از تحقیر تا بارداری ناخواسته؛ زنان قربانیان افزایش خشونت در قرنطینه خانگی

ویروس کرونا که دامن‌گیر جامعه جهانی شد و ماندن در خانه‌ها اجباری، آمار خشونت خانگی به شکل محسوسی بالا رفت. مشاجره‌های روزانه، ترس از ابتلا، فشارهای اقتصادی و پیامدهای اقامت طولانی‌مدت در یک محیط بسته، زنان و کودکان را بیش از گذشته در معرض خشونت قرار داده است.

دو هفته از ابتلای «پروین» به کرونا گذشته و او سه روز پیش از بیمارستان مرخص شده است. خانواده پروین ساکن روستای اکبرآباد مشهدند و شوهرش از ترس کرونا حاضر نیست او را به خانه راه بدهد.

پروین که کارگر واحد بسته‌بندی تخم‌مرغ دریک مرغداری در شریف‌آباد تهران است تا هفته گذشته صبح به صبح راهی محل کارش می‌شد و دم غروب که به خانه برمی‌گشت با انبوه ظرف‌های نشسته، آشپزخانه آشفته و یک تشت لباس مواجه بود که باید با دست می‌شست. با همان لباس کارگری شیفت دوم کارش را شروع می‌کرد؛ شستشو و نظم دادن به اوضاع بهم ریخته خانه و پخت‌وپز.

همسر پروین به بهانه بی‌رونقی کار در ایام کرونا، وقتش را پای تلویزیون می‌گذراند. او اشتیاقی به مشارکت در امور خانه از خودش نشان نمی‌داد و بعد از مرگ عموی جوان و به خاک‌سپاری عجیبش، با فوبیا و وحشت ویروس کرونا درگیر بود. عمویش را خودش روبه‌قبله خواباند و رویش را با سیمان و ساروج پر کرد. برای همین هم تا چشمش به پروین می‌خورد از او فاصله می‌گرفت و مدام سرکوفت می‌زد که بالاخره کرونا را با خودش می‌آورد به خانه.

پروین می‌گوید: «در تمام این روزها حتی یک‌بار نگفت مجبور نیستی بروی سرکار و در معرض ابتلا باشی. اظهار دلسوزی و نگرانی نمی‌کرد. تا روزی که تب و لرز کردم. وقتی در بیمارستان زعیم بستری شدم منتظر جواب تست نماند و بدون آنکه تشکیل پرونده بدهد به‌سرعت از بیمارستان فرار کرد. زنگ زدم و گفتم خوب شده‌‌ام باید برگردم خانه؛ اما گفت حق ندارم آنجا بروم و بهتر است اتوبوس بگیرم و بروم پیش پدر و مادرم.»

ویروس کرونا که دامن‌گیر شد و ماندن در خانه در بسیاری از شهرها به یک اجبار تبدیل شد آمار خشونت خانگی به شکل محسوسی بالا رفت. مشاجره‌های روزانه، ترس از ابتلا، فشارهای اقتصادی و پیامدهای اقامت طولانی‌مدت در یک محیط بسته، زنان و کودکان را در معرض خشونت قرار داده است. این موضوع فقط مختص ایران نیست. آمارهایی که مسئولان محلی استان «هوبی» چین منتشر کردند، نخستین خبرهای بد در مورد تاثیر قرنطینه بر شرایط زنان بود. این آمارها نشان می‌داد که زنان استان هوبی تا سه برابر بیش از روزهای عادی در معرض خشونت خانگی قرار دارند.

«نگوین بتلاک»، مشاور خط ویژه سازمان ملی خشونت خانگی (National Domestic Violence Hotline) در کالیفرنیا به ایران‌وایر می‌گوید این روزها و هم‌زمان با بحران قرنطینه، آمار خشونت خانگی به شکل چشم‌گیری افزایش‌یافته و خطوط این تلفن‌ها بیست‌وچهارساعته مشغول است.

آنچه اوضاع را بحرانی‌تر می‌کند همزیستی قربانی و خشونت‌تر در یک فضای نزدیک است و طبیعی است که فرد خشونت‌دیده خصوصا اگر کودک باشد از ترس آزارگرش به‌سختی به گروه‌های حمایتگر دسترسی خواهد داشت.

نگوین بتلاک می‌گوید دوستانش در یک سازمان‌ غیردولتی در آلمان به او گفته‌‌اند دولت این کشور به هتل‌ها ابلاغ کرده به کمک خانه‌های امن بشتابند و به زنان خشونت‌دیده پناه بدهند.
اما زنان یا کودکان خشونت‌دیده در ایران که «خانه امن» مفهوم واقعی ندارد، به کجا پناه می‌برند؟ عملا پاسخی برای این سوال وجود ندارد.

دکتر «ناهید مطیع»، کارشناس مسائل زنان و خانواده معتقد است در شرایط ویژه این روزها، احتمال بالا گرفتن تنش، درگیری و عصبانیت وجود دارد و به همین دلیل هم تا جایی که ممکن است باید از حجم تنش‌ها و بحث‌های غیرضروری بکاهیم و متوجه باشیم که تحمل این شرایط و تجربه آن برای همه افراد خانواده آسان نیست و ما به‌عنوان یکی از طرفین ماجرا می‌بایست از دامن زدن به تنش‌ها بپرهیزیم.

این متخصص زنان و جنسیت در ادامه اظهاراتش با اشاره به این که زنان به دلیل ایفای نقش های متعدد و متنوع در شرایط بحرانی تحت فشارند می گوید: «مثلا توقع این است که اینمادران و همسران هستند که باید تنش در خانواده را کم کنند و به اصطلاح داور وسط باشند. آنها همین طور باید نقش مربی را برای فرزندانشان ایفا کنند و فشارهای وارده به آنها را هم مدیریت کنند. بعلاوه در فشارهای اقتصادی و کمبود منابع باز از زنان خانواده انتظار می رود که دخل و خرج را به هم برسانند. و چون زنان قادر نیستند همه این انتظارات را برآورده کنند، میزان تنش و خشونت هم بر علیه آنها از طرف اعضای خانواده و بخصوص مردان بالا می‌رود. همچنین دور بعدی خشونت از طریق توزیع نابرابر منابع خانواده به آنها و دختران جوان وارد می شود. مثلا وقتی منابع غذایی کافی نیست این مادران و دختران هستند که قربانی می شوند و مواد غذایی کافی دریافت نمی کنند. و بعد دور بعدی خشونت در نتیجه تقصیری است که به خاطر این عدم توانایی به زنان نسبت داده می شود. در اینجا خود زنان هم ممکن است خود را مقصر بدانند و با افزایش فشار روانی با خود تخریبی مواجه شوند.»

اما گاهی این کودکان‌اند که در معرض خشونت قرار دارند و شیوه پرهیز از تنش را نیاموخته‌اند.

«زینب» از اهالی میانکوه به ایران‌وایر می‌گوید همسرش روزانه چندین بار دختر شش‌ساله‌اش را به بهانه‌های متفاوتی کتک می‌زند و به سربار و یا دختر بودنش به شکل تحقیرآمیزی اشاره می‌کند: «دخترم دانش‌آموز پیش‌دبستانی است و در روزهای عادی از دسترس پدرش دور است؛ اما این روزها که مدرسه‌ها تعطیل‌اند او را هر روز کتک می‌زند. دیروز به دخترم گفت پنجره را ببندد. بچه متوجه نشد و به‌صورت پدرش خیره ماند. برای بار دوم درخواستش را تکرار کرد و بازهم دخترم متوجه نشد این بار ضربه محکمی توی گوشش زد. یک ساعت بعد گونه و بخشی از گردن دخترم کبود شده بود. بعد دیدم گم شده، همه جای خانه را زیرورو کردم تا سرانجام او را پشت آبگرمکن موتورخانه پیدا کردم که پنهان شده بود.»

اعمال خشونت، همه آن چیزی نیست که می‌تواند ایام قرنطینه را زهرآگین کند. آنچه فعالان حقوق زن را نگران کرده، تحمیل امورات کمرشکن خانواده به دوش زنان است.

زنانی که تجربه تلاش و فعالیت برای احقاق برابر دارند، تقسیم کارهای خانگی و گفت‌وگو را مهم‌ترین راه عافیت می‌دانند.

«آسیه امینی»، روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان معتقد است قربانی کردن جنسیت‌هایی که به‌طور تاریخی در موقعیت‌های فرودست‌تر نگه داشته شده‌اند میراث بشر است، میراثی که زن‌ها در طول سالیان متمادی تلاش بسیاری کرده‌اند تا قاعده آن را برهم بزنند.

به گفته او در شرایط قرنطینه خانگی، خانه‌هایی که تا دیروز فقط مکانی برای باهم بودن خانواده در ساعاتی از شبانه‌روز بودند، به ناگهان تبدیل به فضایی شده‌اند

که همه کارکردهای فضاهای عمومی، تفریحی، کاری، ورزشی، اقتصادی و اجتماعی را باید در یک متراژ محدود عهده‌دار شوند.

«ما با نیازهای متفاوت شهروندان یک شهر کوچک به نام خانه روبه‌روییم اما شهردار چنین شهر کوچکی کیست؟ شواهد موجود در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد که خانواده‌هایی که بحث‌های جنسیتی و برابری در آن‌ها به‌طورجدی مطرح بوده در این بحران، تقسیم‌کار بهتری داشته‌اند. پیداست که این حرف نتیجه یک تحقیق علمی نیست و فقط مشاهده من در یک جامعه آماری محدود است.»

به باور این فعال حوزه زنان نگاه کلیشه‌ای به نقش زن در خانه باعث شده است بسیاری از زنان این روزها به خاطر شرایط خسته یا گله‌مند باشند، زیرا خانه‌نشینی کار آن‌ها را چندین برابر کرده است:

«نقش بسیاری از آن‌ها از مادر دیروز ناگهان در عرض کمتر از یک ماه تبدیل‌ شده به معلم، کارمند، مربی ورزشی، همسر، آشپز، مشاور، مددکار و خدمات‌دهنده امور بهداشتی و در این شرایط اگر بپرسیم چرا آن‌ها به‌تنهایی چنین وظیفه‌ای را متحمل می‌شوند؟ یکی از دلایلی که می‌شنویم این است که نمی‌خواهیم فضای خانه به جنگ و جدل تبدیل شود. این دلیل، دقیقا همان چیزی است که ریشه در میراث تبعیض جنسیتی دارد و فقط هم به ایران مربوط نیست. حتی در جوامعی مثل فرانسه که بحث‌های جنسیتی در آن ریشه‌دار است هم این روزها درباره افزایش خشونت خانگی علیه زنان می‌خوانیم.»

امینی به تجربه شخصی‌‌اش در مورد تقسیم‌کار در روزهای قرنطینه اشاره می‌کند: «حرف زدن یک نقطه شروع است. ما در خانه این کار را کردیم؛ درباره تقسیم‌کار خانه، از آشپزی تا سایر امور، چگونگی تقسیم فضا، لزوم حفظ آرامش برای همه. گفتیم که قرار است در این خانه تا زمانی که نمی‌دانیم کی خواهد بود در کنار هم بمانیم و به همین دلیل هم بهتر است نیازهایمان را پیش‌بینی کنیم. نمی‌دانم چقدر این کارها در آینده انتظار همه ما را برآورده می‌کند. اما باید گفت‌وگو کنیم چون در فضایی که بی‌شباهت به زندان نیست باید قادر باشیم همدیگر را به شکل خوشایندی بپذیریم.»

آسیه غالبا در سفر است، همسرش بیرون از خانه کار می‌کند و دخترش مشغول تحصیل در کالجی بیرون از شهر است حالا اما آن‌ها هم باید در یک قاب و یک خانه بمانند: «ما از این اتاق به آن اتاق دنبال فرجیم اما فرجی در کار نیست و باید در این شرایط دوام بیاوریم و مقرراتی وضع کنیم که زندگی را بر هیچ‌کداممان دشوار و سخت نکند.»

قرنطینه و زنانی که خدمتکاران شبانه‌روزی‌اند

اما گفت‌وگو کردن در بسیاری خانواده‌ها کارساز نیست، مهم‌ترین خشونت‌های اعمال‌شده، تلنبار کردن وظایف سنگین همه اعضا خانواده بر دوش مادر یا همسر است.

«سمانه سوادی»، فعال حقوق زنان معتقد است در ایران حتی در وضعیت عادی نیز قوانین و سازوکار لازم برای حمایت از افرادی که مورد خشونت خانگی هستند، وجود ندارد و به همین دلیل است که این روزها بیش از گذشته زنان در معرض آسیب هستند: «در این شرایط ویژه، افرادی که تحت خشونت خانگی هستند نه‌تنها لاجرم از ترس جانشان با آزارگر در خانه باقی می‌مانند و راه فرار ندارند بلکه سازمان‌های نیم‌بند مربوطه هم به‌واسطه اینکه شرایط جامعه بحرانی است، یا کار نمی‌کنند یا در حال حاضر اولویتشان موضوع خشونت علیه زنان نیست.»

او به مواردی همچون فشار روحی، دغدغه‌های مالی، نگرانی برای سلامت کودکان و کار مضاعف خانگی اشاره می‌کند: «کلیشه‌هایی همچون انجام کارهای خانه، مراقبت از کودکان، مراقبت از سالمندان، آشپزی و بسیاری امور دیگر به ناگاه زن‌ها را در وضعیت قرنطینه با حجم سنگینی از مسئولیت‌های تمام‌نشدنی مواجه کرده، مسئولیت‌هایی که در خانواده‌های سنتی بی‌مشارکت و همیاری مردان و فرزندان خانواده بر دوش مادر گذاشته می‌شود. به‌این‌ترتیب در قرنطینه، مادر خانواده در نقش یک نیروی خدماتی ۲۴ ساعته و تمام‌وقت در خانه مشغول پخت‌وپز و تمیزکاری است.»

او به موضوع رسیدگی به آموزش فرزندان اشاره می‌کند که این روزها به شکل یک قرارداد نانوشته به عهده مادر است:

«آموزش کودکان که بار عمده آن این روزها از دوش آموزش‌وپرورش برداشته‌شده عملا بر دوش مادر است، مراقبت از بیماران هم بخش دیگری از همین کلیشه‌هاست. اگر یکی از اعضای خانواده مبتلابه کرونا باشد بازهم مادر است که مسئولیت نگهداری از او را برعهده می‌گیرد و البته این موضوع در خصوص سالمندان هم صدق می‌کند.»

سوادی در بخش دیگری از سخنانش به موضوع بهداشت و سلامت زنان نیز اشاره می‌کند، امری که در تجربه سایر اپیدمی‌های جهانی مورد بی‌توجهی بوده است.

«تحقیقاتی که در مورد سایر اپیدمی‌های جهانی وجود دارد، نشان می‌دهد که در شرایط ویژه، تمرکز عمومی بر نجات جان قربانیان ویروس است و به همین دلیل هم مسائل مربوط به بارداری و قاعدگی زنان به حاشیه رانده می‌شود. در وضعیت قرنطینه و به خاطر ممنوعیت رفت‌وآمد و ماندن در خانه، آمار بارداری‌های ناخواسته افزایش می‌یابند و چون در ایران پایان خودخواسته بارداری، قانونی نیست بازهم این زنان‌اند که در معرض آسیب قرار می‌گیرند.»

تا پیش از ایام قرنطینه، کودکان خانواده ساعت‌هایی از روزشان را در مدرسه‌ یا مهدکودک‌ها می‌گذراندند. همسر و سایر فرزندان بالغ تمام ساعات شبانه‌روز در خانه نبودند تا محتاج سرویس‌دهی تمام‌وقت باشند و فرصت اندکی برای خلوت با خویشتن برای زنان خانه‌دار هم فراهم می‌شد. فرصتی که این روزها جایش را با وظایف سنگین شبانه‌روزی عوض کرده است. این روزها در کنار تمامی دغدغه‌های کمرشکنی که مابین بشر مشترک است، بار سنگین خستگی‌های مفرط، تحقیر کلامی و گاهی حتی خشونت‌های فیزیکی، جان زنان در قرنطینه را رنجور می‌کند.