داغدار، اما دادخواه: چهره مادران قربانیان خشونت‌ جمهوری اسلامی

به گزارش رادیو فردا-اگر زمانی جمهوری اسلامی می‌توانست در سانسور رسانه‌ای، از قربانیان خشونت‌های دهه ۶۰ در ایران آن‌چنان تصویر ترسناکی ارائه دهد که صدای مادران آنها که به نام «مادران خاوران» شناخته می‌شوند، با تاخیر به اقشار مختلف اجتماعی برسد، حالا به لطف شبکه‌های اجتماعی، شجاعت و دادخواهی این مادران به راحتی و به سرعت، مقابل چشم همه قرار می‌گیرد.

مادران قربانیان خشونت کور جمهوری اسلامی، تصویر واقعی فرزندان خود، جوانان ایران و نگرانی خانواده‌ها از سرکوب‌ خشن را بدون سانسور در معرض دید همگان می‌گذارند؛ جوانانی معمولی، آزاده و پرشور، بدون وابستگی تشکیلاتی و خانواده‌هایی که نگران از دست دادن آنها هستند.

خانواده‌هایی که به فرزندان‌ خود می‌گویند خشونت‌ در خیابان‌ها تا چه اندازه می‌تواند برای آنها گران تمام شود و فرزندانی که می‌گویند اگر همه از ترس خشونت در خانه‌ها بمانند، تغییری رخ نخواهد داد.

این مادران در سال‌های اخیر و این روزها در حالی به دیدار یکدیگر می‌روند، سرودهای حماسی و ملی می‌خوانند، عکس‌ فرزندان خود را در دست می‌گیرند و مقابل دوربین‌ها می‌ایستند، در برنامه‌های مختلف شرکت می‌کنند و شجاعانه، حاکمان جمهوری اسلامی را «جائر» می‌خوانند که فرزند کشته‌شده یا مفقودشان، تنها سرمایه معنوی آنها در زندگی نبوده است.

ناهید شیرپیشه، همچون گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی، پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی، هاجر رستمی، مادر ندا آقاسلطان، و دیگر مادران، فرزند یا فرزندان دیگری هم دارند و برخی از آنها خود نیز دارای جایگاه اجتماعی بوده و شاغل هستند.

همبستگی این مادران که هم خودشان و هم فرزندان‌شان به همه اقشار اجتماعی تعلق دارند، گستردگی مطالبه آزادی و عدالت در ایران را نیز به خوبی نشان می‌دهد.

مادر ستار بهشتی، زن خانه‌دار عامی است که فرزندش جوان کارگر وبلاگ‌نویسی بود که سال ۹۱ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق شبکه‌های اجتماعی بازداشت شد و زیر شکنجه جان باخت.

مادر پویا بختیاری، معلمی است که تعلیم و تربیت دانش‌آموزان مقطع دبستان را بر عهده دارد و فرزندش هم مهندس جوان گیاه‌خواری که فعالانه، در ویدئویی، به عنوان شهروند روزنامه‌نگار از وضعیت تظاهرات در محل زندگی‌اش گزارش می‌کند و دیگران را نیز ترغیب به شرکت در انتخابات.

شهین مهین‌فر، مادر امیرارشد تاجمیر از کشته‌شدگان اعتراضات خیابانی سال ۸۸ نیز مجری باسابقه رادیو و تلویزیون است که بعد از جان باختن فرزندش، خانه‌نشین شد. فرزندش نیز ۲۵ ساله و از صدابرداران رادیو بود.

شهناز اکملی، مادر مصطفی کریم‌بیگی هم زن خانه‌داری است که فرزند ۲۶ ساله‌اش را در روز عاشورای سال ۸۸ و در اعتراض‌های خیابانی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آن سال از دست داد.

حالا بعضی از آنها با شجاعتی مادرانه، از گوشه و کنار ایران، غم ناشی از فقدان فرزندان‌ خود را فریاد می‌زنند و حکومت را ظالم و ستمگر می‌خوانند.

شماری از مادران قربانیان خشونت‌های جمهوری اسلامی، امروز دیگر از مرحله سنتی «مادر عزادارِ تمام عمر سیاه‌پوش» گذر کرده‌اند و به مادران «فعال دادخواه» تبدیل شده‌اند.

اگر پویا بختیاری را نماد اعتراضات آبان‌ماه ۹۸ ایران بدانیم، خانواده وی و به ویژه مادرش، ناهید شیرپیشه نیز نماد مادری است که نه تنها همچون مادران اعتراض‌های ۸۸ و ۹۶ به دنبال دادخواهی فرزند است، بلکه به صراحت می‌گوید فرزندش «قهرمان ملی» بوده و او «راه پویا» را ادامه خواهد داد.

وی گفته که او و فرزندش، آگاهانه، روشنفکرانه، «هم‌آرمان» و «دست در دست هم» به خیابان آمدند و پس از کشته‌ شدن پویا، «رسالتی» بر دوش وی گذاشته شده و آن احترام به «آرمان پویا» و دنبال کردن «هدف» او است.

اگر پیش از این مادران سنتی بیشتر در پی زنده‌ نگاه داشتن یاد و غم فرزند از دست‌رفته در قلب‌شان بودند، خانم شیرپیشه که معلم دبستان است، گفته تنها با ادامه آرمان پویا است که فکر می‌کند «مادر خوبی» است و به «خون» پسرش «خیانت» نکرده است.

وی در گفت‌و‌گوهایی که با رسانه‌های مختلف داشته، بارها و بارها به روشنی تاکید کرده که فرزندش، به «خواست و اراده» خودش، «قدم در این راه گذاشته و… با شهامت و شجاعت و جان بر کف، خونش را نثار میهن و مردم میهن اش کرده» است.

ناهید شیرپیشه به اندازه‌ای به آرمان فرزندش اعتماد دارد که می‌گوید «من دانش‌آموزانم را، بچه‌های این مرز و بوم را مثل پویا تربیت می‌کنم که زیر بار ظلم نروند. از حق‌شان دفاع کنند.»

فارغ از پررنگ شدن تدریجی وجه عاملیت زنان ایرانی در تحولات اجتماعی و به طور ویژه مادرانی که در حوادث سیاسی در ایران، فرزندان‌شان را از دست می‌دهند، دیدار و همبستگی آنها با یکدیگر در عرصه سیاسی اجتماعی ایران، با وجود سرکوب‌ها، تهدیدها و خشونت‌های فزاینده حکومت، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

مادران این قربانیان بارها گفته‌اند فرزندان‌شان با دست‌ خالی به خیابان‌ها رفتند و خواسته‌ای جز آزادی و عدالت نداشتند.

این اما همه حرف آنها نیست، مادران قربانیان خشونت‌ حکومتی در ایران تاکید دارند که پاسخ فرزندان معترض و صلح‌طلب آنها گلوله شد؛ گلوله‌ای که جان مطالبه‌گر آنها را گرفت، اما مسئولیت تازه‌ای بر گردن خانواده و به ویژه مادر گذاشت.

مسئولیتی که اگرچه هیچ مادری در آرزوی آن نبوده و نیست، اما بی‌گمان ناخواسته روح تازه‌ای به جنبش آزادی‌خواهی و عدالت‌طلبی و برابری‌خواهانه ایران بخشیده است.