بازداشت و نکاتی برای فعالین مدنی؛ نوشته‌ای از صبا کردافشاری از زندان

خبرگزاری هرانا – صبا کردافشاری، فعال مدنی که هم اکنون در زندان قرچک ورامین در بازداشت به سر می برد، با نگارش مقاله ای تحت عنوان «بازداشت» به مسائل و مشکلات فعالین مدنی و پیامدهای پس از بازداشت آنان پرداخته است. این فعال مدنی به هدف به اشتراک گذاری تجربه تاکید می کند “پیش از هر چیز دانستن حق و حقوقمان به عنوان یک متهم ضروری است و در کنار آن آگاهانه گام برداشتن لازم است. عدم وجود آگاهی لازم آسیب زننده است”. متن کامل این مقاله را در ادامه بخوانید.

صبا کردافشاری، که پیشتر متحمل یکسال حبس شده بود و به تازگی در بهمن ماه ۹۷ از زندان اوین آزاد شده بود، روز شنبه ۱۱ خردادماه ۹۸ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در شعبه ۱ بازپرسی دادگاه عمومی و انقلاب ناحیه ۲۱ تهران (دادسرای ارشاد) از بابت عناوین اتهامی “اشاعه فساد و فحشا از طریق کشف حجاب و پیاده روی بدون حجاب”، “تبلیغ علیه نظام از طریق ارتباط با گروه های معاند و طرح (طراحان) براندازی نرم”و “اجتماع و تبانی علیه نظام از طریق ارتباط با رسانه های خارجی” مورد تفهیم اتهام قرار گرفت و به زندان قرچک ورامین منتقل شد. او کماکان بصورت بلاتکلیف در این محل به سر می برد

صبا کردافشاری با نگارش مقاله ای که جهت نشر در اختیار هرانا قرار گرفته است بعنوان فردی که دارای چند سابقه بازداشت و زندان است به بررسی مفاهیم کلیدی و آموزشی پرداخته است که برای هر فعال مدنی که در معرض آسیب یا بازداشت قرار دارد خواندن آن می‌تواند مفید و آموزنده باشد. او در این نوشتار به ارائه دیدگاه و نظریات خود می پردازد.

متن کامل این یادداشت عینا در پی می آید:
چقدر در مورد هزینه‌هایی که پس از بازداشت در انتظارمان است آگاهی داریم؟

فعالیت‌های مدنی و اجتماعی در قوانین کشور به گونه‌ای تعریف شده‌اند که معترضین با هر میزان فعالیتی را بازداشت و با فشارهای پس از آن در بازجویی مواجه می‌شوند. به این ترتیب هر گونه فعالیتی در فضای سرکوب پس از چندی متوقف می‌شود. عدم آگاهی می‌تواند بعضا افراد را در مواجهه با فشارها در بدو بازداشت به ضد خود بدل کند.

افرادی که بدون شناختِ نحوه مبارزه و حق خواهی، راهی بازداشتگاه یا زندان می‌شوند بدون کمترین مقاومتی تن به خواسته‌های بازجویان یا تیم رسیدگی کننده به پرونده می‌دهند. به همین جهت شاهدیم کسانی که اقدام به هرگونه فعالیت و ساختارشکنی می‌کنند، در روزهای اول بازداشت در مقابل دوربین نشسته و خود را و باورهای خود را و آنچه که بابت آن از خانه خارج شده‌اند را نقد کرده زیر سوال می‌برند و گفته‌های دیکته شده بازجویان را به راحتی در برابر دوربین تکرار نموده و اصطلاحا خود زنی می‌کنند.

با آگاهی به اینکه اعترافات اثرگذاری پیشین را ندارد و اذهان عمومی نیز به آن واکنش خاصی نشان نمی‌دهد؛ اما چه باید کرد که به جای جذب حداکثریِ افراد جهت اعتراض و ساختارشکنی، تلاش کنیم تا افرادی که آگاهی بیشتری به مسیر مبارزه دارند و توان و مقاومت بیشتری دارند در مسیرهای موجود به عنوان پیشرو، قدم‌های اولیه را بردارند.

شاهدیم بسیاری پس از بازداشت شدن و درگیر کردن اذهان عمومی، عواطف و احساسات جمعی و صرف کردن توان و انرژی رسانه‌ای، پس از مواجهه با روند بازداشت و بازجویی، یا تحمل حبس، اقدام به خود زنی نموده و پس از مدت کوتاهی حتی در فضای آزاد نیز دست به نقد خود یا جریانی که با آن همراه بوده اند می‌زنند و انرژی مصرف شده را به بی‌راهه برده و بعضاً سپاسگزار مسئولین می‌باشند.

این گونه شاهد خیل عظیمی از معترضانی هستیم که نام و چهره‌شان به عنوان پیشرو در اذهان عمومی نقش بسته است و در فضای رسانه و مجازی افراد بسیاری پیگیری کننده افکار، نظریات و عملکردشان هستند. نقدِ پس از بازداشت این افراد نسبت به خود یا جریانی که پیش برنده آن بودند، باعث می‌شود جامعه بازخورد منفی یا اشتباه به آن جریان نشان دهد و البته این نیز مهم است که جامعه عادت می کند معترضین و منتقدان را در حدی از اعتبار ببیند که تا زمانی که هزینه‌ای برای فعالیت‌های‌شان در انتظارشان نباشد فریادی بر لب دارند و پس از مواجهه با واقعیت که همانا بازداشت، تحت فشار قرار گرفتن و بعضاً شکنجه است افراد را وارونه و متضاد گفتارشان می‌یابند.

و این تصور برای اذهان عمومی ایجاد می‌شود که فعالین بالاخص فعالین مدنی گفتار و عملکردشان با هم همخوانی ندارد و این موجب دلسردی جامعه به هرگونه فعالیت مدنی، اجتماعی و سیاسی می‌شود. به عنوان مثال شاهدیم در مبحث مخالفت با حجاب بسیاری از کسانی که به عنوان پیشرو قدم برداشتند و حمایت جامعه را نیز به همراه داشتند پس از مدتی از مقاومت روز اولشان کاسته شده و برای تغییر شرایطِ تحمیل شده (بازداشت و فشارهای موجود) اقدام به استفاده ابزاری از جنسیت یا فرزندان خود نموده‌اند.

در عین حال که باور داریم به حضور تک تک افراد جامعه و اینکه تا همراه نباشیم کاری از پیش نخواهیم برد و با تاکید بر حل نمودن شورایی مسائل و پیشبرد اهداف باید در نظر داشته باشیم که اگر هر کدام‌مان بدون شناخت و آگاهی کافی به مسائل و شرایطِ پیش‌رو خود را رهبر بدانیم نیز آسیب‌های جبران ناپذیری وارد می‌کنیم و بعضا پیش می‌آید که مسیر را به ناکجاآبادی ختم می کنیم که رهایی از آن شاید سال‌ها زمان بر باشد. برای مثال در اعتراض به حجاب اجباری تنها برداشتن شال کفایت نمی‌کند.

فارغ از اینکه زن هستیم یا مرد باید حرفی برای گفتن داشته باشیم تا پس از اعتراض اولیه برای احقاق حق اقدام کنیم و اینکه عواقب را نیز بسنجیم. چراکه در بیان اعتراض و در مواجهه با بازجو اگر متهم به زیرِ سوال بردنِ شرع و اهانت به مقدسات شدیم توان پاسخگویی داشته باشیم.

و همچنین اگر متهم به فساد و فحشا شدیم نیز بتوانیم از خود دفاع کنیم. اگرنه به ازای هر اعتراضی آنچه که در انتظارمان خواهد بود تنها بازداشت و حبس است و قدمی به جلو بر نداشته‌ایم.

همچنین مواجه هستیم با جمعیت بسیاری که با چهره ای محو یا پنهان پشت تکه‌ای مقوا اعتراض خود را بیان می‌کنند. اگر چه شاید در اعتراضشان خلوص نیت دارند اما غیر از آن که به دلیلِ اصطلاحا یواشکی بودن، بازخورد زیادی ندارند، در صورت مشخص شدن هویت شان نیز (به دلیل عدم آگاهی در مواجهه با فشارها) قائل به باورهای خود نیستند و همه آنچه که در لحظه فریاد کرده بودند را زیر سوال می‌برند.

پس آنچه مهم است و کار ساز در قدم اول داشتن آگاهی کامل از شرایط موجود است. خواه ناخواه با حاکمیتی طرف هستیم که کوچکترین نقدی را با برچسبِ غیر سازنده بودن رد می‌کند و کمترین اعتراضی را تاب نمی‌آورد.

برای مقابله با شکستن زود هنگام و خودزنی و برای مقاوم‌تر شدن جهت رسیدن به هدفی که برای آن متحمل هزینه می‌شویم باید به واقعیت طرف مقابل که همان حاکمیت می‌باشد آگاه باشیم و به نحوه عملکرد و واکنش‌هایش نسبت به کاری که انجام می‌دهیم واقف باشیم.

میزان توان و استقامت خود را نیز بسنجیم و هماهنگ با آن اقدام کنیم.

فعالیت سیاسی یا مدنی در جامعه‌ای که خفقان بر آن حاکم است سرگرمی نیست که دو روز درگیر آن شویم و بعد تصور کنیم نقش خود را ایفا نموده‌ایم و سهم خود را ادا کرده‌ایم و بعد به مسیر دیگری برویم.

باور کنیم این حضورهای مقطعی و این بودن و نبودن‌ها آسیب زننده است و مسیر آزادی خواهی ایران را که بیش از یک قرن پیشینه دارد، کند نموده و کار را برای فعالینی که از جان و زندگی خود هزینه می‌دهند سخت‌تر می‌کند.

از آنجا که فعالیت‌های مدنی در شرایط کنونی حول محور مسائل زنان مطرح می‌شود جا دارد فعالین حوزه زنان نسبت به این مسئله واکنش جدی نشان دهند و در برابر اینگونه استفاده‌های ابزاری از جنسیت، که پس از بازداشت، اذهان عمومی را در جهت رهایی فرد حساس می‌نماید معترض شوند.

همچنین استفاده از کودکانِ فرد بازداشت شده، نه تنها کودک را بدون آنکه انتخابی داشته باشد درگیر مسائل می‌نماید بلکه به واقع استفاده‌ای‌ست ابزاری از او جهت تحریک اذهان.

شکی نیست که کودکان پس از بازداشت والدین با فشارهایی مواجه خواهند بود؛ اما اینگونه سوء استفاده از کودکان به نوبه خود تنها جلب عواطف و ایجاد فضایی احساسی است و نفع دیگری در مبارزه و اعتراضات ندارد، که اگر می‌داشت بسیاری از مبارزانی که سال‌هاست در زندان و در شرایط سخت به سر می‌برند، پیشتر به این عرصه وارد می‌شدند. در حالی که شاهدیم این شیوه را نقد و آن را کوچک کردن ابعاد مبارزه قلمداد می‌کنند.

در پایان: برای انجام هرگونه فعالیتی اعم از سیاسی یا مدنی باید قائل به در نظر گرفتن چهار چوبی مشخص باشیم و در کنار عملگرایی و حضور فیزیکی توان تحلیل خواسته‌هایمان و دفاع از باورهایمان را داشته باشیم.

پیگیری مسائل و اعتراضات باید با آگاهی کامل به عواقب آن باشد تا بدانیم در بدو بازداشت چگونه در برابرِ بازجو رفتار کنیم. چگونه باید با ترس‌های موجود مواجه شویم؟ رعب و وحشت در مسیر بازجویی غیر قابل انکار است، به جای تاکید بر اینکه نمی‌ترسیم و مواجه می‌شویم، راه‌های مقابله با ترس‌های موجود که واقعی هستند و غیر قابل انکار را شناسایی کنیم.

البته مواجهه با هر پیش آمدی از جمله ترس‌های تحمیل شده با آگاهی بیشتر میسر است.

با آگاهی به قوانین و مقررات موجود و چگونگی بازجویی پس دادن و دانستن حق و حقوق یک متهم یقینا بهتر از پسِ آنچه تحمیل می‌شود، برمی‌آییم.

با باور به اینکه شجاعت در نترسیدن نیست و در کنترل ترس و از پسِ آن بر آمدن است، قدم برداریم.

و در مرحله بعد با شناخت مسیری که قطعا مسیر سختی است و مقاومت بیشتری نیاز دارد، بازی‌های احتمالی موجود را بشناسیم.

پس از تحمیل ترس، تیم پیگیری کننده با زبانی گاه خشمگین و گاه آرام قصد ایجاد ارتباط با متهم را دارد.

چگونه از پس این مراحل باید برآمد؟ به یقین ناآگاهی و عدم شناختِ شرایط، موجب می‌شود، ناخواسته یا نادانسته وارد معامله‌ای شویم و سال‌ها از آسیب‌های بعدی آن در امان نمانیم.

بنابراین پیش از هر چیز دانستن حق و حقوقمان به عنوان یک متهم ضروری ست و در کنار آن آگاهانه گام برداشتن لازم است. عدم وجود آگاهیِ لازم آسیب زننده است؛ نه تنها به خودمان بلکه به دیگران و نیز به جریان آزادی خواهی کشورمان.

با ناآگاهی می‌توان به ضدِ خود بدل شد و این بدل شدن به سادگی اتفاق می‌افتد.