یک زن آرایشگر تهرانی میگوید: به دلیل دو ماه بیکاری، حتی پول نان و تخم مرغ هم نداریم. این وضعیت، گریبانگیرِ سه میلیون زن سرپرست خانوار در کشور است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «مریم» زنی است که یک آرایشگاه زنانه استیجاری را در جنوب غرب پایتخت اداره میکند و از همین راه، خرج زندگی خود و دو فرزند محصلش را درمیآورد. او تقریباً از روزهای ابتدایی اسفندماه دیگر کاسبی نداشته است؛ روزهای اولِ آمدن کرونا، مردم دیگر خودشان رغبتی برای آمدن به آرایشگاه نداشتند و بعد از آن هم مسئولان اعلام کردند آرایشگاههای زنانه تا اطلاع ثانونی تعطیل است.
«مریم» بیش از پنجاه روز است که در خانه مانده و هیچ منبع درآمدی ندارد؛ فرزندانش را به دندان کشیده و با همان چهار، پنج میلیون تومان پس اندازِ ماههای کار کردن، خرج غذا و زندگی بچههایش به همراه اجاره خانه را پرداخته؛ البته با وجود تعطیل بودن کاسبی و پایین بودن کرکرههای آرایشگاه، صاحب ملک هم در اسفند و هم در فروردین ماه، از او اجاره مغازه گرفته است؛ پول آب و برق و تلفنِ آرایشگاهِ تعطیل را هم هرجور بوده با قرض و قوله پرداخته است و حالا کفگیر به ته دیگ خورده است و دیگر آه در بساط ندارد. میگوید: کاش لااقل ماهی دو یا سه میلیون تومان به زنانی مثل من میپرداختند؛ به خدا از جایی کم نمی شد…
بار سنگین بیکاریِ مریم!
مریم تا پیش از این بحرانِ منحوس، به تنهایی بار زندگی را برای سالهای دراز بر دوش کشیده است و به قول خودش، از هیچکس، کم نیاورده است: «نگذاشتم بچههایم احساس کمبود بکنند؛ همه چیز برایشان فراهم میکردم؛ سخت به کارم چسبیده بودم؛ در فضای مجازی تبلیغ میکردم؛ بروشور چاپ میکردم و میدادم ببرند توزیع کنند؛ خلاصه هر جور بود زندگی را میچرخاندم؛ همیشه تنها بودم و بار زندگی روی دوشهای خودم بود اما لااقل کار بود؛ میتوانستم سر و ته زندگی را به هم برسانم اما حالا چی؛ حالا ما ماندهایم تنها؛ تنها ماندهایم با همان یک میلیون تومان وام ناچیزی که قرار است اردیبهشت ماه به حسابم بریزند؛ یک میلیون تومان به چه دردم میخورد؛ فقط ماهی نزدیک به دو میلیون تومان، اجاره مغازه میدهم!»
با توجه به اطلاعیه ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا مبنی بر طرح فاصلهگذاری اجتماعی هوشمند، بخشی از واحدهای صنفی در استانها از روز شنبه ۲۳ فروردین فعالیت خود را آغاز کردند و در استان تهران از تاریخ شنبه ۳۰ فروردین با هماهنگی ستادهای استانی مدیریت بیماری کرونا، فعالیت برخی از واحدها آغاز شد اما برخی از مشاغل حق بازکردن و بالا کشیدن کرکرهها را تا اطلاع ثانوی ندارند که شغل مریم، یعنی آرایشگری زنانه هم از همین دسته مشاغل است.
براساس اطلاعیه ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا، فروشگاههای سوپرمارکتی، بهداشتی و شوینده، پاساژ و مجتمعهای تجاری و بازارهای مرکزی مسقف، آرایشگاه و سالنهای زیبایی، آموزشگاههای رانندگی، رستوران، اغذیهفروشی، طباخی و فستفود، گرمابه، سونا و ماساژ، روزبازارها و نمایشگاهها، مراکز بازی و تفریحی و گیمنت، باشگاههای ورزشی و بدنسازی، تالار پذیرایی و سالن مراسم، قهوهخانه، چایخانه و تریا مشمول این طرح نیستند و تا اطلاع ثانوی امکان بازگشایی واحدهای خود را ندارند.
از مریم حمایت نمیشود!
براساس اطلاعیه دولت، مریم «فعلا» نمیتواند کار کند؛ دولتیها، برای جلوگیری از خطر شیوع کرونا، مریم و خیلیهای دیگر را تا اطلاع ثانونی از کار بیکار کردهاند اما هیچ راهی برای امرار معاش آنها درنظر نگرفتهاند؛ برای مریم، راه جایگزینی که بتواند اجاره خانه، اجاره مغازه و خرج خورد و خوراک فرزندانش را تامین کند، وجود ندارد.
دولت از همان روزهای ابتدای گسترش ویروس کرونا در جامعه، پارادایمِ «حمایت از کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا» را در سخنرانیها، در صحبتها و گفتگوهایی مقامات با رسانهها و در اطلاعیههای منتشر شده، به کرات مورد استفاده قرار داد؛ اما این حمایت، به هیچ وجه «هوشمند» نیست و شامل زنانی مانند مریم نمیشود. حمایت دولتیها «کسب و کار-محور» است (البته پرداخت وام با چند درصد سود و قرار گرفتن در صف این دریافت، برای کسب و کارهای کوچکِ آسیب دیده هم چندان علاج درد نیست) اما «فرد-محور» و «خانواده-محور» نیست. در سیزدهم فرودین، لیستِ ده کسب و کار آسیب دیده از کرونا اعلام و قرار شد با پرداخت وام و استمهال بخشی از بدهی ها، از این ده گروه شغلی حمایت شود.
کسب و کار
با این حال، هیچ طرح حمایتی برای خانوادههایی که مجبورند به دلیل خطر کرونا، کرکرههای مشاغلِ خود را همچنان پایین نگه دارند و از قضا، در آنان زنان، سرپرست خانوار هستند، در دستور کار قرار نگرفت.
لیست اعلامی دولت، معمولاً شامل واحدهای تولیدی و صنفی کوچک و متوسط است که چند نفر در آن مشغول به کار بودهاند اما برای واحدهای صنفی بسیار کوچک که فقط توسط یک نفر یا نهایتاً یک نفر با حضور یک شاگرد اداره میشود، هیچ حمایتی در نظر نگرفتهاند؛ این درحالیست که اگر طرحی هوشمند برای حمایت از خانوادههای واقعاً آسیب دیده از کرونا در دستور کار قرار میدادند یا لااقل مرکز و مکانی معرفی میکردند تا زنانی مانند مریم بتوانند مراجعه کنند و شرایط بغرنج خود را مطرح نمایند، شاید امکانِ «حمایت واقعی» از آدمهایی که این روزها همه زندگی خود را به خاطر کرونا از دست دادهاند، فراهم میشد.
تنهایی زنانی مانند مریم!
نگرانی مریم و زنان و حتی مردانی مانند او، نگرانی بسیار عمیقی است؛ او میگوید: «ما دو ماه است بیکاریم و اصطلاحاً از جیب میخوریم؛ به نظر میرسد که تمام اردیبهشت ماه را نیز قرار است بیکار بمانیم و حق بازکردن مغازهها را نداشته باشیم؛ آیا هیچ فکر کردهاند که من، یک زنِ تنها از کجا باید بیاورم برای فرزندانم، غذا تهیه کنم؟ همان روزی یک وعده نان و تخم مرغ هم پولش چقدر میشود؟! پول آن را هم دیگر ندارم!»
باید در نظر بگیریم که بنا بر آمار رسمی اعلام شده، تعداد سه میلیون زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد که میانگین سنی آنها بین ۱۸ تا ۶۰ سال است. شاید بتوان ادعا کرد که در بحران کرونا، حداقل دوسوم این جمعیت سه میلیون نفری، شرایط دردناکی مانند شرایطِ «مریم» را تجربه میکنند؛ بدون حمایت، بدون پول و درمانده…
در این اوضاع، آیا نباید نهادهای حمایتی متنوع که از قضا فلسفه وجودیِ شکلگیری شان، کمک به آسیبدیدهترین و خطرپذیرترین اقشار جامعه ازجمله زنان سرپرست خانوار است، به میدان بیایند و از زنانی مانند مریم حمایت کنند؛ آیا وظیفه نهادهایی مانند کمیته امداد و یا بهزیستی نیست که دست به کار شوند و اقدام به ثبت اطلاعات زنانی مانند مریم بکنند و سپس دست بالا بزنند و از آنها حمایت کنند؟ آیا نگاه خشک و رویکردِ صرفاً سرمایهسالار دولت که نگران سرپا ماندن بنگاهها هست اما نگران سرپا ماندن خانوادهها نیست، میتواند از اضمحلال روحی و جسمی زنی مانند مریم جلوگیری کند؛ زنی که به نظر میآید کرونا بیش از دیگران، صورتش را خراشیده است و جای این خراشها تا ابدالدهر میماند!