جنبش‌های حقوق زنان در ایران؛ قربانیان فروتن سیاست

یورونیوز:هشتم مارس، روز جهانی زن درچند سال اخیر در ایران کم فروغ تر از همیشه سپری می‌شود. در سال‌های نه چندان دور و با وجود محدودیت های همیشگی، تجمعات گسترده و طبیعتا غیررسمی متعددی برای گرامی‌داشت این روز در تهران و دیگر شهرهای ایران برگزار می شد.

نگاهی به سیر تکوین جنبش زنان در ایران نشان می‌دهد که با وجود کنش‌های عمدتا فردگرایانه کشف حجاب یک سال اخیر، که با نام حرکت دختران خیابان انقلاب شناخته می‌شود، جنبش حقوق زنان ایران عملا پس از ناکامی جنبش سبز در سال ۱۳۸۹ در یک دوره رکود به سر می‌برد.

به نظر می رسد جنبش های فمینیستی در ایران از زمان پیدایی تا به امروز همواره قربانی جنبش های سیاسی هم عصر خود شده اند.

از قرةالعین تا مشروطه: موج نخست تجدد زنان را به رسمیت نمی شناسد

محققانی نظیر الیز ساناساریان، موج نخست جنبش حقوق زنان ایران را مربوط به واپسین سال های قرن نوزدهم می‌دانند. زمانی که یک جنبش مذهبی/آیینی منشعب از تشیع (بابیت و متعاقبا بهاییت) از یک سو و شماری از زنان دربار قاجار از سوی دیگر، برای نخستین بار خواستار بهبود وضعیت زنان، رفع بیشتر محدودیت‌ها و اعطای حقوق به نیمی از جمعیت شدند. شاید طاهره قره‌العین، نخستین زنی که در ملاء عام حجاب برافکند از یک سو و فروغ‌الدوله و ملوک‌الدوله، دختر و نوه ناصرالدین شاه و از اعضای انجمن سری «برابری» آشناترین نمونه‌های دوره پیدایی جنبش زنان در ایران باشند.

ویکیپدیا
انجمن نسوان وطن‌خواهویکیپدیا

باوجود تلاش‌های پیگیر این اقلیت برای اصلاح در جامعه ایران، تلاقی این جنبش با مشروطه و هضم آن در یک حرکت سیاسی فراگیر، عملا به عمر نسل اول جنبش مطابات زنان، به عنوان یک جنبش اجتماعی پایان داد. به‌رغم مشارکت گسترده زنان در مبارزات دوره انقلاب مشروطه و به‌ویژه نبرد علیه استبداد صغیر محمدعلی‌شاه قاجار، قوانین مشروطه روی خوشی به ایشان نشان نداد: نظامنامه انتخابات مشروطه، مصوب مجلس شورای ملی در سال ۱۲۸۵ شمسی/۱۹۰۷ میلادی زنان را در کنار محجورین، صغار، متکدیان و مرتکبین قتل و سرقت از حق راى و انتخاب شدن محروم ساخت. مورگان شوستر در کتاب «اختناق ایران» تعریف می‌کند که چگونه گروهی از زنان انقلابی ایران در دیدار با یک هیات روس، به رسمیت شناخته نشدن در قوانین آن زمان را مشکلی ثانوی و نتیجه سیاست‌های استعمارگران توصیف می‌کردند.

مطالب یورونیوز فارسی در واتس‌اپ دریافت کنید

مدرنیزاسیون در ایران و نهادی شدن جنبش زنان

دو پادشاه خاندان پهلوی، نماینده مدرانیزاسیون جامعه ایران و به‌ویژه حقوق زنان در قرن بیستم هستند. اگرچه روند تجدد دولتی در این کشور با سفرهای اروپایی ناصرالدین شاه آغاز می‌شود اما مدرن کردن آگاهانه جامعه از سوی قدرت سیاسی با نام رضا شاه عجین است. نخستین پادشاه خاندان پهلوی با کشف حجاب و تغییر ساختار آموزشی و قضایی به بنیان‌های سنتی جامعه ایران حمله کرد. کشف حجاب رضاخانی اگرچه پای زنان را یک بار برای همیشه به جوامع شهری ایران باز کرد اما درعین‌حال زنان قشرهای محافظه‌کار جامعه را برای دهه‌ها به حاشیه راند.

با این حال از یاد نباید برد که قانون مدنی ایران که تعدد زوجات و ازدواج موقت را به رسمیت می‌شناسد، ریاست خانواده، حضانت فرزندان و حق طلاق را به مرد می‌دهد، سهم‌الارث زنان را نصف مردان می‌داند و انتقال تابعیت ایرانی از مادر به فرزند را نمی‌پذیرد، در همین دوره تصویب شده است.

اشغال ایران از سوی متفقین در سال‌های پایانی جنگ جهانی دوم و فضای باز سیاسی ناشی از ضعف حکومت مرکزی به روشنفکران و فعالان سیاسی و به‌ویژه اعضا و هوادارن حزب توده مجالی تازه داد تا با انتشار نشریات و تاسیس انجمن‌ها از جمله خواهان اصلاح قوانین به نفع زنان شوند.

در دوره حکومت محمدرضا پهلوی اصلاحات قوانین با شدت بیشتر و احتمالا خردمندانه‌تری انجام شد. اجباری شدن آموزش عمومی و رایگان برای همه، اعطای حق رای به زنان با وجود مخالفت‌های شدید حوزه علمیه و تصویب قانون حمایت از خانواده از جمله تاثیرگذارترین اقدامات دولت‌های آخرین شاه ایران برای بهبود حقوق زنان بود. در این دوره طولانی، همگام با گسترش طرح‌های توسعه محور دولتی، سازمان‌هایی نظیر شورای عالی جمعیت زنان ایران وظیفه پیشبرد طرح‌های حکومت به نفع زنان در جامعه را بر عهده گرفتند. در این دوره جنبش زنان، به عنوان یک جنبش فعال اجتماعی غایب است یا دست‌کم حضور ملموسی ندارد. در مقابل، شمار قابل توجهی از زنان «پیشرو» برخلاف سنت‌های حاکم بر جامعه جذب سازمان‌های مبارز می‌شوند. بحث حقوق زنان در سازمان‌هایی نظیر چریک‌های فدایی یا مجاهدین خلق، دست‌کم اولویت ندارد.

در سال‌های ۵۷-۱۳۵۶و همزمان با توده‌ای شدن موج انقلاب، مخالفت با شاه آنچنان گسترده بود که حضور چشمگیر زنان علیه نظامی که بیشترین اصلاحات حقوقی را به نفع آن‌ها انجام داده بود هم تعجب‌برانگیز نبود. روحانی‌ای رهبری این انقلاب را بر عهده داشت که پیش‌تر در اعتراض به اعطای حق رای به زنان، مخالفتی جنجالی با لایحه اصلاحات ایالتی و ولایتی کرده بود.

انقلاب و افول گسترده جنبش زنان

راهپیمایی گسترده زنان در نخستین ۸ مارس پس از پیروزی انقلاب در اسفند ۱۳۵۷، شاید نخستین واکنش بخش مدرن جامعه ایران به حاکمیت دوفاکتوی اسلام سیاسی در این کشور بود. این راهپیمایی بزرگ که با پوشش خبری گسترده جهانی همراه بود، به ویژه در اعتراض به فرامین روح‌الله خمینی در لغو قانون حمایت از خانواده و حجاب اجباری در ادارات و نهادهای دولتی برگزار شد. با این حال در ماه‌ها و سال‌های پس از آن درگیری میان گروه‌های انقلابی مخالف نظم جدید و دولت مستقر آنچنان خشونت‌آمیز ادامه یافت که مطالبات زنان جایگاه چندانی برای طرح نداشت. درگیر شدن ایران در جنگ هشت ساله با عراق و سرکوب سیستماتیک مخالفان و منتقدان و سرخوردگی روشنفکران از فضای «پساانقلابی» دوره‌ای از رکود را بر جنبش‌های اجتماعی ایران تحمیل کرد. به نظر می‌رسد این‌بار هم مطالبات و حقوق زنان در یک جنبش سیاسی توده‌ای و ضد استبدادی هضم شد و عملا به محاق رفت.

مخالفت با شاه آنچنان گسترده بود که حضور چشمگیر زنان علیه نظامی که بیشترین اصلاحات حقوقی را به نفع آن‌ها انجام داده بود هم تعجب‌برانگیز نبود

با این حال در همین بازه زمانی، حکومت اسلامی قشرهای گسترده‌ای از زنان را از خانه خارج کرد و به اجتماع کشاند؛ اسلامی شدن جامعه به زنان و دخترانی که پیش از آن به دلیل عدم اعتماد خانواده‌های سنتی به نهادهای مدرن اجازه خروج از خانه را نداشتند، فرصت داد تا با حضور در مدرسه و دانشگاه و شرکت در نهضت سواد آموزی، جهاد سازندگی و دیگر نهادهای برآمده از انقلاب، بیش از همیشه اجتماعی شوند.

راهپیمایی گسترده زنان در نخستین ۸ مارس پس از پیروزی انقلاب در اسفند ۱۳۵۷

نوزایی جنبش زنان از مجله «زنان» تا کمپین یک میلیون امضا

با پایان جنگ هشت ساله و در آخرین سال‌های دهه شصت، جنبش زنان در ایران حول نشریاتی چون ماهنامه «زنان» احیا شد. موج جدید مطالبات برابری طلبانه زنان در ایران در نظر بسیاری از چهره‌های آکادمیک غربی سرآغاز «فمینیسم اسلامی» است؛ چراکه کنشگران حقوق زنان در ایران در دوره‌ای طولانی تلاش می‌کردند بدون زیر سوال بردن ارزش‌های اسلامی و حتی مدد گرفتن از قرآن و احادیث، قوانین تبعیض‌گرایانه را اصلاح کنند.

گسترش جنبش زنان در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ خورشیدی، طبیعتا منجر به چندپارگی نحله‌های فکری و کنشگران حقوق زنان شد. اختلاف بر سر امکان اصلاح قوانین اسلامی یا تلاش برای تدوین قوانین یک‌سره عرفی (سکولار) یکی از بنیان‌های این اختلاف بود. با این همه جنبش زنان بیش از ده سال حضور گسترده فکری و اجتماعی خود در ایران را حفظ کرد. شاید برگزاری تظاهرات ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۵ و متعاقب آن تشکیل کمپین یک میلیون امضا، نقطه اوج این دوره از حیات جنبش زنان باشد.

کمپین یک میلیپن امضا نقطه اوج فعالیت های جنبش زنان در دهه ۸۰ شمسی بود

سه سال بعد، بخش گسترده‌ای از کنشگران جنبش زنان، فعالیت‌های خود را وقف مبارزات انتخاباتی کاندیداهای اصلاح‌طلب علیه انتخاب مجدد محمود احمدی‌نژاد کردند. در دوره کارزارهای انتخاباتی، حمایت «مطالبه‌ محور» این فعالان از مهدی کروبی و میرحسین موسوی اعلام شد. پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ و آغاز اعتراض‌ها به آن در تهران و چند شهر دیگر، حضور زنان در تظاهرات آنچنان چشمگیر بود که شگفتی بسیاری را در داخل و خارج ایران در پی داشت. با این همه، در تظاهرات گسترده این سال هرگز شعاری که نشانگر مطالبات برابری طلبانه زنان باشد، به چشم نیامد. در مقابل، بسیاری از فعالان جنبش زنان هزینه‌های مشارکت در این حرکت سیاسی را با محکومیت به زندان پرداختند. پس از فروکش کردن این اعتراض‌ها، جنبش حقوق زنان برای چند سال عملا به حاشیه رفت.

دختران خیابان انقلاب؛ اعتراض عریان اتمیزه به حجاب اجباری

در سال ۱۳۹۶ و در حالی‌که نارضایتی‌های اقتصادی و معیشتی، عرصه زندگی را برای بسیاری از شهروندان تنگ کرده بود، ویدا موحد روی یک سکوی تقسیم برق در خیابان انقلاب، روسری خود را از سر برداشت و بر یک چوب زد. این رویداد کم سابقه با استقبال بی‌نظیر در رسانه‌های اجتماعی روبه‌رو شد و سرآغاز روندی بود یک سال بعد، گاه و بی‌گاه تکرار می‌شود. در دوره کاربرد گسترده شبکه‌های اجتماعی در میان ایرانیان، تصاویر منتشر شده از دختران و زنانی که چند ثانیه یا چند دقیقه در معابر عمومی، حجاب از سر بر می‌دارند، مفهومی فراتر از صرف حرکت پیدا کرده است. مخالفت عریان با حجاب اجباری، احتمالا ادامه کمپین آزادی‌های یواشکی و چهارشنبه‌های سفید مسیح علی‌نژاد، فعال مخالف جمهوری اسلامی است.

در موج اخیر اعتراض به سیاست‌ها و قوانین جمهوری اسلامی، برخلاف دوره‌های قبل جنبش زنان، خبری از مجله و حلقه فکری و کارگاه آموزشی نیست: دوربین تلفن‌های همراه تبدیل به سلاح شهروندانی می‌شود که برای دقایقی در اعتراض به حجاب اجباری تبدیل به کنشگر می‌شوند.

این دور از اعتراضات که به دلیل پراکندگی و عدم ارتباط ارگانیک و اعضا نمی‌توان نام جنبش را بر آن گذاشت، بیش و پیش از آنکه بر لغو حجاب اجباری به‌عنوان یک مطالبه اجتماعی زنان متمرکز باشد، خواسته‌ای سیاسی دارد