دادخواهی ” و” حقیقت یابی” مکانیزمی برای تحقق”عدالت”

حمید حمیدی

دادخواهی:
دادخواهی پروسهایست که منجر به آرامش روانی قربانیان،امنیت اجتماعی و محاکمه مجرمین و جنایت کاران و در نهایت اجرای عدالت و تأمین قانونیت می گردد.پروسه دادخواهی مردم را قادر میسازد تا بدون توسل به خشونت و انتقام جوییهای فردی، از طریق قانونی به احقاق حقوقشان بپردازند.

آنچه ضرورت دادخواهی را بیشتر برجسته مینماید، موجودیت صف بندی انکارناپذیر درنمود گروههای«حکومتکننده و حکومتشونده» و یا طبقهء” پائین و طبقهء بالا ” در جوامع سیاسی و تقسیم بندیهای اجتماعی آنهاست.روشن وواضح است که حکومتکنندگان و طبقات بالای جامعه از توانایی بیشتری در سمت دهی تصامیم، رهنمودها،مقررات و قوانین بر خوردارند تا حکومتشوندگان و طبقات پائین اجتماع.طبیعی است که تصامیم، رهنمودها، مقررات و قوانین که مبتنی بر اراده و خواست حکومتکنندگان و طبقات بالا باشند الزاماً به نفع حکومتشوندگان و طبقات پائین نخواهند بود. از طرف دیگر، حتا در جوامعی که تجربه پارلمانی دارند و پارلمان را مظهر ارادهء مردم می دانند، شکاف و فاصله میان مردم و نمایندگانشان را نمیتوان انکار نمود. آنچه در این فاصله ناپدید میگردد چیزی نیست جز نمایندگی واقعی از مردم، درک و بررسی مشکلات مردم و تلاش در راستای حل مشکلات از طریق تصویب و اجرای تصامیم و قوانین سودمند. اینجاست که ضرورت دادخواهی بیشتر و عمیقتر احساس میگردد تا به عنوان یک روش و برنامۀ سودمند در زمینه تغییر چرخش تصامیم و قوانین به نفع مردم، مورد استفاده قرار گیرد.بنابرین توسل به دادخواهی و استفاده از ابزار آن جهت انعکاس خواستها و نیازمندیهای اقشار محروم به تصمیمگیرندهگان بمنظور ایجاد تغییر مثبت در مقررات و قوانین ناعادلانه و برخورداری مردم از حقوق و امتیازاتشان لازم به نظر می رسد.

اهداف داد خواهي

دادخواهي پروسه طولانی ، توسعه يافته و همه جانبه است، اهداف دادخواهی نيز به همین روال، طيف وسيعي رابازتاب می دهد.آنچه که از اهداف دادخواهي می توان انتظار داشت به قرار زیر است:

– تأمين عدالت اجتماعي
– كاهش ورفع خشونت و ايجادامنیت همگاني
-ايجاد و اصلاح سياست ها و مقررات و قوانین
-تطبيق تصاميم و قوانين
– نمايندگي از افراد و اقشاری که مورد ظلم و خشونت قرار گرفته اند.
-توانمند سازی مردم جهت احقاق حقوق نقض شده ایشان

داد خواهي چرا صورت ميگيرد ؟

اين پروسه به منظور جلو گيري از بي عدالتي و عدم تطبيق قوانين صورت می گیرد،همچنين دادخواهي به دلیل عدم وجود مقررات ،مقررات ناقص و عدم تطبيق مقررات صورت ميگيرد، بدين منظور مي توان،دادخواهي را از ميحط خانواده تا سطوح بالا ترویج كرد. دادخواهی میتواند در تقویت و نهادینهسازی حق، عدالت، رفع خشونت در جامعه،حمایت از افراد آسیب دیده و به حاشیه رانده شده، تأثیر بسزا داشته باشد. دادخواهی، رسیدن به این اهداف را از طریق نفوذ و تأثیرگزاری بر سیاست ها، تصامیم و ساختارها امکان پذیر می سازد و تلاش می کند تا با توانمند سازی مردم، فضای مناسبی را جهت حقیقت یابی ایجاد نماید. اهداف کلیدی دادخواهی را همانا تأمین عدالت، ایجاد تغییر در سیاست ها، نمایندگی از افراد و اقشار محروم و تواناسازی آنان جهت خواستن حقوقشان تشکیل میدهد. دادخواهی از بدو تأسیس جوامع انسانی به شکل ابتدایی آن وجود داشته است. ولی چون روند دادخواهی یک روند تکاملی و رو به رشد است، تحولات و دگرگونیهای زیادی در روشهای آن ایجاد گردیده است. با مروری گذرا بر تاریخ تحولات اجتماعی، روشن میگردد که کوشش و مبارزه برای تحقق عدالت، یکی از دغدغههای همیشگی همه جوامع انسانی بوده است. طوری که مصلحان، آزادیخواهان و عدالتطلبان با ترویج افکار و تعالیم وآموزههای انسانیشان کوشش کرده اند، بشریت را در مسیر نجات از جور، ستم و بیعدالتی یاری بخشند. از طرف دیگر اگر به تاریخ فلسفه نظراندازیم، با چهره های زیادی آشنا میشویم که عدالت، جوهر اصلی مکتب فکریشان بوده است. سقراط نماینده برجستهی این اندیشمندان است که با نوشیدن آگاهانهی جام زهر که بصورت غیرعادلانه به آن محکوم شده بود، حرمت و ارزش قانون و قانونیت را که مقدمه ای عدالت است، تثبیت نمود.

تمامی قیامهای استقلال طلبانه و ضداستبدادی، ضداشرافی، ضد بردهداری و بهرهکشی، از قیام اسپارتاکوس علیه امپراطوری بردهدارروم تا مبارزات مردم هند بر ضد استعمار بریتانیا به رهبری گاندی، مبارزات مدنی مارتین لوتر کینگ در آمریکا و تلاشهای مردم افریقا به رهبری نلسون ماندلا، را میتوان زیر عنوان دادخواهی و عدالتخواهی فهرست کرد. طبیعی است که مبارزات انسانها دراین راستا، متناسب با امکانات، ابزار، توانمندیهای فکری و سطح تجربیاتشان از مراحل خیلی ابتدایی تا مراحل عالی در حال تکامل بوده است.اين داد خواهي كماكان با تغیير ذهنيت جامعه ادامه داشته و در هر زمان با تعريف مجزا ، شكل ديگر و سطوح متفاوت ادامه دارد.

انواع دادخواهی

با درنظرداشت گستردگی و تنوع موضوعات دادخواهی، روشهای متفاوت کاری دادخواهان و طبقه بندی اهداف دادخواهی، میتوان دسته بندیهای متعددی را برای دادخواهی بر شمرد. تقسیم بندی زیرین مبتنی بر اهداف کوتاه مدت و دراز مدت دادخواهی ارائه گردیده و مشتمل بر دو نوع عمده می باشد.

1- دادخواهی موضوعی

دادخواهی موضوعی، نوعی از دادخواهی است که موضوع خاص و یا یک وضعیت خاص را هدف قرار میدهد. این نوع از دادخواهی در واقع کوتاه مدت بوده و احتمال استمرار آن برای مدت طولانی متصور نیست، زیرا هدف دادخواهی، حل مشکل و رفع معضلی است که بصورت فوری و ناگهانی بوقوع پیوسته است. در این مدل از دادخواهی، فعالیتهای دادخواهانه توسط کسانی پیش برده میشوند که دارای ظرفیت، تجربه و مهارت لازم میباشند. نکات اساسی در دادخواهی موضوعی که وجه تمایز آن با دیگر انواع دادخواهی را نیز بیان مینماید، عبارتند از:

•دادخواهی موضوعی موقتی است.
•به مجموعه ای از افراد کاردان و با تجربه نیاز دارد.
•روند دادخواهی بعد از حل موضوع خاص، پایان می پذیرد.

2-دادخواهی استراتژیک

دادخواهی استراتژیک به آن دسته از تلاشهای دادخواهانه اطلاق میگردد که هدف شان نفوذ و تأثیر گذاری بر سیاست عمومی با استفاده از وسائل مختلف ارتباطی است. سیاست عمومی متشتمل است بر تصامیم، مقررات، قوانین و عملکردهای معمول که از ناحیه قانون گذاران و قدرتمندان بر جامعه و افراد تحمیل میگردد تا اعمال و رفتار آنان را راهنمائی و کنترل نماید. در واقع دادخواهی استراتژیک مجموعهی از فعالیتها و ابتکارات، هدف دراز مدتی را در نظر دارد که همانا تغییر در قوانین و مقررات است. و هم چنین به دنبال آن است که مقررات و قانون جدیدی را ایجاد و یا مقررات و قانون موجوده را بهبود بخشد. البته ایجاد و یا بهبودمقررات و قوانین باید در راستای منافع اقشار آسیب دیده بوده و فرصتهای جدیدی را برای آنان فراهم نمایند. دادخواهی استراتژیک مأموریت دارد که جامعه عدالت محور را بنا نهد و تأسیس چنین جامعهی امکان ندارد مگر با رعایت و احترام به منافع تمام اقشار جامعه و بخصوص اقشار آسیب پذیر و کسانیکه از نفوذ سیاسی و اقتصادی کمتری بر خوردارند.

اشکال دادخواهی: نظر به تعداد گروههای هدف و دادخواهان، متفاوت است. البته قوت و برجستگی هر شکل از دادخواهی در رسیدن به عناصری است که در تعریف دادخواهی گنجانده شده است. دسته بندی اشکال دادخواهی به شیوههای متفاوت قابل انجام است ولی در اینجا به دو شکل رایج و مرسوم دادخواهی اشاره خواهد شد.:

1-دادخواهی فردی
شکلی از دادخواهی است که یک فرد یا گروهی با حمایت و ایجاد فرصت و فضا برای فرد و یا گروه دیگر به آنان توانایی میبخشد تا برای خودشان دادخواهی نموده و صدای حق خواهیشان را بلند نمایند. بدین معنی که تلاش دادخواهانهء فرد و گروه برای خودشان و یا برای عده محدود دو نفری میباشد.این شکل از دادخواهی بیشتر در دادخواهی های موضوعی اتفاق می افتد.

2-دادخواهی جمعی
دراین نوع دادخواهی گروهی از مردم با تجربیات و وضعیت مشابه و گاهی با سابقه و دیدگاه متفاوت، با حمایت و یا بدون حمایت اقشار دیگر و به نمایندگی از خود و یا گروههای دیگر جهت اصلاح قوانین و مقررات و یا تغییر وضعیت، دادخواهی مینمایند. همچنان درین نوع دادخواهی ممکن است مؤسسات ملی و یا محلی برای مسایل ملی و یا محلی دادخواهی نمایند. این نوع دادخواهی بیشتر در دادخواهی های استراتژیک اتفاق می افتد.

خطرات دادخواهی:
دادخواهی فرایندی است که دو طیف عمده (مردم وحاکمان) را مخاطب قرار داده و تلاش دارد تا با استفاده از شیوههای متعدد و تأثیرگذار به اهداف دور و نزدیک خویش نائل آید. بدین معنی که دادخواهی نه تنها دولت و حکومت بلکه مردم را نیز با رویکرد متفاوت، اهداف متفاوت و استفاده از ابزار متفاوت مورد خطاب قرار میدهد.اهداف دادخواهی را میتوان در دو کلمه چنین خلاصه نمود: “تغییر مثبت” و “تأثیر مثبت”. در صورتیکه مخاطب دادخواهی مردم باشد، هدف آن زمانی تأمین میگردد که تغییر مثبت در نگرشها، رفتارها و رسوم ناپسند پدید آید و افکار منفی، رفتارهای نادرست و رسوم ناقض حقوق شهروندی نه تنها از میان برداشته شود بلکه تأثیرات چنین تغییراتی در زندگی مردم نیز مشاهده گردد. در صورتیکه مخاطب دادخواهی دولت و سیاستگذاران باشد، تغییر مثبت با ایجاد و اصلاح مقررات، تصامیم و قوانین مفید، عادلانه و رفاه محور عملی میگردد و تأثیر مثبت در زندگی مردم با تطبیق مقررات، تصامیم و قوانین مشخص خواهد شد. طبیعی است که دادخواهی با دارا بودن چنین مشخصاتی،عاری از خطرات و چالشها نخواهد بود. چالشها و نابسامانیهای که در جریان فعالیتهای دادخواهی و تلاشهای دادخواهانه جنبشهای عدالتخواه مواجه میگردند، بیشترین تأثیر را بر دادخواهان و جریان دادخواهی خواهند گذاشت. به تعبیر دیگر: لبه تیز چالشهای عرصه دادخواهی یا متوجه دادخواهان و یا متوجه فرایند داخواهی و یا هر دو می باشد. یعنی ظهور و بروز مشکلات و چالشها دو اثر منفی را در پی دارد، یا دادخواهان را از صحنه بیرون میراند و یا فرایند دادخواهی را عقیم میسازد. مشکلات و چالشهای متعددی وجود دارند که ممکن است فرایند دادخواهی را با کندی مواجه سازد و یا فقدان نتیجه را در پی داشته باشد. این مجموعه از چالشها عبارتند از:

تبدیل شدن “وضعیت خوب” به “وضعیت بد”
فرایند دادخواهی ممکن است نظر به عوامل متفاوت به اهداف مورد نظر دسترسی نیابد. در صورتیکه دادخواهی منجر به تغییر مثبت نگردد و یا وضعیت بهتر را به وضعیت بدتر تبدیل نماید، در واقع دادخواهی مسیر انحرافی را پیموده است. بنابر این تبدیل شدن “وضعیت خوب” به “وضعیت بد” در اثر دادخواهی میتواند یکی از آسیبهای دادخواهی محسوب شود. برای جلوگیری از این منظور،اطلاع رسانی وآگاه سازی یکی از بهترین روش های پیشنهادی می باشد.

آگاهی مدنی :
پیوستگی ماهوی و ارزشهای مشترک در بین آگاهی مدنی و دادخواهی به صورت چشمگیر مرزهای موجود میان این دو عرصه را درهم میشکند و زمینههای درهم تنیدگی بیشتری را فراهم میاورد.این پیوند امروز به حدی گسترش یافته است که گاه تطبیق و تعمیم فعالیت دادخواهانه را ناممکن می سازد.این مشکل با تطبیق برنامۀهای آموزش مدنی با توسل به ابزار دادخواهی ممکن می گردد.

ادامه دارد.