ارسال کننده :محمود نعیمی 2آذر
پرستوی عزیزم
تلفنهایت خاموش، ایمیلت مسدود شده. نمی توانم در این ساعتها با تو حرف بزنم هر چند لحظهای نیست که خودم را همراه تو احساس نکنم. به مریم (مختاری) زنگ زدم و گفتم اختیار دارد پای هر اطلاعیه یا متنی را در اعتراض به عدم رسیدگی به پروندۀ قتلهای سیاسی آذر ۱۳۷۷ را به جای من امضاء کند.
پس از دریافت اطلاعیهای که امسال فرستادی برایت نوشتم : ” پرستوی نازنین در اندوه پنهان و آشکار در این روزهایم مدام جلوی چشمم بودی. صمیانه بخاطر جدیت و پشتکارت و تلاشت برای خاموش نشدن این صدا به تو افتخار می کنم” و تو در پاسخم نوشتی: ” مهشید عزیزم ممنون که برایم نوشتی من هم این روزها تو را همراه خواهم داشت. با امید به روزها و سالهای بهتر می بوسمت پرستو”.
پرستوی عزیزم سالهاست که تو در کنار خودت، همۀ “ما” که به نتایج دادگاه رسیدگی به قتلهای سیاسی آذر ۱۳۷۷ معترضیم، صبورانه همراهی کردهای و باور کن بیدلیل نیست که به تو افتخار می کنم.
سالهاست به همت تو و بسیار بسیاری از نویسندگان و روزنامه نگاران دقیق و متعهد و مردم هوشیاری که به شیوههای رسیدگی این گونه دادگاهها معترضند، جنبشی به راه اقتاده که بیش از هر چیز نشانۀ ایمان و اعتقاد به مبارزه مدنی به شیوههای مدنی است.
در آذر ۱۳۷۸ که بعد از یک سال حاضر شدند پاسپورتم را تمدید کنند، برای شرکت در اولین سالگرد قتل مجید شریف به ایران آمدم. پس از آنکه افسران اطلاعات در فرودگاه مهرآباد صدها سؤال با ربط و بیربط از من پرسیدند، آخر سر خواستند ” متوجه” چند نکته ” کوچک” بشوم: مجید شریف مُرد و تمام شد، آنها هم خودشان را در این عزا سهیم می دادند و آخر سر هم حق ندارم با هیچ وسیلۀ ارتباط جمعی گفتگویی داشته باشم.
تنها توانستم بپرسم پس چرا او را از مجموعۀ قتلهای سیاسی حذف کرده اند؟ پاسخم این بود که ” بهتر است” ساکت باشم.
پرستوی نازنین سالهاست تو هستی که در کنار غم بیکران و اعتراض به حق برای به مسلخ کشیدن پدر و مادرت، مبارزانی همچون داریوش و پروانه فروهر، باور نکردی مجید شریف ” مُرد و تمام شد” و دادخواهی برای پروندۀ او را هم فریاد کرده ای.
تو هستی که باور نکردی تصمیم ناگهانی حذف نام او از پروندههای رسیدگی به قتلهای سیاسی آذر ۱۳۷۷ نمی تواند سؤال برانگیز نباشد و یا سکوت در برابر آن دقیقاً نیتی بود و هست که آگاهانه و ناآگاهانه توسط دست اندر کاران سیستم وزارت اطلاعات و قضایی کشورمان تبلیغ شد و می شود.
تو هستی که باور نکردی علیرغم اعتراف افرادی که حتی جزئیات کشتن او را تشریح کردند، دلایل دیگری وجود نداشته باشد که دستگاه قضایی و اطلاعاتی کشورمان همچنان خاموشی را در برابر قتل مجید شریف ترجیح دادند و می دهند.
تو هستی که باور نکردی حذف یک قربانی از مجموعۀ قتلهای از پیش تعیین شده هیچ نوع مشروعیتی برای تصمیم گیرندگان آن بوجود نمی آورد و کارشان را آسانتر نمی کند.
پرستوی عزیزم اعتراض مدنی و دموکراتیک مردم کشور ما به کشتار درگراندیشان و محو فیزیکی آنان که دغدغۀ مبارزه با تحجر فکری و عملی داشته اند تا با نگاهی متعال به مسائل فکری و زیستی جامعۀ خود بپردازند و از دستاوردهای جهانی برای تلاش خود مدد می جستند، بزرگترین امید و دلگرمی بازماندگان قتلهای سیاسی است.
در این راه پر نشیب و فراز تلاش بیوقفۀ تو نه تنها تحسین برانگیز است که دربطن خود سرشار از آموختنی هاست.
پیگیری قتلهای سیاسی آذر ۱۳۷۷ سمبلی از یک مبارزۀ مدنی است که از حق زندگی و شهروندی هموطنانمان با تنوع نظر و عقاید دفاع می کند. مبارزهای آگاهانه برای دفاع از بوجود آمدن امکان رشد فردی و جمعی است که می تواند در ظرفهای گوناگون نهادهای دموکراتیک مردمی بیان شود. با کشتار دگراندیشان، شکل گیری نهادهای دموکراتیک مردمی چه در قالب مبارزۀ مدنی سیاسی با پیشکسوتانی همچون داریوش و پروانۀ فروهر و چه در قالب مبارزۀ فکری و فرهنگی همچون محمد مختاری و محمد جعفر پوینده و مجید شریف و بسیار دیگرانی که صدایشان را خاموش کرده اند، بیتردید متوقف نخواهد شد.
در یادآوری این مبارزۀ حقیقی، پرستوی عزیزم تو سالهاست که پیشگام هستی و الگویی برای من و ما. پس بنابراین با تو و همراه تو
یاد داریوش و پروانه فروهر، محمد مختاری، محمد جعفر پوینده، مجید شریف، پیروز دوانی، حمید حاجیزاده و فرزند خردسالش کارون در آستانهی پانزدهمین سالگرد قتل های سیاسی آذر ۱۳۷۷ گرامی باد!
رویت را می بوسم
مهشید شریف
جمعه اول آذر ماه ۱۳۹۲