کارگزاران کشتار مشغول کارند؛ این بار با کرونا!/ماری محمدی

ماهنامه خط صلح – جامعه‌ی ایران به طور خاص از چند ماه اخیر بحران‌ها و فجایع سنگین و پرهزینه‌ای را پشت سر گذاشته و صدمات و لطمات سختی بر پیکره و روح و روان آن وارد آمده است.

از کشتار هولناک مردم در طی اعتراضات سراسری و مردمی آبان ماه، ساقط کردن هواپیمای مسافربری با ۱۷۶ مسافر، سرکوب شدید اعتراضات مردم نسبت به ساقط کردن هواپیمای اوکراینی و بازداشت آن ها گرفته تا کووید ۱۹ که چند ماهی است نه تنها ایران بلکه در سراسر جهان چشم طمع به جان مردمان دوخته است.

کرونا تمام ابعاد زندگی بشر و از روابط فردی، اجتماعی تا روابط بین‌المللی را شدیدا تحت تاثیر خود قرار داده است. بررسی تبعات کووید ۱۹ بر زندگی انسان‌ها و اقشار مختلف بحثی تفصیلی است و می‌توان مقاله‌ها در این خصوص نوشت. کووید ۱۹ شاید جان همه انسان‌های روی کره‌ی خاکی را نستاند اما کیفیت و سبک زندگی بسیاری را تغییر می‌دهد. تاثیرپذیری اقشار مختلف از تبعات کووید ۱۹ به یک شکل و یک میزان نیست. زندانیان، کارگران، سالمندان، کودکان کار، ساکنین مناطق حاشیه‌ای، تن فروشان، زباله گردها، گور خواب‌ها تنها چند نمونه از گروه‌هایی هستند که بیشتر در خطر ابتلا به کووید ۱۹ قرار دارند و بنابر سبک زندگی که اغلب موقعیت و شرایط شان به آن‌ها تحمیل کرده، رعایت نکات لازم برای مصونیت از این ویروس سخت‌تر خواهد بود.

حکومت علی‌رغم علم و آگاهی از وجود ویروس جدید کرونا و سرعت و شتاب شیوع آن، از اطلاع رسانی به عموم مردم خودداری و از اقدامات مقتضی برای جلوگیری از شیوع آن در کل کشور پرهیز کرد. این رویکرد ضد مردمی جمهوری اسلامی، رویکردی بدیع به حساب نمی‌آید چرا که در طول سالیان دراز با ابزارها و شیوه‌های مختلف حق حیات بسیاری را چه علنی و چه در خفا به بهانه‌های واهی سلب کرده و آن‌ها را معدوم کرده است. اعدام لزوما با طناب دار انجام نمی‌شود. نگهداری اجباری انسان‌ها در محیط‌های پرتراکم از جمله زندان با وجود انواع بیماری‌های مسری، عدم دسترسی به مراکز بهداشتی و عدم برخورداری از خدمات پزشکی چه به سبب دوری مسافت از مرکز بهداشتی و درمانی، چه فقر اقتصادی، چه عدم آموزش قبلی در خصوص مواجه با انواع بیماری‌ها نه صرفا کووید ۱۹، ترویج روحیه‌ی یاس و ناامیدی و در نتیجه رشد تصاعدی آمار خودکشی خصوصا در بین کودکان و نوجوانان تنها مواردی چند از کشتار انسان‌ها از طریق فراهم کردن زمینه مرگ آن‌ها است که مسئولیت آن‌ها بر شانه‌های حاکمیت سنگینی می‌کند و بسیاری اوقات انتقادات شدید اللحن فعالان حوزه‌های مختلف را برانگیخته که البته به زندان و شکنجه و کشتار آن‌ها انجامیده است.

بنابراین، بی اهمیت دانستن و ناچیز شمردن اصل کرامت انسانی و جان آدمی و نقض همه حقوق او توسط جمهوری اسلامی موجب تعجب نگارنده نیست. نویسنده بر این باور است که دست کم نحوه و شدت سلب حق حیات انسان‌ها در دوره‌های مختلف و به اقتضای زمان و شرایط موجود تغییر می‌کند وگرنه ماشین کشتار همیشه در حال کار است!

پر واضح است که یکی از پیش فرض‌های صحیح برای جلوگیری و ممانعت از وارد آمدن هر نوع آسیب به اقشار مختلف آن است که هر قشر بر اساس موقعیت، شرایط و نیازهای خاص آن در جایگاهی متفاوت قرار دارد و برای صیانت جان، سلامت و حقوق آن در برابر خطرات متعدد از جمله اپیدمی کووید ۱۹ نمی‌توان یک نسخه برای کل جامعه پیچید!

برای نمونه، قشر کارگر را در نظر بگیرید.

حکومت بی آن که زمینه و مقدمه قرنطینه و تسهیلات لازم برای اجرای آن را فراهم کند و برای نیاز مردم در دوران قرنطینه مال اندیشی کند، اعلام قرنطینه کرد. اما کارگر روزمزد که اگر هر روز برای به دست آوردن لقمه‌ای نان از خانه بیرون نرود، خود و خانواده‌اش همان شب سر گرسنه بر بالین می‌گذارند، به قرنطینه کردن خود توسط حاکمیت وادار می‌شود. با تداوم قرنطینه، هر روز به مشکلاتش اضافه می‌شود و با فرا رسیدن پایان ماه برای پرداخت اجاره خانه مستاصل می‌شود. همچنین برای پرداخت شهریه مدرسه یا دانشگاه خود (در صورتی که محصل باشد) یا فرزندان و یا خواهر و برادر (درصورتی که سرپرست خانواده باشد) و مبالغ هنگفت دیگر تحت عناوین ابداعی طلب می‌کنند با مشکل مواجه می‌شود. این وضعیت به مثابه بن بستی وحشتناک برای فرودستان است.

اما گروه دیگر، کارگرانی هستند که توسط کارفرما علی‌رغم قرنطینه به حضور در محل کار اجباری (!) مجبور شدند. کارگران با تصور دریافت حقوق به موقع، مضاف بر این که طبق رویه معمول از ایمنی کار بی بهره‌اند و پیش از کووید ۱۹ قویا با صدمات جدی و حتی مرگ و میر مواجه بوده‌اند، این بار در معرض ابتلا به کووید ۱۹ نیز قرار گرفته‌اند. جان باختن کارگران سرپرست خانوار، اعضای خانواده‌شان را در معرض انواع آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی ناشی از معضلات اقتصادی قرار می‌دهد. معضلات در بخش‌های مختلف جدا از یکدیگر نیستند و همچون حلقه‌های یک زنجیره به یکدیگر وصل هستند، بر روی یکدیگر تاثیر می‌گذارند و تاثیر می‌پذیرند. چرخه آسیب پذیری اقشار آسیب پذیر و آسیب دیده از فردی به فرد دیگر، از خانواده‌ای به خانواده‌ی دیگر و از قشری به قشر دیگر ادامه پیدا می‌کند و معضلات در ابعاد گسترده همچون ویروسی دیکتاتور و مستبد -برخلاف ویروس کرونا- اگر چه در سطح جامعه در حال سرکشی هستند اما غالبا در میان اقشار ضعیف منتقل و داد و ستد می‌شوند، آن‌ها را بیش از پیش تضعیف و آسیب پذیر می‌کند؛ بدون آن که توجه جامعه جهانی را جلب کند، واکسن و دارویی برای علاج آن ساخته شود، بودجه‌ای برای رفع مشکلات آن‌ها تخصیص داده شود، برنامه‌ریزی مدون و مفید برای رفع محرومیت‌هایشان صورت گیرد؛ گویی آن ها وجود خارجی ندارند!

نحوه‌ی برخورد دولت و حکومت با قشر کارگر (خصوصا کارگران روز مزد) همواره چه در دوره پیش از کرونا، چه در زمان کنونی و چه در دوره‌ی پسا کرونا به دور از هرگونه تدبیر و تمهید بوده، هست و خواهد بود.
جمهوری اسلامی اما پس از ناکامی در اجرای قرنطینه و فشار شدید اقتصادی که حکومت و مردم را نشانه گرفت، حکومت اقدام به شکستن قرنطینه و شروع دوباره کسب و کار در سراسر کشور کرد. این در حالی است که مواجهه‌ی صحیح با اپیدمی کووید ۱۹ که بسیار سریع الانتشار و مهلک است، تداوم قرنطینه تا زمان مقتضی ضمن تامین معیشت و نیاز مردم و دسترس پذیر نمودن اقلام بهداشتی به میزان مکفی و قیمت مناسب با توان مردم است.