همسر دکتر غروی: همگی باید نسبت به سرنوشت این پرونده حساس باشیم

ارسال کننده : آقای محمود نعیمی 1 آذر

جرس: همسر علی اصغر غروی با تاکید بر این که “دکتر غروی نه اقدامی انجام داده، نه در اجتماعی شرکت کرده، نه جرمی مرتکب شده، نه خلافی کرده، نه حتی سخنرانی کرده” می‌گوید: او فقط عقیده‌اش را بیان کرده است، آن هم عقیده‌ای در چارچوب تفکر شیعی و در یک روزنامه رسمی. من از آقای روحانی می‌خواهم بر اساس سوگندی که در دفاع از قانون اساسی خورده‌اند، نسبت به این مسأله حساس باشند.

به گزارش جرس، سید علی اصغر غروی، نویسنده مقاله «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» صبح روز یکشنبه 19 آبان ماه 1392 توسط ضابطان دادگاه انقلاب در اصفهان احضار و بازداشت شد. مقاله «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» در روزنامه بهار چاپ شد که به دنبال انتشار این مقاله، روزنامۀ بهار توقیف موقت و پرونده اش از طرف هیأت نظارت بر مطبوعات به دادگاه ارسال شد.

دکتر علی اصغر غروی به عنوان یک پژوهشگر و دین پژوه مقاله های متعددی را به رشته تحریر درآورده است. او فرزند مرحوم آیت الله غروی و عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران است.

خانم علیزاده، همسر دکتر غروی درباره بازداشت همسرش گفت‌وگویی داشته که در ادامه آمده است:

پرونده آقای دکتر غروی در چه مرحله‌یی است؟
دکتر غروی در روز یکشنبه 19 آبانماه بازداشت و فردای آن روز به تهران منتقل شده‌اند. روز سه شنبه 21 آبان ‌ماه در دادسرای فرهنگ و رسانه تهران به مدت حدود سه ساعت بازپرسی شدند. گویا قاضی، قرار بازداشت یک‌ ماهه برای ایشان صادر کرده‌اند که همانجا آقای غروی نسبت به این حکم اعتراض خود را اعلام می‌کنند و پرونده به دادگاهی دیگر برای رسیدگی به این اعتراض ارسال شده است. در طول این یک هفته من از این شعبه به آن شعبه و از این ساختمان به آن ساختمان از صبح تا بعد از ظهر در حرکت بودم تا ببینم سرنوشت این اعتراض به کجا می‌رسد تا اینکه در تاریخ29/08/92 در آخر وقت اداری بازپرس دادسرای فرهنگ و رسانه به من گفت که حکم بازداشت موقت یک ماهه ایشان تأیید شده است و قابل تبدیل به وثیقه نیست.

موارد اتهام ایشان چیست؟
اتفاقاً این مهمترین سؤالی است که برای ما هم مطرح است. مقالۀ دکتر در روزنامه رسمی کشور چاپ شده و در متن مقاله آمده است که: این هم نظری است در میان نظرها. اهل فن هم می‌دانند که این نظر، در میان قدماء شیعه سابقه داشته است و سخن جدیدی نیست. آیا طرح یک نظرِ کمی متفاوت، در یک روزنامه رسمی، از کسی که هم مجتهد است و هم از نسل اهل بیت (ع)، جرم است؟ اگر هم دادستان به هر دلیلی تشخیص داده‌اند که اقامه دعوا کنند، حکم بازداشت موقت یک ماهه موضوعیت ندارد؛ زیرا مطابق قانون این حکم فقط در مواردی صادر می‌شود که بیم فرار متهم یا امکان امحاء آثار جرم توسط او باشد یا موارد دیگری که هیچ یک در مورد دکتر غروی صدق نمی‌کند. دکتر غروی نه پاسپورت دارد که از کشور خارج شود و نه جز در موارد خاص از خانه‌اش بیرون می‌رود. هر بار هم که به دادگاه یا وزارت اطلاعات احضار شده، رأس ساعت در آنجا حاضر بوده‌ است. در همین بار اخیر هم وزارت اطلاعات اصفهان ایشان را برای روز یکشنبه احضار کرد اما ایشان به دلیل اینکه یکشنبه برای بیماری‌شان عازم بیمارستان بودند، یک روز زودتر یعنی عصر شنبه در اداره اطلاعات حاضر شدند که منجر به بازداشت ایشان شد. دکتر غروی برای قرارهایش، بر اساس نص صریح قرآن، احترام عمیقی قائل است و برایش مهم نیست طرف قرارش چه کسی باشد. در ضمن همانطور که گفتم مواردی که بر اساس قانون مستوجب حکم بازداشت است، اصلاً در اینجا صدق نمی‌کند. با این حساب هیچ توجیهی برای حکم بازداشت موقت وجود ندارد.

دادگاه رسیدگی به پرونده ایشان چه زمانی تشکیل می‌شود؟
حقیقت این است که بازپرس پرونده در این باره اظهار بی‌اطلاعی کردند. گفتند هیچ معلوم نیست. فعلاً پرونده برای صدور کیفرخواست می‌رود و پس از آماده شدن کیفرخواست برای تشکیل دادگاه زمان تعیین می‌شود. فقط سؤال این است که چون موضوع اتهام، یک بحث کاملاً علمی است، متهم باید امکان استفاده از کتابها و منابع علمی را داشته باشد، من نمی‌دانم ایشان چطور در شرایط بازداشت باید خود را برای دفاع از یک بحث نظری و تئوریک آماده کنند.

از وضعیت سلامتی ایشان خبر دارید؟
آقای دکتر از بیماری بغرنجی در سیستم عصبی رنج می‌برند که گاهی به طور ناگهانی زمین می‌خورند و تعادل خود را از دست می‌دهند. ایشان تقریباً در منزل بستری بودند و به دلیل مشکلات ستون فقرات روی تشکهای خاصی استراحت می‌کنند. از طرف دیگر مشکلات جدی قلبی و عروقی دارند که رژیم‌های غذایی و دارویی خاصی را می‌طلبد که امکان رعایت آن در زندان نیست و از این جهت ما را بسیار نگران می‌کند. هیچ تماسی هم با منزل نداشته‌اند. حتی من نتوانستم پرونده پزشکی ایشان را به دست پزشک زندان اوین برسانم تا بیشتر درباره سابقه بیماری ایشان بداند. نگرانی دیگر من این است که روحیه ایشان طوری است که هرگز اظهار بیماری نمی‌کنند و من نگرانم که مشکلات پزشکی خود را بیان نکنند.

پیش‌بینی شما چیست؟
من اهل پیش‌بینی نیستم؛ ما کارمان را به کسی سپرده‌ایم که به عدالتش ایمان داریم و نیازی به دادرس دیگری نداریم. این روزها هم مقارن است با روزهای مظلومیت اسراء کربلا. من فقط از قاضیان و دادرسان پرونده می‌خواهم که فرض کنند امیر مومنان علی (ع) روبرویشان نشسته و این عزیزان، مقاله دکتر غروی را برای امام (ع) بخوانند و از او بخواهند که حکم کند. بعد در خیال خود تجسم کنند که او چه حکمی صادر می کند؟ مقاله‌یی که سراسر دفاع از امامت و زعامت امیرالمومنین (ع) است و شأن او را بالاتر از جدالهای دنیوی دانسته، شایسته چه حکمی است؟ خود آقای غروی همواره وقتی مطلبی را آماده می‌ساخت، می‌گفت یک بار تجسم می‌کنم که در قیامت نزد اجداد طاهرینم نشسته‌ام و می‌خواهم این مطلب را در محضر مبارکشان ارائه دهم. او همیشه به این شیوه خود را محاکمه می‌کرد؛ شایسته است که قاضی او نیز به همین شیوه ذهنی و خیالی یکبار او را محاکمه کند و سپس سراغ اصول و تبصره‌های قانون برود. آیا ائمه علیهم السلام نویسنده چنان مقاله‌یی را بازداشت می‌کردند و اجازه دیدار و تماس با خانواده‌اش را از او سلب می‌کردند؟

آقای دکتر قبلاً هم بازداشت بوده‌اند، این بار چه تفاوتی با دفعات پیشین دارد؟
نکته عجیب و مهم این پرونده، این است که اتهام دکتر غروی فقط بیان عقیده‌اش است، آن هم در یک روزنامه رسمی. مهم نیست دیگران ادعای آن مقاله را قبول داشته باشند یا نه؛ اما به نظرم بسیار مهم است که همگی نسبت به سرنوشت این پرونده حساس باشیم. نویسنده نه اقدامی انجام داده، نه در اجتماعی شرکت کرده، نه جرمی مرتکب شده، نه خلافی کرده، نه حتی سخنرانی کرده؛ فقط عقیده‌اش را بیان کرده است؛ آن هم عقیده‌ای در چارچوب تفکر شیعی و در یک روزنامه رسمی. من از آقای روحانی می‌خواهم بر اساس سوگندی که در دفاع از قانون اساسی خورده‌اند، نسبت به این مسأله حساس باشند. و الا ما به این وضعیتها عادت داریم و این بار هم اگر وضعیت وخیم بیماری دکتر نبود، اینقدر نگران نبودم. چون او سالهاست خود را در منزل زندانی کرده و عمرش را وقف مطالعه قرآن و حدیث کرده و در این راه مصائب زیادی کشیده و برایش تازگی ندارد که روزها و شبها با دنیای بیرون ارتباطی نداشته باشد. او با خدای خویش معامله کرده و من یقین دارم اکنون هیچ نگران نیست و صبور و مطمئن گوشه سلولش نشسته است؛ اما در عین حال می‌دانم که کمرش شدیداً درد می‌کند و از شدت درد، خواب ندارد؛ می‌دانم که زانوهایش گاه و بیگاه بی‌حس می‌شوند و توان ایستادن را از او می‌گیرند؛ می‌دانم که ضربان قلبش نوسان شدید دارد و در این هوای آلوده، احتمالاً نفسهای او با سختی بسیار می‌آید و می‌رود؛ خلاصه می‌دانم که جسم آن رادمرد هفتاد ساله بر خلاف جان چالاکش، حال و روز خوشی ندارد. به امید روزی که هیچ‌کس به خاطر عقیده‌اش، پشت میله‌ها نباشد. اللهم فک کل اسیر.