ماهنامه خط صلح –اولین بار در جلسات بازجویی ام درباره چنین محله ای شنیدم. بازجو می پرسید که در سفرم به استانبول ترنس های کنار میدان تکسیم را دیده ام؟ فکر می کردم این هم مانند باقی موارد تنها برای سوال پیچ کردن و آزار من است. اما حقیقت آن بود که او محله را بهتر می شناخت. کوچه هایی که خیابان «تالارباشی» را به استانبول وصل می کنند محل کار ترنس های کارگر جنسی در ترکیه است. این را پس از فرارم از کشور فهمیدم. وقتی که ساعت حدود ده شب از کنارشان عبور کردم و اصل ماجرا را متوجه شدم. نخستین بار نبود که کارگران جنسی ترنس را می دیدم، اما برخلاف مشاهداتم در ایران در یک گوشه جمع نشده بودند و یا از این نمی ترسیدند که توجه کسی را به خود جلب کنند. به زبان ساده تر خود را «ابراز» می کردند و این نخستین تفاوتی بود که به چشمانم می آمد و اولین پرسشم آن بود که چه عاملی موجب این تفاوت رفتار در دو
کار جنسی یا آن چه که با عنوان روسپی گری شناخته می شود قدمتی به اندازه تاریخ تمدن بشری دارد. هر مکانی که ردی از تمدن وجود دارد، تجارت سکس نیز مشاهده شده است. مدت هاست که برخی کشورها برای ایمن ساختن شرایط کارگران جنسی آن را قانونی کرده اند و انجمن های بسیاری به این افراد خدمات ارائه می دهند و حتی برخی شغل خود را با افتخار اعلام می کنند. کسانی همچون آسیه الماس، فعال ترنس و کارگر جنسی که از حزب ج.ه.پ در ترکیه مدتی پیش نامزد شهرداری کادیکوی، یکی از قدیمی ترین محله های استانبول واقع در بخش آسیایی، شده بود. در حال حاضر کارگری جنسی در ترکیه جرم نیست اما به دلیل سیاست های اسلام گرایانه حزب حاکم ترکیه با بازداشت و جریمه های نقدی با آن ها برخورد می کنند. اوضاع برای ترنس ها در ترکیه چندان مساعد نیست. چند ماه قبل در ازمیر، سومین شهر بزرگ ترکیه پس از استانبول و آنکارا، شاهد قتل یک ترنس زن کارگرجنسی توسط پلیس بودیم. پلیسی که خود خدمات جنسی او را دریافت کرده بود.
به طور کلی از سه منظر متفاوت می توان به کار جنسی نگریست. نخست نگاهی که خواهان از میان برداشتن آن است. دوم دیدگاهی که آزادی های جنسی را بخشی از برابری جنسیتی فرض می کند و نگاه آخر که بیشتر بدان خواهم پرداخت، جرم زدایی از کارگری جنسی است. پژوهش های بسیاری در این حوزه انجام شده و انگیزه افراد از روی آوردن به آن، همچنین تجربه ابژگی جنسی و تاثیر آن بر عزت نفس را بررسی کرده اند. دیدگاه اول که خواهان لغو کارگری جنسی است، مورد توجه فمینیست های رادیکال است، آن ها کار جنسی را هم تراز تجاوز جنسی می دانند. پیروان این رویکرد خواهان غیرقانونی کردن کار جنسی نیستند، اما کارگران جنسی را قربانیانی می بینند که باید نجات داده شوند و به علاوه آن ها خواستار پایان بخشیدن به پورنوگرافی، ماساژ و رقص اروتیک نیز هستند. برخی پا را از این فراتر نهاده و برخورد قانونی با مشتریان را طلب می کنند. در این نگاه روسپی گری حاصل پدرسالاری است که می خواهد زنان را در جایگاه فرودست قرار دهد.
نگاه دوم پدرسالاری را علت سرکوب جنسی زنان می داند. این سرکوب به منظور کنترل نقش زنان در تولیدمثل است. بدین ترتیب زنان در یک ساختار تک همسری دگرجنسگرایانه باقی خواهند ماند. استانداردی دوگانه که به مردان آزادی جنسی می دهد و زنان را در ساختار ازدواج محدود می کند. میل جنسی زنان امری شیطانی توصیف شده و نقش احساسات زنانه را در رابطه جنسی اغراق می کنند. به باور این گروه، پدرسالاری، هر نوع تمایل دیگری همچون سکس بدون عشق، همجنس خواهی، روابط سلطه گر/سلطه پذیر و همچنین کار جنسی را تقبیح کرده و نامطلوب نشان می دهد. این نگرش در واقع کار جنسی را وسیله ای برای زیر سوال بردن کدهای اخلاقی موجود می داند. نرم هایی که زنان را از داشتن زندگی جنسی فعال محروم می کند و در نهایت نگاه سوم که خواهان جرم زدایی از کار جنسی است. طرفداران این رویکرد باور دارند که جرم انگاری تاثیری جز فشار بیشتر و بدنام سازی کارگران جنسی ندارد. کسانی که خواهان جرم زدایی از کار جنسی هستند برخلاف رویکرد دوم، به کار جنسی به عنوان وسیله ای برای کسب تجربه های جدید جنسی نگاه نمی کنند. کار جنسی برای آنان کاری مشروع همچون سایر مشاغل است که برای به رسمیت شناختن اجتماعی آن باید مبارزه کرد. به باور آنان قاچاق زنان برای بردگی جنسی گاها اتفاق می افتد اما این امر ویژه کار جنسی نیست و حتی برای کارگران خانگی و یا کارگران بخش کشاورزی نیز رخ می دهد و قاچاق زنان برای کار جنسی تنها بخش کوچکی است از آن چه که به واقع رخ می دهد و بخش اعظم زنان فعال در این عرصه، خود آزادانه شغل شان را انتخاب کرده اند. فعالین ترنس نیز بیش تر به همین گفتمان توجه دارند. آن ها رویکرد قربانی انگاری کارگران جنسی را زیر سوال می برند. زیرا که معتقدند نباید کارگران جنسی ترنس را تنها قربانیانی منفعل دید.
میان کارگران جنسی ترنس در ترکیه، مهاجران و یا پناهجویان ایرانی نیز حضور دارند. با توجه به سیل عظیم پناهندگان ال.جی.بی.تی ایرانی به ترکیه و شرایط سخت یافتن شغل برای پناهجویان علی الخصوص ترنس ها، بسیاری به سمت کار جنسی سوق داده شده اند. سازمان هایی نظیر چتر قرمز که برای ارائه خدمات به کارگران جنسی و حمایت از آنان ایجاد شده اند، این جا در ترکیه نیز فعالیت می کنند. اما به دلیل کوچک بودن شهرهای پناهنده پذیر و همچنین جمعیت کم جامعه اقلیت های جنسی برخی برای شناخته نشدن ترجیح می دهند از کمک این سازمان ها چشم پوشی کنند تا به عنوان کارگر جنسی شناخته نشوند.
در ایران نیز طرد ترنس ها از سوی خانواده ها، هزینه های بالای پروسه گذار و هورمون درمانی، ترنس زن ها و در مواردی ترنس مردها را به کارگری جنسی وا می دارد. به علاوه، شلترها و گرم خانه ها چندان محل امنی برای ترنس ها نیستند. گاها نه بخش زنان و نه بخش مردان پذیرایشان نیست و تنها راه ماندن در خیابان است.
میم، ترنس زن ایرانی، که پیش تر در ایران نیز کار جنسی می کرد، پس از آمدن به ترکیه و در دوره پناهجویی نیز از همین راه امرار معاش می کند. او می گوید گاهی کارش جنبه ای بیش از کسب درآمد دارد و این راهی برای برقراری ارتباط با مردان است. مردانی که گاه از روی کنجکاوی قصد امتحان کردن رابطه جنسی با یک ترنس را دارند اما پس از برقراری رابطه احساسات متناقضی پیدا می کنند. در برخی موارد منجر به خشونت و یا کشته شدن فرد ترنس می شود. شاید به همین دلیل است که برخی از آن ها از گفتن هویت جنسیتی خود امتناع می کنند. امری که ممکن است به نوعی دیگر جان آن ها را در معرض خطر قرار دهد. بعضی از آن ها در حین رابطه متوجه جنسیت فرد می شوند و خشم ناشی از ترنس ستیزی آن ها ممکن است به قیمت جان کارگر جنسی ترنس تمام شود.
میم مزیت دیگری که برای کار جنسی قلمداد می کند، نداشتن کارفرما است. بسیار پیش آمده است که از محل کار به دلیل آشکار شدن هویت جنسیتی اش پس از چند هفته و یا چند روز اخراج شده، هرچند وضعیت برای همگان یکسان نیست.
برخورد قانونی در سرتاسر جهان نیز با کار جنسی متفاوت است. کشورهایی همچون ایران که به شکل کامل کارجنسی را ممنوع کرده اند و عموما نیز در کنترل آن ناموفق هستند. در کشورهایی همچون روسیه کار جنسی سازمان یافته و تشکیلاتی غیرقانونی است. در کشورهایی مانند سوئد، فرانسه، کانادا و بخش هایی از ایالات متحده، این خریدار سکس است که مورد مجازات قرار می گیرد. در وضعیتی که نبود اتحادیه و بیمه شرایط را برای کارگران جنسی سخت تر می کند. کشورهایی مانند آلمان و یا بخش های از استرالیا تنها به شرط ثبت نام و مشخصات و آزمایش های مرتب بیماری های مقاربتی اجازه فعالیت قانونی به آن ها را می دهند.
پایان دادن به تقاضای خرید سکس(جرم انگاری خرید سکس) که در فرانسه و کانادا با هدف کاهش آسیب به کارگران جنسی آغاز شد و همانگونه که پیش تر گفتم رادیکال فمینیست ها نیز از طرفداران سرسخت آن هستند، در نهایت نتیجه معکوس داده و بازار تجارت سکس را بیش از پیش زیرزمینی کرد. با اجرایی شدن قانون ممنوعیت خرید سکس، آمار کارگران جنسی که خیابان عرصه فعالیت آنان بود به سرعت کاهش یافت و این نه معنای کاهش خرید که به معنای زیرزمینی شدن کار جنسی بود. بنا به تحقیقاتی که در فرانسه صورت گرفته است، پس از تغییر قوانین در سال ۲۰۱۶، خریداران سکس که می دیدند به شکل قانونی خود را به خطر انداخته اند، بیش از گذشته تقاضای سکس حفاظت نشده می کنند(۱). به این ترتیب، با تغییر قوانین در فرانسه آمار ابتلای کارگران جنسی به بیماری های مقاربتی افزایشی ناگهانی داشته است، هرچند هرگونه اظهار نظری درباره شیوع HIV هنوز زود است اما آن چه که به نظر می رسد شکست این ایده در عمل است. پژوهش های مشابه در سوئد نیز افزایش مشکلات کارگران جنسی پس از تغییر قوانین را تایید می کند.(۲)سازمان هایی چون عفو بین الملل و UNAIDS نیز جرم زدایی از کارجنسی را بهترین راه برای تضمین رعایت حقوق بشر و حقوق کارگران می دانند. مثال موفقی از قانونی کردن خرید و فروش سکس نیوزیلند است. این کشور از سال ۲۰۰۳ خرید و فروش سکس را قانونی کرده و بدین ترتیب بدل به لیبرال ترین کشور برای کارگران جنسی شده است، البته پرداختن به جزئیات طرح خود مطلب مفصل دیگری را می طلبد.
به هر روی، کارگری جنسی نه ارتباطی با هویت جنسیتی دارد و نه وابسته به گرایش جنسی است. زنان و مردان آزادانه و یا به اجبار وارد این مسیر می شوند و بیش از سایرین در معرض دزدی، تجاوز و یا خشونت قرار دارند که خود منجر به انواع آسیب های روانی خواهد شد. بنا به آمار ترنس هایی که به کار جنسی مشغولند بیش از افراد سیسجندر کارگر جنسی در معرض خشونت های جسمی و جنسی قرار دارند. این خشونت ها نه فقط از سوی خریداران سکس که در بسیاری کشورها از سوی پلیس نیز اعمال می شود. به رسمیت شناختن قانونی خرید و فروش سکس نه شاید پذیرفته ترین راه برای همگان اما بهترین راه برای پیشگیری و یا کاهش این خشونت ها است. تفاوتی هرچند به ظاهر کوچک در قوانین ایران و ترکیه(جرم انگاری کامل خرید و فروش سکس در ایران و قانونی بودن کار جنسی در ترکیه حداقل بر روی کاغذ) و همچنین فعالیت سازمان های مردم نهاد ارائه کننده خدمات به کارگران جنسی و به علاوه قوانین لائیک جمهوری ترکیه شرایط کارگران جنسی را در این کشور تا حدودی مطلوب تر از ایران کرده است.