وجود آوردند تا روایات اذیت و آزارهای جنسی در کانال این هشتگ روان شود. با این هشتگ زنان بسیاری روایت آزار و اذیت‌هایی که توسط شریک زندگی خود، همکلاسی، دوست پسر، پروفسور و همکار به آنها تحمیل شده بود مطرح ساختند و متجاوز از ده نفر M.J.Akbar یکی از وزیران دولت هند را به این جرایم متهم کردند و او مجبور شد که از پست خود کناره بگیرد. او این اتهامات را رد کرد و یکی از زنان شاکی را به دادگاه کشاند. پس از هزینه‌ای که این زن پرداخت، مردان دیگری نیز پرونده‌های قضایی بر علیه زنان شاکی تشکیل دادند.

این تجاوزات و تعرضات از آن جا که در فضای خصوصی صورت گرفته نه توسط پلیس جدی گرفته می‌شود و نه اثبات آن آسان است. rituparna chatterjee ژورنالیست مستقل و فعال جنبش «من هم» می‌گوید زنان اغلب به این فکر می‌کنند که گزارش دادن این موارد با هزینه‌ای که برای آنان از نظر اجتماعی روانی و فرهنگی دارد و بی‌تفاوتی پلیس در کشوری که جنایات وحشیانه‌ی جنسی در آن گفتمان غالب است بی‌فایده است.

در مکزیک زمانی که در سال ۲۰۱۷ جنبش «من هم» شروع شد، بارقه‌ی امید در دل زنان مکزیکی دیده شد اما تجریه زیستی زنان مکزیکی با زنان شاکی هالیوودی شکاف عظیمی داشت و اگر چه دلشان را گرم می‌کرد اما رابطه‌ای احساس نمی‌کردند.

اما وقتی هنرپیشه مکزیکی Carla Sousa از اذیت و آزار جنسی خود گفت بدون آن که اسم فردی را که او را مورد آسیب قرار داده بود ببرد، بیانگر آن بود که زنان هنوز از بردن نام افراد متجاوز و متعرض احساس امنیت نمی‌کنند. اما در سال ۲۰۱۹ جنبش برخاسته از متن جامعه مکزیک جنبشی که رنگ مکزیکی جنبش «من هم» بود، شگفتی جهانیان را برانگیخت زیرا کسی انتظار آن را نداشت.

در روند رونمایی کتاب نویسنده مشهور مکزیکی، سیلی از اتهامات در فضای مجازی به او وارد شد زیرا تعداد کثیری از زنان شناختی از او به عنوان متجاوز داشتند و نه تنها مراسم رونمایی کتاب این نویسنده برگزار نشد، روز بعد نویسنده اتهامات را رد کرد و دقایقی بعد سیلی از توییت‌ها در فضای مجازی روایات زنانی را که او مورد تعرض و تجاوز قرار داده بود نه تنها در مورد جناب شاعر بلکه افراد مشخص و با نفوذ دیگر که سال‌ها به کارها و رفتارهای شرم آور تعرض، تجاوز و اذیت و آزار جنسی پرداخته بودند، مطرح شد.

سپس جنبش «من هم» در مکزیک به عرصه‌های موسیقی، فیلم، آموزش و تئاتر کشانده شد. در برابر برخاستن این موج عظیم اعتراضی برخی از نهادهای دولتی و غیر دولتی به «بنفش کاری» (Purple Washing) دست زدند تا به صورت ظاهری و غیر واقعی خود را هوادار جنبش «من هم» قلمداد کنند.

«بنفش کاری» واژه‌ای است که از استراتژی‌های سیاسی و یا برنامه‌های برای فروش کالا و خدمات که از خواست «برابری جنسیتی»، «رفع خشونت» علیه زنان استفاده‌ی ابزاری برای پیشبرد مقاصد خود می‌کنند، حال این مقاصد منافع اقتصادی و یا اهداف سیاسی باشد.

مونا الطحاوی، در فوریه ۲۰۱۸ هشتگ «من هم مسجدی» را شروع کرد. وی گفت که می‌خواهد تابوی این که زنان و دختران مسلمان از اذیت و آزارهای جنسی صحبت نمی‌کنند را بشکند. او اظهار داشت که دو بار در سال ۱۹۸۲ زمانی که ۱۵ سال داشت حین حج مورد تعرض جنسی قرار گرفت و ده سال طول کشید تا بتواند در مورد آن صحبت کند. به اظهار او علاوه بر شرمی که به زنان کشورهای مسلمان که مورد آسیب جنسی قرار گرفته‌اند، شرمی که وی را ده سال به سکوت وا داشت، زنان مسلمان با چالش دیگری نیز مواجه هستند که آنها را به سکوت تشویق می‌کند. به اظهار وی در دنیای غرب که نیروهای راست با اسلام هراسی فضای محدودی را برای مردم کشورهای اکثریت مسلمان و مهاجران و پناهجویان مسلمان در کشورهای غربی به وجود آورده‌اند، از روایات زنان از خشونت‌های جنسی بهره‌برداری سیاسی می‌شود. از سوی دیگر صاحبان قدرت در کشورهای اکثریت مسلمان آب تطهیر روی مردان مسلمان ریخته و زنان و روایات پردرد آنها را باور نکرده و آنان را به سکوت تشویق می‌کنند زیرا اساسا به امنیت و سلامت و حقوق زنان مسلمان فکر نمی‌کنند.

مونا از زنان مسلمان دعوت می‌کند که با هشتگ #mosquemetoo روایات تجاوز، تعرض و اذیت و آزارهای خود را درفضای مجازی مطرح کنند.

باید اشاره شود که علیرغم آن که زنان و دختران روایات خود را با این هشتگ مطرح ساختند، اما حتی یک نفر هم به محاکمه کشیده نشده است. مونا می‌گوید «هدف من این نبود» بلکه از آن جایی که به من تهمت دروغگو زده شد وقتی که برای اولین بار از تجربه خودم سخن گفتم، این تجربه زنان دیگر نباید باشد و او می‌گوید ما الان بسیاریم تا تجربه زیستی ما را دروغ قلمداد کنند.

در ایران
با موج روایات زنان در زمینه اذیت و آزار و تعرضات جنسی، در واقع نقطه درخشان تاریخی کلید خورد که برای اولین بار بود که آسیب دیدگان خشونت‌های جنسی اذیت و آزار و تعرضات، روایات خود را در شبکه‌های اجتماعی مطرح ساختند و جنبش «من هم» ایرانی را مطرح ساختند. اثبات تجاوز و تعرض جنسی در فضای خصوصی در تمام کشورها امری دشوار و دقیق است اما در ایران چالش‌های گوناگونی را زنان و افراد آسیب دیده مواجه می‌شوند. حفظ آبرو، همراهی نکردن خانواده، بار سنگین اجتماعی آن و دوباره مورد خشونت قرار دادن فرد آسیب دیده گاهی زندگی را چنان بر فرد سخت می‌کند که بسیاری از زنان مرگ و خودکشی را انتخاب می‌کنند.
در خلال هفته‌های گذشته زنان با جرات و شجاعتی تحسین برانگیز روایات آزار و تجاوز جنسی را که تجربه کرده‌اند مطرح ساخته و جنبش «من هم» ایرانی را شکل داده‌اند.

روح کلی جامعه‌ی ایران نسبت به پیگیری و دادخواهی از معترضان و متجاوزان ناامید است. فرهنگ پدر-مرد سالارانه نیز در کنار عدم وجود حمایت‌های قانونی بار دیگر فرد آسیب دیده را مورد خشونت قرار می‌دهد، از این رو این بار فریاد پر درد زنان و برخی از مردان و پسران در فضای مجازی طنین انداخته است. پرونده سعید طوسی، مربی آموزش قرآن و روایت تجاوز او به پسران نوجوان بدون نتیجه ماند. زهرا نویدپور ۲۸ ساله که در دعوای حقوقی از سلمان خدادادی، نماینده مجلس ششم ناامید شد و پرونده راه به جایی نبرد جسدش در خانه‌ی پدری پیدا شد و گفتند که خودکشی کرده است. او روایت آزارهای جنسی که بر وی وارد آمده بود با فایل صوتی و تصویری علیه نماینده مجلس مردم ملکان ارائه داد اما نه دستگاه قضایی و نه فرهنگ مسلط و انگاره‌های سنتی بر او باور نکردند. این احساس بی‌پناهی و ناامیدی است که امروزه در فضای مجازی انفجار گونه انعکاس می‌یابد، عرفِ جامعه و قانون هر دو دست در دست یکدیگر دیگر نتوانستند مُهر سکوت را بر لب آزاردیدگان نگه دارند.
زنان عمدتا از عوامل بازدارنده‌ای چون «ترس از قضاوت»، «ترس از متهم شدن»، «ترس از انتقام»، «ترس از آبروریزی» عبور کرده و با آگاهی به هزینه‌های احساسی و روانی که می‌تواند در انتظار آنان باشد آب در خوابگه مورچگان ریخته‌اند.

اثبات تجاوز و تعدی جنسی به ویژه در فضای خصوصی کاری است دشوار اما زمانی که روایات خصوصی به تعدد و با الگوهای رفتاری مشابه در مورد فردی مطرح می‌شود تردید کمرنگ شده و جوابگویی می‌طلبد.

سارا امت علی در حساب توییتری خود می‌نویسد «نوشتن این چند سطر از سخت‌ترین کارهایی است که کرده‌ام. قرار است ماجرایی را بخوانید که ممکن است آدمی را که نزد خیلی‌هایتان فردی خردمند و فرهیخته و داناست و از روشنفکران محبوب، به کل زیر سوال ببرد. این روایات را سال‌هاست حمل کرده‌ام و دیگر دلیلی برای حمل مصلحت اندیشانه آنها نمی‌بینم».

سمانه سوادی، فعال حقوق زنان حکایت‌های مشابهی را مطرح می‌کند. کاربران در حساب های توییتری خود با هشتگ‌های نام افرادی که از آنها به عنوان «روشنفکر»، «خردمند»، «هنرمند» و «محبوب» یاد کرده‌اند روایات تجاوز و تعرض جنسی خود را مطرح ساخته‌اند. عرصه‌ی سیاست نیز از این روایات بی‌بهره نمانده است. به طوری که روزنامه شرق می نویسد «آزار جنسی در عرصه سیاست متاسفانه عمدتا با اسم صیغه تمامش می کنند. بخشی از سیاست مداران و مردان ما آلوده شده اند. مردان هم لفظ پرستو را یاد گرفته اند و از آن سواستفاده می کنند».

روشن است در جامعه‌ی ایران که تمام فجایع، آزارها، تعدی‌ها و فسادها در کنار آن چه عیان است زیر پوست شهر نیز صورت می‌گیرد، شکارچیان اذیت و آزار جنسی زنان بدون شک می‌دانند که فرد مجرد بیشتر زیر ذره بین اطرافیان قرار دارد و باید پاسخگو باشد. از این رو بیشتر این متجاوزان بر آن هستند که «برای داشتن آزادی جنسی در جوامع سنتی باید ازدواج کرد» تا در حاشیه «امن» آن بتوانند به رفتارهای شنیع خود ادامه دهند.

نام‌هایی که امروزه در حساب‌های توییتری هشتگ شده لیست بلندی از بسیاری از روشنفکران، هنرمندان و صاحب‌نظران و غیره را در بردارند آنانی که حتی چهره‌های سرشناس حقوق زنان و حقوق اقلیت‌ها بوده و حتی برای نشریات مترقی نیز قلم زده‌اند، با استفاده ابزاری از موقعیت خود جلب اعتماد کرده و سپس اذیت و آزار، تعدی و تجاوز خود را تحت عناوینی چون «اُمّل هستی»، «بی‌تجربه و خامی»، «تجربه امنی باید داشته باشی»، «ترسو نباش»، «فمینیستی هستی که به نیاز بدنش احترام نمی گذارد»، «دنیایی از تناقض هستی»، «کمکی است برای عبور از ترس‌هایت، یک فمینسیت و کنشگر باید شجاعت کسب تجربه‌های جدید را داشته باشد»، بر آنان تحمیل کرده است. آنها فراتر رفته و هویت این زنان و دختران و اصالت باورهای برابری‌طلبانه‌شان را نیز به چالش کشیده و به اظهاراتی از قبیل «وقتی خودت را سرکوب می‌کنی قطعا نیاز باقی زنان را هم جایی سرکوب خواهی کرد.»

استفاده ابزاری و بیان جملات و کلماتی که بدون آن که آن را در متن استراتژی و هدفمندی ابراز آنها برای تعدی و تعارض جنسی قرار دهی می‌تواند درست باشد، با نیات و آنچه که چه کسی آن را برای چه هدفی بیان می‌کند، چهره‌ی شنیع و تجاوزکارانه‌ی آن را اعیان می‌سازد. جالب آن است که الگوهای رفتاری انعکاس یافته در روایات زنان آزار دیده شباهت بسیاری با الگوهای رفتاری معترضان جنسی در سایر کشورها داشته است. آنان از مناسبات قدرت جایگاه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود بهره گرفته و در بسیاری از موارد با جلب اعتماد فرد را به دایره سوءاستفاده‌های خود کشانده و سپس همان گونه که در روایت برخی از زنان در ایران آمده است با انزوا و پراکندن حلقه‌ی حمایتی و مورد اعتماد فرد آسیب دیده، مهر سکوت را بر لب آنان می‌نشانند.

تجاوزات و تعرضات در چهار چوب مناسبات خانوادگی نیز خود فصل دیگری از مجموعه خشونت علیه زنان است و به عبارتی شاید مسکوت‌ترین پرونده‌های اجتماعی در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر است فجایعی که در بسیاری از موارد افراد خانواده به آن آگاه بوده اما آن را کتمان می‌کنند و لب نمی‌گشایند. این موارد از نظر بار احساسی‌ای که داشته و هزینه‌ای که فردی که زبان می گشاید بسیار سنگین‌تر است زیرا در اغلب موارد مورد طرد سایر افراد خانواده نیز قرار می‌گیرد. در مناسبات شرکای زندگی نیز تجاوز و تعرض جنسی نه تنها از نظر سازمان ملل بلکه در قوانین بسیاری از کشورهای جهان جرم‌انگاری شده است.

Me Too و یا «من هم» ایرانی هنوز در آغاز راه است و فرآیندهای آن را به طور کامل نمی‌توان برآورد کرد. این حرکت که در ایران لحظه‌ای تاریخی را رقم زده است می‌تواند برای کسانی که روایات خود را مطرح می‌کنند هزینه‌های سنگین داشته باشد زیرا تابوهای فرهنگی، قوانین ضد زن و کلیشه‌ها و اسطوره‌های مردانگی را زیر سوال برده است. همچنین در کشوری که قوه قضائیه استقلال خود را ندارد و اجرای عدالت در بسیاری از موارد قربانیِ موفقیت اجتمایی و رابطه فرد با صاحبان قدرت می‌شود و چنانچه پرونده‌ی قضایی رسانه‌ای شود، با احکام سبک مسئله فیصله پیدا می‌کند. قانون جزا در مورد تجاوز ناقص و پر ابهام است و بسیاری از اشکال تجاوز و تعرض جنسی نه نام برده شده و نه جرم انگاری شده است.

آزارهای جنسی در فضای عمومی چه در محیط کار و چه در کوچه و بازار نیز همچنان در بستر جامعه‌ی جنسیت زده ایران سنگین و سنگین‌تر شده است. سایت HARASS WATCH در مورد آزارهای خیابانی می‌نویسد «ضرورت قدم برداشتن برای ایجاد حساسیت در جامعه ایرانی فقدان آموزش‌های ضروری در مدارس، رسانه‌های ملی دغدغه‌های مردمی را نادیده می‌گیرند و واقعیات تلخ و پر درد را انعکاس نمی‌دهند. تفکیک جنسیتی، راندن زنان به حوزه‌ی خصوصی، تنها راه حل تامین امنیت معرفی می‌شود. برای مبارزه با باورها و کلیشه‌های آسیب‌زایی که این گونه ما را در مقابل یکدیگر و در موقعیت نابرابر قرار می‌دهد راهی به جز شکستن سکوت و گفت و گو نداریم».

راهکارها
جلوگیری از خشونت و تعرض جنسی امری که کلیدی‌ترین حلقه‌ی احترام به حقوق انسانی زنان است. خشونت تجاوز و تعرض جنسی بازتاب و فرایند عدم تعادل در مناسبات قدرت و هنجارهای فرهنگی و احتماعی است.

-باید دلایل و ریشه‌های تجاوز و خشونت جنسی را درک کنیم. از نیروهای محرک آن شناخت پیدا کرده و آن را تحت پوشش بهداشت عمومی جامعه و سلامت روح و جسم نیمی از بدنه جامعه قرار دهیم.

-آموزش‌های جنسی و حدود و ثغور روابط سالم و این که «نه به معنی نه است»، از کودکی باید در مدارس برای حفظ امنیت زنان و دختران و مردان رایج شود. حق هر فرد بر بدن خود و حراست از امنیت آن حقی است انسانی که باید برای تمامی نسل‌ها محترم شمرده شود.

-ایجاد فرصت‌های اقتصادی برای زنان و مشارکت اقتصادی آنان بدون شک در اعتماد به نفس زنان و جلوگیری از آسیب‌های روابط ناسالم می‌تواند موثر باشد.

-درگیری و حضور مردان در مبارزه برای پایان دادن به خشونت علیه زنان و به ویژه خشونت‌های جنسی، قتل‌های ناموسی، خشونت خانوادگی و سایر اشکال خشونت و ایجاد فرصت‌های آموزشی برای مردان می‌تواند استراتژی موثری برای کاهش دادن خشونت علیه زنان و احترام به حقوق انسانی زنان باشد.

-امروزه که اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان به نفی مجازات اعدام باور دارند، روشنفکران و زنان به ویژه بخش آوانگارد و فمینیستی جنبش زنان با مجازات اعدام مخالف بود و جرم انگاری در مورد تجاوزات جنسی و تعرض و آزارهای جنسیتی نباید مجازات اعدام را داشته باشد.

موضع فمینیست‌های هندی نیز در مورد مجازات اعدام برای تجاوزات گروهی که در آن کشور صورت گرفت، در تداوم چنین تفکری است.

امروزه در بسیاری از موارد به ویژه در محیط‌های آموزشی، روش‌ها و مفاهیمی چون «عدالت ترمیمی» و «عدالت متحول کننده» به مثابه روش‌هایی است که برای باز تربیت افراد مجرم و متحول کردن آنان به نقش‌آفرینان در مقابله با خشونت بر زنان به کار گرفته می‌شود. «عدالت ترمیمی» و یا «عدالت متحول کننده» که به روشنی متمایز از یکدیگر بوده هر دو بر التیام فرد آسیب دیده و بازتربیت فرد مجرم تاکید دارد. «عدالت متحول کننده» از روش‌های موثری است که در چهارچوب سیاسی با مسئله خشونت‌های جنسی-جنسیتی، نژادی و تعصبات برخورد کرده و هدف آن اعتلای کلان جامعه است.

جامعه‌ی ایران و هیرارشی قدرت در بخش خصوصی و عمومی، سیاست و جامعه راه درازی در پیش دارد تا با قوانین حمایتی، فرهنگ‌سازی و آموزش عمومی، احترام به حقوق انسانی را نهادیه کند.​