ماهنامه خط صلح
رایحه مظفریان از فعالین در حوزه زنان است که در زمینه برداشتن کلیشه های راجع به مردانه بودن ورزش های باستانی فعالیت های جدی و موثری انجام داده است. وی برای حصول اطمینان از بلامانع بودن حضور زنان علاقه مند به این ورزش ملی در زورخانه ها، از مراجع نیز تایید گرفته و در این خصوص مقالاتی به نگارش در آورده است. وی در مقاله «رزم گردآفریدان با سهرابیان» به شرح زمینه های دینی و ملی ورزش باستانی و نقطه نظرات صاحبنظران می پردازد.
در خصوص وضعیت فعلی حضور زنان در این ورزش و فعالیتهای انجام شده با وی گفتگو کردیم که در ادامه می آید:
شما سال هاست که علیه ممانعت از حضور زنان در زورخانه ها و فعالیت آن ها در حوزه ورزش باستانی فعالیت دارید. در این خصوص بیشتر برای مخاطبانمان بگویید و این که از چه طریقی توجه شما به این ورزش جلب شد؟
در پاسخ به این سوال باید بگویم احقاق حقوق زنان و و رفع موانع و ممانعت های پیش روی آنان، به مثابه دغدغه ای اجتماعی سالهاست که زمینه فعالیت های بسیاری برای من بوده است. به طور کلی تلاش من در طول این سال ها بر آن بوده که چرایی هایی را که در پس هرگونه ممانعتی برای زنان وجود داشته را عیان کرده و به پاسخ آن برسم. از نظر من برای هر منعی باید توجیهی منطقی وجود داشته باشد و با توجه به اینکه ما در کشوری اسلامی زندگی میکنیم این ممانعت ها غالبا ممانعت هایی شرعی و یا قانونی است. به طور خاص من علیه ممانعت و یا به عبارت بهتری، برای حضور زنان در زورخانه ها فعالیت می کنم. حضور زنان در زورخانه ها و اینکه اصلا این حضور ممکن هست، جز موارد نادری بود که کمتر به ذهن کسی می رسید. شروع فعالیت من در این زمینه هم از سال ۹۰ آغاز شد. طی مصاحبه ای که با رییس هیات ورزش های زورخانه ای و کشتی باستانی استان فارس داشتم، اعلام کرده بود که زنانی داوطلب حضور در این رشته هستند و توضیح داده بود که پیش از من زنانی به ایشان مراجعه کرده و درخواست کرده بودند که بتوانند تمرین کنند و یاد بگیرند. این زنان، ورزش های سنگین انجام می دادند و حتی به صورت نمایشی کباده کشیده و میل برداشته بودند. آن جا بود که فکر کردم چرا این موضوع را نباید پیگیرانه تر دنبال کرد. از طرفی ورزش باستانی« زورخانه ای و یا کشتی باستانی»، ورزشی است که ریشه در ایران دارد. ورزش های بسیاری که زمانی در کشوری «ملی» بودند، بعد ها به ورزشی بین المللی تبدیل شدند. حیف است که ورزش باستانی ما به صورت ورزشی بین المللی ارائه نشود کما اینکه این ورزش در حال حاضر در کشورهای دیگری به جز ایران نیز در حال انجام است. بنابراین این جریانات سرنخی برای شروع فعالیتم در این زمینه بود و طی این سال ها به موارد جالب توجهی هم برخوردم که در مقالات متعدد به توضیح آن ها پرداختم.
شما و دیگر فعالان زن در این حوزه، تاکنون چه قدم هایی در خصوص برداشته شدن این ممانعت ها برداشته اند؟
مسئله این است که طرح چرایی ها، به عنوان قدم اول در رفع ممانعت ها، در واقع سوق دهنده ما به سمت راهکارهاست. اینکه در وهله نخست این پرسش در ذهن ما مطرح می شود که حضور زنان بر چه اساسی منع شده و یا بر چه اساسی لازم است، خود راهگشایی برای پیدا کردن علت ها و راهکار هاست که در پی آن قدم به قدم می توان مسئله را ریشه یابی و فضای گفتمان آن را باز کرد. در واقع پس از طرح این پرسش، ما سعی کردیم این نکته را پیدا کنیم که حضور زنان در زورخانه ها نیازمند چه موارد و پیش فرض هایی است. بسیاری از پیشکسوتان ما در این ورزش و حتی کسانی که جوان هستند اما پیشینه ورزش زورخانه ای در خانواده آن ها وجود دارد، ، مخالف حضور زنان در این ورزش هستند. به گفته آن ها، این ورزش قدمت و حرمتی دارد و گود زورخانه مقدس است و از الفاظی استفاده می کنند که برای کسانی که مشتاقند در این زمینه ورزشی حضور پیدا کنند، موضوعیتی ندارد. در واقع این ورزش باستانی که طی سالیان سال تقدیس شده نیاز به تقدس زدایی دارد که همه بتوانند در آن فعالیت کنند . مادامی که ورزش باستانی زورخانه ای یک ورزش ملی است، نمی توان نیمی از جامعه را از آن حذف کرد.
در این سال ها تلاش من بر این بوده که به پیشینه های تاریخی این ورزش رجوع کنم و زمینه ها و موانع مذهبی حضور زنان در زورخانه ها را جست و جو و نهایتا با مراجعه به فتوای مراجع به حکمی واحد در آن برسم. بنابر گفته مراجع، حضور زنان به عنوان ورزشکار در ورزش زورخانه ای بلامانع است. در نظر بگیرید در گذشته پسر بچه ها تا زمانی که بالغ نشدند، حق حضور در گود زورخانه را نداشتند که حال این ممنوعیت وجود ندارد و یا در سال های اخیر در ایران، زنان به عنوان تماشاگر اجازه حضور در زورخانه را پیدا کرده اند. البته این را هم بگویم که در حال حاضر مردان در زورخانه به صورت برهنه ورزش نمی کنند و بالا تنه شان را می پوشانند. این ها نمونه هایی از ممانعت هایی است که در سال های اخیر برداشته شده و به عبارتی این ورزش در طول این سال ها انعطاف هایی داشته است.
به نظر شما کلیشه ها و تابوهای جنسیتی در ایران تا چه حد بر ورزش حرفه ای زنان تاثیرگذار بوده است؟
پیشتر زنانی بودند که به عنوان رییس هیات ورزش های زورخانه ای و کشتی باستانی، کاندیدا یا داور شدند اما فشار پیشکسوتان و بهتر بگویم مقاومت کهنه اندیشان، فدراسیون را مجبور به عقب نشینی کرد و این حکم ها از زنان گرفته شد. تلاش های رییس فدراسیون ورزش های زورخانه ای و باستانی هم در زمینه حضور و فعالیت زنان و اقناع پیشکسوتان این رشته، با توجه فضای به شدت مردسالارانه حاکم بر نگاه آن ها تا کنون بی نتیجه مانده است. پیشکسوتان ما نیز همچنان بر این باورند که گود زورخانه مقدس است و زن حق ندارد پایش را در آن بگذارد. اگر روال کنونی ادامه یابد و به اصطلاح دیر دست به کار شویم، در صورت تشکیل فدراسیون بین المللی برای این ورزش، با توجه به لزوم وجود کمیته بانوان، ایران نمی تواند در وزرش های بین المللی حضور داشته باشد. بنابراین ما در تلاشیم فدراسیون را برای آموزش و فعالیت زنان در این رشته برای آینده ای که قرار است این ورزش به صورت بین المللی ارائه شود، قانع کنیم.
آیا در تاریخ نمونه هایی از زنان بوده اند که فعالیتی در این زمینه داشته اند؟
این ورزش، به اصطلاح ورزشی است که در آن هم ذکر می گویند و هم شاهنامه خوانی می کنند، به این معنا که کسانی که در این ورزش حضور پیدا می کنند، دائم ذکر دینی می گویند. بخشی از این ورزش، به پهلوانی های امام علی رجوع می کند و یا بخشی به یاد و خاطره ائمه می پردازد. ورزش زورخانه ای، ورزشی موسیقیایی است که به ندرت به این صورت در جهان دیده می شود. این ورزش از زمان های قدیم با موسیقی ترکیب شده، به افراد آموزش داده شده و برای آن در رشته های مختلفی چون چرخ، شنا و میل زدن قهرمانی در نظر گرفته شده است. حتی مدل های مختلف میل زدن که ریشه در ایران دارد تا هند گسترش پیدا کرده است.
این ورزش، ورزشی است که ریشه در حماسه و ادبیات دارد و از ابزارها و ادوات جنگی الگو گرفته است. در واقع هریک از ابزارهای مورد استفاده در این ورزش، نمادی هستند از ابزار هایی جنگی که در حماسه نامه ها از آن ها نام برده شده است. برای مثال میل نماد گرز، تخته شنا نماد شمشیر و یا سنگ نماد سپر است. مادامی که می بینیم شاهنامه و حماسی نامه ها در این ورزش الگو قرار داده می شوند، ما نیز به تبع، به زنان و به طور خاص زنان جنگاور در حماسی نامه ها رجوع می کنیم. ما این ها را در سه دسته مکر، پهلوانی و عیاری قرار می دهیم و برای هر یک از آن ها هم نمونه هایی از زنان را در حماسه نامه ها داریم. مادامی که حرف مکر است و نام بانوگردآفرین را می شنویم، سخن از عیاری است و نام همسر سمک عیار به میان می آید یا اسمی از پهلوانی می بریم و نام بانوگشسب را می بینیم، این ها به عنوان نمونه هایی مهم نشان می دهند که زنان جنگاور در حماسی نامه ها هر چند با تعداد کم حضور داشته اند. هر چند که ما حضور زنان در حماسی نامه ها و مخصوصا شاهنامه را پررنگ می بینیم، اما بر شمردن نمونه های جنگاوری زنان به عنوان پشتوانه تاریخی به ما در اقناع مخالفان کمک می کند.
موانع حضور زنان در این ورزش وجود چیست؟ نقش محدودیت های دینی و حجاب را در این خصوص چقدر پررنگ می دانید؟
ما از مراجع فتوا گرفتیم که در صورت رعایت مسائل شرعی، حضور زنان به عنوان ورزشکار در این رشته بلامانع بوده و به زنان اجازه حضور و فعالیت داده شده است. به زعم من همه این ها بسیار حائز اهمیت اند. به هرحال اکنون زنان در ایران با حجاب ورزش می کنند و مسائل شرعی به لحاظ حجاب و پوشش در مورد این رشته هم قابل حل است.
میزان انس و ارتباط زنان به طور تاریخی با این ورزش چگونه است؟ در حال حاضر آیا زنان زیادی خواهان ورود به این حوزه هستند یا تعدادشان را انگشت شمار می دانید؟
خیلی از زنان در این رشته داوطلب هستند. این را هم اضافه کنم که از گذشته تا کنون پیشکسوت هایی بوده اند که تا پیش از بلوغ دخترانشان و ایجاد مشکل شرعی به لحاظ حضور دختران در محیط مردانه، فرزندانشان را با خودشان به زورخانه ها می برده اند و خیلی از این دختران اکنون حرکات اصلی را بلدند یا حتی مادرانی که سال ها ورزش فرزندانشان در زورخانه ها را به تماشا نشسته اند. در بازی های مسابقات کشوری نمونه ای داشتیم که مادری اشتباه داور را تشخیص داد و درخواست ویدئو چک کرد و نهایتا پسرش توانست مقام اول را کسب کند. جالب است مادرهایی که پسرانشان در این رشته فعالیت می کنند تا این حد بر این ورزش مسلط اند اما متاسفانه علیرغم قابلیت های زیادی که دارند، استعداد آن ها نادیده گرفته می شود.
به عنوان سوال آخر، آیا به برداشته شدن این محدودیت ها و بهتر شدن فضای ورزشی در آینده ای نزدیک امیدوار هستید؟
من احساس می کنم همین که باب گفتمان این ورزش گشوده و این سوال مطرح شده است که چرا باید زنان حضور پیدا کنند، چه ممانعت هایی وجود دارد و برای رفع ممانعت ها چه راهکارهای هست، این ها خود قدمی رو به جلو است. چراکه اگر این ها مطرح نمی شد طبیعتا فرصتی هم به وجود نمی آمد که این موارد بررسی یا اصلا به این موضوع پرداخته شود. به زعم من، ما در ابتدای راه هستیم و فضا نسبت به زنان در این ورزش مقاومت زیادی دارد. نه مقاومت دولتی و حکومتی بلکه مقاومت از سمت افرادی است که در این رشته فعالیت می کنند. بیشترین تکیه پیشکسوتان بر این است که زنان در تمام این سال ها در زورخانه ها حضور نداشتند. عده ای هم هستند که می گویند خنده دار است زنی را مثلا پهلوان مریم و یا پهلوان صغری صدا کنیم. در صورت که از دید من زمان این عجیب بودن به قول آن ها را هم از میان بر می دارد کما اینکه ما می گوییم پهلوان گشسب و این الفاظ را برای آن ها به کار می بریم. چگونه است که از حضرت زینب به عنوان کسی که مسلک پهلوانی دارد و به عنوان پهلوان کربلا نام برده می شود، اما برای خطاب قرار دادن سایر زنانی که به هرحال با همان پشتوانه فرهنگی بزرگ شدند، آیا واژه پهلوان مسخره است!؟