رشد زنان در ایران گلخانه‌ای نیست

ایرنا- «کامبیز نوروزی» حقوقدان، در گفت‌وگو با ایرنا بیان داشت: رشد زنان در ایران امروز همانند دوره پهلوی رشدی گلخانه‌ای نیست که با بخشنامه تولید شده باشد، بلکه ناشی از روند طبیعی تجربه توسعه و تغییر و تحولاتی است که در حال وقوع است.

آنچه در ادامه می‌آید گفت وگوی پژوهشگر ایرنا با کامبیز نوروزی حقوقدان و فعال رسانه‌ای و به مناسبت ۱۴ آذر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان است.

ایرنا: 4 آذر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان است؛ روزی که نهادهای حقوقی، اجتماعی و سیاسی در تمام دنیا، برنامه‌ها و شرایطی را برای مقابله و مبارزه با خشونت علیه زنان تصویب و دنبال می‌کنند. به عنوان یک حقوقدان شرایط امروز جامعه جهانی را در مقابله با این موضوع چطور ارزیابی می‌کنید؟

دستیابی به مقایسه بین‌المللی در زمینه مباحثی شبیه خشونت علیه زنان مقداری دشوار است و شاید چندان هم این طبقهبندی یا رتبهبندی عملی نباشد؛ اگرچه در انواع مطالعات بین‌المللی این حوزه‌بندی‌ها اتفاق می‌افتد و از طرف سازمان ملل متحد یا دیگر سازمانها نیز برای اندازه گیری میزان ابعاد خشونت علیه زنان مطرح شده است. برای مثال، هرگونه رفتار یا گفتاری که آزاردهنده باشد و موجب آسیب دیدن ذهنی یا جنسی یا تحمیل رنگ به زنان شود، به عنوان مصادیقی از خشونت علیه زنان تلقی میشود (ضرب و شتم، استفاده از جملات یا کلمات تهدیدآمیز، خفت بار، تحقیرآمیز یا کنترل‌های شدید بر زنان، اعمال زور برای برقراری رابطه جنسی و … از مصادیق خشونت علیه زنان محسوب می شود).

مطابق با این بررسی‌ها گفته می‌شود که میزان خشونت در کشورهای اروپای مرکزی، اروپای غربی، آمریکا و استرالیا کمتر از سایر کشورها است. در کشورهای درحال توسعه، خشونت بیشتر است و مطابق همین مطالعات، در کشورهای خاورمیانه و آفریقا خشونت علیه زنان حدود یک و نیم برابر کشورهای اروپای غربی، ایالات متحده و استرالیا گزارش می‌شود. این یک توصیف ابتدایی از وضعیت بین‌المللی است. البته باید درنظر داشت که حتی در خاورمیانه هم، کشورهای متنوعی وجود دارند و شرایطشان هم بسیار با هم فرق دارد. به عنوان مثال شرایطی که در کشوری مانند عربستان صعودی وجود دارد، به طور طبیعی با کشوری مانند ایران متفاوت است. این یک گزارش به زبان متعادل و متعارف بین‌المللی است.

مساله مهمی که وجود دارد این است که خشونت علیه افراد مختلف مانند کودکان یا زنان، بشدت خصلتی اجتماعی دارد و بشدت متاثر از شرایط اجتماعی است. مثلا کودک همسری در معیارهای جهانی یکی از مصادیق خشونت علیه زنان تلقی میشود، اما در مورد این مقیاس یا این شاخص، باید قدری با احتیاط صحبت کرد؛ به این معنا که در چهارچوب نظامهای عرفی الزما شاید کودک همسری دارای کارکردهای خشونت آمیز نباشد. این نمونه را مثال زدم که بگویم که امر مقابله با خشونت علیه زنان بسیار تابع میزان توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. اگر به همین آمارهای بین‌المللی هم دقت کنیم، مشاهده میکنیم که کشورهای که در آنها خشونت علیه زنان کمتر است، دقیقا در گروه کشورهای توسعه یافته قرار می‌‎گیرند. هر اندازه میزان توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی یک جامعه کمتر باشد، رفتار خشونت آمیز علیه افراد مختلف از جمله زنان بیشتر می‌شود. این قبیل مسائل ذات سیاسی ندارند که ما بخواهیم آنان را با قانون حل و فصل کنیم و قانونگذاری حمایتی لزوما پاسخگو نیست. البته اصلاح قانونی به عنوان یک کاتالیزور کمک میکند، اما مساله اصلی تمرکز بر برنامه‌های توسعه‌ای است.برای نمونه هراندازه آموزش عمومی و آموزش عالی افزایش پیدا کند، زمینه‌های خشونت علیه زنان کاهش می‌یابد. هر اندازه امکانات اشتغال برای زنان بالاتر برود، خشونت علیه زنان اثر کاهنده می‌گذارد.

ایرنا: ایران در کجای این حوزه‌بندی‌ها و شرایط جهانی، قرار دارد؟

آمار دقیقی در این مورد ندارم و به نظرم در ایران به طورکلی حقوق زنان در حال تغییر و تحول و پیشرفت طبیعی و سرعت آن هم بسیار چشمگیر است. به خلاف چیزی که در نظر ابتدایی درمورد وضعیت زنان شاهد هستیم، حقوق زنان و موقعیت اجتماعی زن در ایران در حال ارتقا است. البته مواردی وجود دارند که قابل بررسی، نقد و بحث است؛ مثلا بحثی که درمورد پوشش وجود دارد یا در مسائل مربوط به نظام خانواده، مقررات مربوط به طلاق قابل بحث است و یا حتی در اشتغال به برخی مشاغل یا تحصیل در برخی رشتهها محدودیتهای جنسیتی وجود دارد که باید در مقررات کشور بازبینی شود و شاید جامعه ایران نیازمند تعدیلهایی باشد. اینها همه وجود دارد اما در مجموع نقش زنان در بازارکار در ایران رو به افزایش است و تنوع شغلی در الگوی اشتغال زنان، گستردگی چشمگیری پیدا شده است. در گذشته‌ای نه چندان دور زنان عمدتا در مشاغلی مانند آموزگاری، پزشکی و پیراپزشکی اشتغال داشتند، اما در سال‌های اخیر عوامل مختلفی باعث شده است که الگوی اشتغال زنان بسیار متنوع شود و حتی در مشاغلی مشغول به کار شوند که به صورت سنتی مشاغلی بسیار مردانه تلقی میشد؛ از رانندگی وسایط نقلیه عمومی گرفته تا اداره شرکت‌های کوچک و بزرگ خصوصی و خیلی از مشاغل دیگر. سهم زنان در آموزش عالی کشور بسیار بالا آمده، چنانچه در سال‌های گذشته و در برخی از سال‌ها، جمعیت دختران دانشجو نسبت به پسران دانشجو بالاتر بوده و امروز با مقداری نوسان تقریبا با پسران برابر است. حضور زنان در حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی و هنری بسیار چشمگیر است و در نظام خانواده اگرچه قوانین کشور تغییری نکرده است، اما زنان در عمل، نقشی بسیار موثرتر پیدا کردهاند.

در حوزه ورزش که شاید کمتر بدان توجه می‌شود، در ورزشهای مهمی، مانند فوتسال زنان ایران مقامهای بین‌المللی یا آسیایی دارند . این درحالی است که ورزش بانوان در ایران بسیار تحت فشار است، تبلیغات درمورد آن وجود ندارد، تلویزیون فیلمی از آن پخش نمیکند و در رسانه‌های مکتوب یا خبرگزاری‌ها، اخبار مربوط به ورزش زنان، خبرهای خیلی مهمی تلقی نمیشوند.

ایرنا: دلیل این پیشرفت زنان در ایران چیست؟

دلیل آن به همان توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی که گفتم باز می‌گردد. چنانچه بیان شد، وضعیت زنان در هر جامعه‌ای امری سیاسی نیست که با قانونگذاری بشود آن را کم و زیاد کرد و عمدتا جنبه اجتماعی دارد؛ در عین حال وضعیت زنان رابطه مستقیمی با مولفههای مذکور (فرهنگی، اقتصادی و سیاسی) دارد. در ایران با وجود همه بحرانهای سنگین و گاه خیلی سخت اقتصادی و فرهنگی که وجود دارد، در زیرساختهای اجتماعی فرایند توسعه اجتماعی در جریان است. توسعه آموزش و توسعه ارتباطات بسیار چشمگیر بوده و این یکی از مهمترین عواملی است که میتوانم بر آن تاکید کنم. از طرف دیگر این را هم باید افزود که جامعه ایران به عنوان جامعهای که به شاخص‌های مدرن بسیار نزدیک شده است تجربه جالبی را از سرمی‌گذراند. به این ترتیب که بحران‌ها و سختی اقتصادی در حوزه زنان و خانواده از یک جهت اثرات رشد دهنده داشته است. شاید این صحبت برای شما عجیب باشد، اما در سنت‌های خانواده در ایران، معمولا مردان با اشتغال زنان موافق نیستند.

از طرفی، سطح آموزش زنان ارتقا و میزان ارتباطات افزایش یافته است و این دو خواه ناخواه در خودباوری زنان و گرایش‌های اجتماعی آنان اثر مهمی گذاشته است. از طرف دیگر، وضعیت اقتصادی کشور هم به جایی رسیده است که در اغلب خانوارها، یک منبع درآمدی که مرد دارد کفاف هزینه خانوار را نمی‌دهد. اگر مرد حقوق بگیر است یا کار آزاد دارد، تنها با حقوق او اقتصاد خانوار نمی‌گردد. بنابراین گرایش به اشتغال در زنان افزایش یافته است و مردان هم در این وضعیت دشوار به سادگی میپذیرند که همسرشان کار کند.

اینجاست که بحران و مشکلات اقتصادی تاثیر مثبتی در ارتقای کیفی وضعیت زنان داشته و در مشاغل مختلف (از مشاغل حساس و مهم گرفته تا مشاغل عمومی‌تر و ساده‌تر و حتی در حوزه ورزش) خود را نشان داده است. به هرحال وقتی در مجموع وضعیت زنان ارتقا می‌یابد، این گرایش و تمایل هم پیش می‌آید که در سایر حوزه‌ها هم خودش را نشان دهد، بنابراین اگر خانمی علاقه دارد که فوتسال بازی کند، دنبالش می‌رود. شاید جالب باشد که امروز در ایران لیگ فوتبال زنان داریم و شاید جالبتر این باشد که در شهرهایی مانند بم یا ایلام یا مریوان باشگاه و تیم فوتبال زنان دارند. اینها شهرهایی هستند که ما آنها را مناطق محرم می‌نامیم ولی آن توسعه در این شهرها هم رخ داده است. این نشان از فراگیری فرایند توسعه اجتماعی کشور و فراگیری روند توسعه جامعه زنان در ایران دارند.

ایرنا: در جمع‌بندی صحبت‌های شما به روشنی می‌توان دید که به این مسیر امیدوار هستید.

بسیار به این روند خوشبین هستم چون این یک توسعه گلخانه‌ای نیست که با بخشنامه تولید شده باشد. آنچه در زمان پهلوی رخ داده بود، گلخانهای بود، اما امروز این گونه نیست و شاهد هستیم حتی در شهرستان‌های بسیار کوچکی که سنتی هستند، در مغازه‌ای، رستوران و لباس فروشی و … همه گردانندگان خانم هستند و این موضوع نشان می‌دهد که این جسارت شکل گرفته و دیگران هم آن را پذیرفته‌اند.

آنچه در حوزه زنان در ایران در حال وقوع است مانند بسیاری از بخش‌های دیگر، یک روند توسعۀ طبیعی است که ناشی از تغییرات مهم در بسیاری از زیرساخت‌های اجتماعی جامعه ایران است. به همین دلیل است که مثلا تیم فوتبال زنان از خیابان زعفرانیه تهران نیست و از شهرستان ایلام است. این نشان دهنده این است که تغییر از اعماق جامعه ایران درحال وقوع است و این فرایند ساده نبوده و پیچیده بوده و گاهی اوقات دردناک بوده است و هزینه‌هایی را تولید می‌کند که از یک سو زنان در مقابل خشونت علیه خود ایستادگی کرده و واکنش نشان دهند. زن امروز زنی نیست که تمام آرزوهایش این باشد که اگر همسرش خشونت می‌کند ولی سایه او بالای سرش باشد، بلکه دنبال مسائل متعالی‌تری حرکت می‌کند. از سوی دیگر همین زن ایرانی امروز در خارج از جامعه خود زنان یعنی در بین مردان در فرهنگ عمومی (وقتی چنین ارتقایی رخ می دهد) به رسمیت شناخته می‌شود. یعنی امروز اگر شما در خیابان پشت فرمان یک اتوبوس، خانمی را ببینید نمی‌ترسید و این که زمانی در مورد رانندگی آنان تحقیرهایی وجود داشت، امروز آنان را نمیشنوید. یعنی خود جامعه هم این را می‌پذیرد. اگر چه همچنان اقشاری به دلیل مشکلات متعدد در دفاع از خود کم‌توان هستند و در این زمنیه هم نهادهای مدنی‌ای در ایران شکل گرفته است که خیلی از اینها هم توسط خود خانم‌ها برای ارتقا توانمندی زنان در دفاع از حقوق خودشان اداره می‌شود.