بحران سیل؛ آیا زنان قربانیان اصلی فجایع طبیعی هستند؟

به گزارش بی بی سی فارسی  آزاده دواچی، پژوهشگر دریاره پیامدهای سیل اخیر بر زندگی زنان ایرانی در صفحه ناظران نوشته است.

در هفته های گذشته جاری شدن سیل در شهرهای مختلف ایران، خسارتهای زیادی را به خانواده های ایرانی در شهرهای مختلف وارد کرد. عدم مدیریت بحران، بی توجهی به هشدارهای هواشناسی و توسعه ناسالم شهری و روستایی، موجب آسیب دیدگی بخش های زیادی از شهرها و روستاهای ایران شد. شدت فجایع طبیعی که در همه قسمتهای دنیا اتفاق می افتد؛ بسته به نوع ساختار شهری و همینطور مدیریت منابع، متفاوت است. در واقع بالا رفتن شمار قربانیان بستگی زیادی به ساختار و همینطور مدیریت شهر و روستا و توزیع برابر سیاست های اقتصادی دارد.

جدا از تاثیری که تمامی افراد اعم از زنان و مردان و کودکان را شامل می شود، اما در این میان شاید بتوان گفت که زنان یکی از آسیب پذیرترین بخش جامعه دراین حوادث هستند. عموما تصویر ارائه شده از زنان، تصویر کلیشه ای قربانی است که موجب می شود که زنان چه در زمان وقوع حادثه و چه بعد از آن نقشی را که می توانند ایفا کنند، به حاشیه می برد.

در سیل اخیری که در ایران اتفاق افتاد به طور کلی دو نوع عکس منتشر شده از زنان دیده می شود. نخست عکس های منتشر شده از زنان قربانی که درحال سوگواری بر خرابه ها و یا بازمانده های خانه هستند. گرچه مقدار این عکس ها زیاد نبود و مردها هم به همین نسبت از دست دادن خانه و زندگی شان متاثرند، اما به نظر می رسد که بازسازی تصویر زنان در نقش قربانی تاثیر مضاعف تری بر عمق فاجعه ی ایجاد شده می گذارد.

اما نوع دوم که از قضا به همان نسبت بازتاب گسترده ای داشته است، تصویری از حضور زنان در بازسازی خرابه های سیل همگام با مردان بوده است. تضاد این دو تصویر می تواند بیانگر دو نکته اساسی باشد : اول اینکه چرا زنان به نسبت مردان در خصوص فجایع طبیعی آسیب پذیرترند و دوم اینکه نقش زنان در بازسازی و مدیریت بحران بعد از فاجعه تا چه اندازه می تواند اثر گذار باشد؟

چرا زنان در فجایع طبیعی بیشتر قربانی می شوند؟

تحقیقات نشان می دهد که زنان به نسبت مردان بیشتر در معرض آسیب های اجتماعی بعد از فجایع زیست محیطی قرار می گیرند. این مسأله به دلیل تجربه زیستی نابرابر زنان به ویژه در کشورهای در حال توسعه است. دسترسی نابرابر زنان به منابع و امکانات مالی و مسئولیت بیشتر زنان در حمایت از فرزندان از دیگر عوامل تاثیر گذار بر این مسأله است.

همچنین مطابق این تحقیقات، یکی از دلایل آسیب پذیری بیشتر زنان عدم دسترسی برابر آنها به منابع مورد نیاز است. از سوی دیگر در کشورهایی که سیاست های جنسیتی علیه زنان است، مسأله فقر و آسیب های اجتماعی بر زنان به عنوان قشر آسیب پذیر تاثیر بیشتری می گذارد. این مساله شاید به دلیل است که به طور کلی در حوادث طبیعی، عوامل زیادی بر شدت مرگ و میر افراد تاثیر دارد. برای مثال سایر تحقیقات نشان می دهد که هرچه قدر میزان توسعه اقتصادی، سوء مدیریت های دولتی و درجه نابرابری میان زن و مرد در اجتماع وجود داشته باشد، میزان قربانیان آن به ویژه زنان افزایش بیشتری میابد.

همچنین قربانی شدن زنان در حوادث طبیعی ربط بسیاری به موقعیت اجتماعی و اقتصادی زنان در آن کشور دارد. بنابراین در کشورهایی که زنان در موقعیت اقتصادی اجتماعی پایین تری قرار دارند، احتمال آسیب پذیری آنها بیشترمی شود. اما این تنها مساله موجود برسر راه زنان بعد از بروز این فجایع نیست، به دلیل کم اهمیت شمردن وضعیت زنان، نیازهای اولیه آنها نیز از در اولویت قرار نمی گیرد و همین امر آسیب پذیری آنها را افزایش می دهد.

نقش زنان در مدیریت بحران و بازسازی

عکس های منتشر شده از سیل اخیر در ایران نیز یک مساله دیگر را روشن می سازد و موقعیت مهم زنان در سازمان دهی و مدیریت بحران است. وجود این عکس ها نشان می دهد که با وجود توزیع نابرابر جنسیتی، اما زنان در بازسازی های بعد از بحران نقش اساسی دارند. تصویر زنان فرو رفته در گل و لای و یا در دست داشتن بیل و کلنگ و آجر؛ ذهن بسیاری را از آن نقش کلیشه ای قربانی منحرف می کند. زنان نه تنها به دلیل پتانسیل های عاطفی و روحی که دارند، بلکه به دلیل آگاهی و احاطه شان به مسائل خانواده و آگاهی کامل در وضعیت روحی و عاطفی سایر اعضای خانواده می توانند در مدیریت بحران نقش بسزایی ایفا کنند.

به عبارت دیگر، زنان عاملان تغییر هستند و توانایی بسیج کردن آنها به همراه پتانسیل های فردی آنها در نگهداری از اعضای خانواده از یک سو و از سوی دیگر دقت آنها را در مدیریت بحران چه در خانواده و چه در اجتماعشان افزایش می دهد.

نادیده گرفتن نقش زنان در بازسازی و سازمان دهی تنها محدود به شرایط بحرانی نیست، عموما در جامعه ای که سیاست های جنسیتی علیه زنان است، با وجود نقش های پررنگ زنان روستایی در اقتصاد خانواده و ملی، آنها همچنان در حاشیه هستند. در حالی که می توان گفت نقش این زنان به عنوان مادر و زن و هم کسی که در خانه و بیرون از خانه کار می کند، اگر بیشتر از مردان نباشد، همپای آنهاست. پتانسیل های طبیعی زنان به ویژه زنان روستایی در سازمان دهی های اقتصادی خانواده نیز بر مهارت آنها در بازسازی های بعد از فجایع می افزاید.

استفاده از قدرت زنان

با این حال شاید بتوان دلیل اصلی این نادیده گرفته شدن مشارکت زنان، در بازسازی های بعد از حوادث طبیعی، را قدرت نقش های کلیشه ای و بازسازی این تصویر سازی ها دانست. متاسفانه بخش زیادی از این زنان از جریان اصلی رسانه و فضاهای عمومی و حتی درتصمیم گیری های سیاسی و اقتصادی حذف می شوند. اما این تنها برای نادیده انگاشتن وضعیت زنان در شرایط بحرانی نیست. مساله زمانی اوج می گیرد که به دلیل همین نگاه کلیشه ای و سنتی، در جامعه ای که نقش زن و نیاز هایش اولویت نبوده است، حتی نیازهای طبیعی او نیز نادیده گرفته می شود.

نمونه آن را می توان در مباحث مربوط به نیاز اصلی زنان به نوار بهداشتی در مناطق سیل زده مطرح کرد که بسیاری آن را جزو نیازهای لوکس و غیر ضروری زنان می دانستند. این مساله نه تنها به معنی تقلیل دادن نقش زنان است، بلکه به معنای نادیده گرفتن کلی آنها و تسلط گفتمان مردسالاری و سیاست های غلط جنسیتی بر درک وضیت زنان است.

در پایان می توان گفت که حوادث طبیعی همه افراد اجتماع را درگیر می کند، اما دلیل تاثیر بیشتر آنها بر زنان به دلیل شرایط نابرابر آنها در اجتماع دو چندان است. درک وضعیت زنان به عنوان افرادی که می توانند نقش بسزایی در بازسازی های بعد از فجایع طبیعی ایفا کنند، هم می تواند موجب اهمیت دادن به اولویت های آنان در مواقع حادثه شود و هم با حمایت از آنان می تواند سرعت بازسازی در مناطق حادثه دیده به ویژه در نقاط روستایی را افزایش میدهد.