تهران- ایرنا- ژرژیک ابرامیان نماینده مسیحیان ارمنی حوزه جنوب در مجلس می گوید: «طرح تشدید برخورد با متخلفان اسید پاشی در مجلس مسکوت مانده است اما فکر نمیکنم مانع خاصی سر راه تصویب این طرح باشد».

اوایل دهه فجر بود که سیدفاطمه حسینی، طراح طرح تشدید مجازات اسید پاشی و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خبر داد که با توجه به پایان بررسی طرح تشدید مجازات اسید پاشی در کمیسیون قضایی و حقوقی، کمیسیون مذکور این طرح را به هیات رییسه مجلس شورای اسلامی ارائه کرده است که امیدواریم هر چه سریعتر این طرح در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار بگیرد. این خبر برای بسیاری از آنهایی که از این جنایت ضربه خوردند یا در معرض آن هستند، بسیار خوشایند بود ولی وارد هفته سوم از اعلام این خبر شدهایم و هیچ خبری از بررسی آن نیست.
**مسائل بدخیم
ناگفته پیداست که آسیب اجتماعی هیچ گاه نمیتواند پدیده ای دلنشین و مسرت بخش باشد.آسیب در هر جامعه ای و در هر شرایطی که رخ دهد، همواره تلخیهای فراوانی را به همراه خواهد داشت اما در این بین برخی از مسائلی که در جامعه اتفاق میافتد و روز به روز بر شدت آنها افزوده میشود، بیشتر از آسیبهای دیگر مورد توجه قرار گرفته و قلب جامعه را به درد می آورد که از این نوع رویدادها با عنوان مسائل اجتماعی بدخیم یاد میشود.
همچنین علاوه بر آسیبهای دیگری که در اجتماع به ارمغان میآورد،سبب ایجاد نوعی هراس اجتماعی نیز میشودکه این مساله اهمیت ویژه ای دارد.یکی از همین مسائل،مقوله اسیدپاشی است که در سال های اخیر در ایران با شدت و حدت زیادی گسترش یافته و بحث پیرامون آن بسیار مهم می نماید.این آسیب اجتماعی علاوه بر دو فرد آسیب زننده و آسیب دیده،تاثیر روانی و اجتماعی فراوانی بر یکایک افراد جامعه داشته و به نوعی می توان آسیب های مربوط به آن را همه شمول دانست. اسیدپاشی که به معنای دقیق کلمه یعنی حمله عمدی فردی با اسید به فردی دیگر در جهت نابودی چهره او،به نوعی خشونتی اجتماعی نیز محسوب میشود که می توان آن را شدیدترین نوع این خشم قلمداد کرد.شاید علت رواج این مساله در گسترش خشونت در جامعه باشد ولی دلیل این مقوله به عوامل مختلفی بستگی دارد که پایین آمدن آستانه تحمل و عدم کنترل بر رفتار را می توان از مهمترین آنها تلقی کرد.چه آنکه بسیاری از جرایم و حتی جنایات با اندکی تامل و نیز چیرگی بر خشم امکان وقوع نیافته و مانع بروز انواع دیگری از آسیبهای اجتماعی شود.
از این رو تقویت توانایی مبارزه با خشم و نیز مهارت های تسلط بر خود که در نتیجه احترام بر هم نوعان به وجود میآید،سبب ایجاد روابطی مسالمت آمیز و دوستانه بین افراد شده و جامعه را از خطرات فراوانی مصون میدارد. اسیدپاشی یکی از فجیع ترین بزه هایی است که زندگی فرد آسیبدیده را از حالت طبیعی خارج کرده و مسائل جبران ناپذیری را به لحاظ جسمی و روحی به وی تحمیل می کند.حال آنکه بسیاری از اسیدپاشان هم در زمره بزهکاران خطرناکی قرار دارند که از دیدگاه روانپزشکی در وضعیت حادی بوده و این به دلیل بروز این عمل وحشیانه و غیرانسانی ای است که بهعنوان رفتاری به شدت مخرب و خطرناک از سوی وی روی داده و تبعات فراوانی برای جامعه خواهد داشت.
از این اقدام می توان به عنوان جنایتی هولناک نیز یاد کرد که گاهی با قتل عمد و تجاوز به عنف قیاس می شود و بسیار شدیدتر و جدی تر از این دو جرم تلقی میشود؛چرا که فرد اسیدپاش با این عمل علاوه بر از بین رفتن چهره فرد قربانی به عنوان اعضای مهمی از بدن و نیز بخشی از هویت فردی وی،باعث اختلال در مراحل مختلف زندگی اش شده که تهدیدی بر زندگی فردی و اجتماعی او است و سلامت روانی فرد را هم تحت تاثیر قرار می دهد.تاثیرات این عمل بر جامعه نیز محسوس است و ضمن اینکه امنیت اجتماعی را کاهش میدهد،بر تولید دلهره و اضطرابی اجتماعی نیز دامن زده و آثار و عوارض فراوانی را به همراه خواهد داشت.شاید از این جهت این اتفاق را دردناک تر از قتل قلمداد می کنند که با از بین رفتن چهره انسان،علاوه بر اختلال در هویت و شخصیت وی،دردی همیشگی با او همراه بوده و تا پایان عمر درگیر مسائل روحی و روانی خواهد بود که این ها ضمن اینکه فرد را به افسردگی و گوشه گیری سوق میدهد، سبب بروز انزوا و در نتیجه طردشدگی نیز خواهد شد.
**مرگ تدریجی رویای زندگی
آن ها در کنار تحمل آسیب های شدید روحی و به هم ریختگی های ذهنی با توجه به غیر قابل درمان بودن عوارض ناشی از این عمل به نوعی مرگ تدریجی دچار شده و خواه ، ناخواه در جامعه حضور فعال و مستمر نخواهند داشت. در نتیجه از تبعات مهم اسیدپاشی می توان در کنار اخلال در نظم عمومی جامعه،ایجاد تزلزل در روابط اجتماعی را نیز بیان کرد. اسید مادهای صنعتی است که نمی توان کاربرد آن را در بسیاری از حرفههای گوناگون نادیده گرفت که از این رو عدم عرضه آن در بازار در واقع اقدامی غیرممکن و ناشدنی است ولی مشکل آنجاست که از این ماده به عنوان سلاح سرد در عوض اسلحه و چاقو استفاده شده و با سهولت دسترسی به آن،این امکان فراهم می شود که جایگزین ابزار فوق شود. در نتیجه افزایش پدیده اسیدپاشی و گسترش این جنایت شوم، شاید محدودیت در عرضه اسید، یکی از بهترین راه های جلوگیری از شیوع این اقدام باشد که البته پدیده ای جهان شمول بوده و فارغ از جغرافیای مکانی در اقصی نقاط دنیا گزارش شده و به مساله ای جهانی تبدیل شده است.
اسید به دلیل خواص خورندگی و گرمایی که ایجاد می کند، سبب ایجاد آسیب و در نهایت مرگ بافت های پوست شده و پس از آن، علاوه بر سوختگی پوست،چربی زیر پوست را نیز حل کرده و در نتیجه به عضلات و استخوان ها هم نفوذ میکند.از آنجایی که اغلب این ماده را به هدف نابودی چهره به صورت فرد می پاشند،پلک و مژه و نیز لب ها به طور کامل از بین رفته و بینی و گوش نیز به حد زیادی تخریب میشود و علاوه بر آن بیشترین آسیب را بر چشمها وارد می کند که حتی شاید به نابینا شدن فرد نیز بینجامد که البته شدت ضایعه به غلظت اسید و نوع آن بستگی دارد.همچنین مهم ترین خطرات جسمی تهدید کننده فرد آسیب دیده،عفونت خون،نارسایی کلیه و مشکلات تنفسی است که در نهایت احتمال مرگ را هم برای این فرد تشدید می کند. ضمن این که فرد بزهدیده در قالب چندین عمل جراحی که گاهی بسیار طاقتفرسا نیز بوده، نه فقط برای بهبود وضعیت ظاهری چهره و عمل جراحی زیبایی، بلکه در راستای سلامت دیگر اعضا و جوارح حیاتی بدن برای زنده ماندن، مسائل و مشکلات بیشماری را متحمل می شود.
**دردی فراگیر
اگر چه این آسیب اجتماعی جهانی، بیشتر با محوریت حمله به زنان و نیز در جوامع سنتی و شرقی و همچنین کشورهای در حال توسعه یا توسعهنیافته بیشترین شیوع را دارد ولی نام لندن به عنوان پایتخت اسیدپاشی جهان مطرح است که اتفاقا با نگهداری قانونی اسید توسط گروههای تبهکار، اقدام به اسیدپاشی فقط در راستای مسائل شخصی و خشونتهای خانوادگی نبوده بلکه بیشتر در امور دیگری چون کلاهبرداری و مسائل اقتصادی و تسویهحسابهای غیرشخصی انجام شده و درصد بالایی از قربانیان این مقوله را مردان تشکیل میدهند. همچنین میتوان گفت فارغ از مسائل جنسیتی، قربانی این پدیده چه زن باشد چه مرد با هدف نابودی زندگی اجتماعیاش مورد حمله قرار میگیرد که در موارد خاصی منجر به مرگ افراد میشود.
گرچه این پدیده در دنیا قدمتی در حدود یکصد و پنجاه سال دارد، در ایران نخستین اقدام به اسیدپاشی را به سالهای ابتدایی دهه 1300 منتسب کردهاند که البته اطلاعاتی از جزییات آن موجود نیست اما اولین اسیدپاشی که به ثبت رسیده، مربوط به بیش از شصت سال پیش یعنی سال 1334 است. در آن دوران مجرمی که محکوم به حبس ابد شده بود، برای نخستین بار از اسید برای انتقامگیری علیه به قاضی دادگستری که این حکم را برای وی صادر کرد بود، استفاده کرد . در بررسی این اتفاق که به عنوان پدیدهای نوظهور در آن سالها رخ داده علاوه بر این که دلیل این اقدام، مسائل غیرعاطفی و غیر خانوادگی بود، قربانی آن نیز مردی با پایگاه اجتماعی بالا و شاید باتجربه و میانسال بوده است. بعد از این رویداد، در سال 1337 برای اولین بار قوانینی در جهت حقخواهی قربانیان اسیدپاشی وضع شد که قصاص و حبس ابد از اشد مجازاتهای این قوانین بود که در این دوره شصت ساله علاوه بر این که در هیچ موردی این مجازاتها اجرایی نشده، قانون مربوط به این مساله نیز بارها دستخوش تغییراتی شده است. قصاص عضو از مهمترین انواع جزای تصویب شده برای فرد بزهکار بوده که البته با نوعی پایمالی عدالت اجتماعی نیز همراه است؛چرا که از بین بردن عضوی از چهره فرد آسیبزا، هیچگاه نمیتواند در قیاس با نابودی چهره فرد بزهدیده نوعی احقاق حق بهحساب آید و با اجرا شدن این مجازات، نوعی بازتولید خشونت روی میدهد که احساسات مردم را جریحهدارتر خواهد کرد.
ضمن این که برخی معتقدند که تشدید مجازات و قانونگذاری در پدیده اسیدپاشی به کاهش وقوع این جرم نمیانجامد زیرا بسیاری از افراد بزهکار که فقط به انتقام و دستیابی به اهداف شوم خود میاندیشند،این اقدام را عملی کرده و مجازاتهای تعیین شده را به جان میخرند که این نشان از عدم کارسازی شدت بخشیدن به قوانین سلبی است اما با این حال نباید پدیده فوق را با عناوینی چون جرم انگاری، عادی جلوه کرد و در کنار راهکارهای ریشهای در این مساله، وجود این قوانین و ضمانت اجرایی آن نیز جزو ملزومات جامعه است. صرفنظر از عدم وجود آمار قابل اتکا در این مقوله در ایران و حتی عدم گزارش بسیاری از اسیدپاشیها در نقاط مختلف کشور به ویژه در مناطق روستایی و نیز نقاط محروم، بیش از نود درصد قربانیان این آسیب اجتماعی زنان هستند که این مهم با توجه به نظام مردسالاری ایران،با این عامل ارتباطی مستقیم دارد، از علل اصلی این رفتار تهاجمی که نوعی حمله وحشیانه نیز محسوب میشود.
فقر فرهنگی و فقدان آگاهی و سواد ارتباطی که محصول آن فراگیری رفتار مجرمانه در جامعه و تقلید از الگوهای غلط رفتاری به ویژه در طبقه فرودست جامعه است. این افراد بهطور معمول از فقر اقتصادی هم رنج می برند و در خانواده های ازهم گسیخته و ناپایدار رشد کرده و علاوه بر زندگی در محیطی پرتنش و اضطرابزا که نتیجهای جز یادگیری خشونت و عدم تسلط بر خشم ندارد، از تربیت صحیحی هم بهرهمند نیستند.خواستگاری ناموفق،خیانت و درخواست طلاق از مهمترین دلایل تشدیدکننده انتقامجوییهای عاشقانه بوده که به اسیدپاشی منجر شده است. با توجه به این که این اختلافات در حوزه خانواده و مسائل عاطفی رخ میدهد، طرفین این مقوله در بیشتر مواقع وابستگی خانوادگی نزدیکی با یکدیگر داشته و فرد بزهکار از بستگان درجه یک قربانی حادثه به حساب می آید.
**عقدههایی که چرک میکنند!
عدهای وندالیسم یا همان عقدههای سرکوب شده افراد را از دلایل اصلی رویآوردن به اسیدپاشی میدانند ولی میتوان اقدام به این عمل را نوعی خودخواهی و در نتیجه سادیسم یا دیگرآزاری دانست. ازجمله آسیبهای اجتماعیای که گریبان قربانیان را میگیرد اقدام به خودکشی است.آنها در بسیاری از مواقع توانایی این را ندارند که با شرایط جدید جسمی خود کنار بیایند و نوعی احساس حقارت و نیز پوچی را در خود احساس میکنند و همین باعث کاهش اعتماد به نفس در آنها شده و در تقابل با این احساس ناکارآمدی،تصمیم به نابودی خود میگیرند.
اندیشیدن به خودکشی در درصد بالایی از افرادی که از اسیدپاشی رنج میبرند، ملموس است ولی مهم این است که این فرد تا چه حد میتواند در این تصمیم، تسلیم اندیشههای منفی خود نشده و با امید و البته در کنار دشواریهای فراوان در پیش روی خود در زندگی جدید، با رویکردی نو و دیدگاهی خلاقانه حیات خود را ادامه دهد. نمیتوان سختیهای ادامه مسیر این افراد را در نتیجه حرکت ضداجتماعی و غیرانسانی اسیدپاشی و همچنین عوارض و آسیبهای ماندگار و به دیگر سخن مادام العمر ناشی از آن انکار کرد ولی بسیاری از همین قربانیان توانسته اند با ارادهای راسخ و عزم جزم،زندگی گواراتری را نسبت به گذشته خود بسازند و با امیدواری به آینده بنگرند.
**جامعه و بسترسازی برای یک بزه
روحانگیز لطیفی دکتری جامعهشناسی، با اشاره به لزوم تحلیل مقوله اسیدپاشی از دریچه امید اجتماعی در گفتوگو با «قانون» تشریح میکند:«خشونت و بررسی ریشههای آن در جامعه از اهمیت بسزایی برخوردار است. فرد ناامید و مملو از خشونت برخلاف دیگران به مسائل حقوقی و تبعات ناشی از ارتکاب جرم توجهی نداشته و بیشتر علاوه بر عدم رشد اجتماعی قابل قبول، از پایگاه اجتماعی مناسبی هم برخوردار نیست. با توجه به این که مقوله اسیدپاشی بیشتر حول مسائل عاطفی رخ داده و افراد مرتکب به این جرم که بیشتر نوجوانانی هستند که به دلیل نوسانات ذهنی، انتخاب های با ثباتی نداشته و به لحاظ الگوپذیری، از افراد موجهی به عنوان گروه مرجع الگو نمیگیرند، با عدم آگاهی از تبعات این عمل و در نتیجه تکرار خشونتهای آموختهشدهشان به قصد از بین بردن بخشی از یک پدیده یعنی زیبایی به زنان حمله میکنند».
وی افزود:«این مقوله بیشتر در نتیجه نظام مردسالاری که به تحقیر زن میانجامد، به وقوع میپیوندد. همچنین با توجه به این که در جامعه ایران بر خلاف کشورهای غربی، زیبایی اهمیت وافری داشته و عملهای جراحی جزو اولویتهای افراد و عاملی تاثیرگذار در انتخابهای آنان است، اسیدپاشی گسترش یافته و نابودی زیبایی فرد به امتیازی سهلالوصول تبدیل می شود. این در حالی است که در دیگر کشورها، هوش زنان بسیار مورد توجه بوده و زیبایی در ردههای بعدی قرار دارد. البته که فشارهای قانونی هم نمیتواند مانع وقوع این جرم شود و از آنجا که در جامعه دانش حقوقی و آگاهیهای لازم وجود ندارد،روشهای اجتنابی هم نتیجهبخش نخواهد بود زیرا برای فردی که از تعادل اجتماعی خارج شده و تربیت اجتماعی قابل قبولی هم نداشته، تنبیه میتواند اثر منفی گذاشته و در عوض محبت و توجه،این امکان را مهیا میکند که علاوه بر تاثیر بهتر در جهت جلوگیری از این امر،شخص در مسیر رشد و تعالی هدایت شود».
این جامعه شناس افزود: «در نتیجه علاوه بر دانشافزایی و آگاهسازی،بررسیهای ریشهای این مقوله و نیز آموزش میتواند راهکارهای مناسبی برای پیشگیری از وقوع جرم باشند». وی با اشاره به مقصر بودن جامعه و خانواده در شیوع این پدیده تشریح کرد:«فردی که خشونت را فرا گرفته و در وجود خود نهادینه کرده و در روابط خود به نوعی تروما دچار شده، شدیدترین نوع تنبیه را انتخاب کرده و به اسیدپاشی روی میآورد.همچنین در ایران که روابط عاطفی در مسیری صحیح هدایت نشده و ارتباطات شکل مالکیتی به خود میگیرند و نیزیادگیریها در این زمینه در فضای درستی صورت نگرفته، این پدیده با گسترش مواجه می شود».
این کارشناس تشریح کرد:« متاسفانه طیف وسیعی از این آموزشها به شبکههای اجتماعی بازمیگردد و فرد با مشاهدات عینی با پس زمینه فکری منفیای که دارد، در بلند مدت دست به اقدامی می زند که حاصل تفکرات او در این بازه زمانی است.تفکراتی که در نتیجه همان مشاهدات منفی در ناخودآگاه وی تاثیر میگذارد و البته آگاهی پیرامون این پدیدهها به همان میزانی آسیب زاست که عدم آگاهی میتواند مشکلآفرین باشد و باید این را هم در نظر داشت که گروه همسالان و همنشینی با افراد در این امر بسیار تاثیرگذار و حائز اهمیت است، بنابراین انتخاب دوست به ویژه در بین نوجوانان و جوانان از کلیدیترین عوامل افزایش و یا کاهش آسیبهای اجتماعی است.ضمن این که افرادی که به اسیدپاشی روی میآورند به نوعی به بنبست رسیده و دارایی بیشتری برای از دست دادن ندارند و تجمع بسیاری از متغیرها باعث رخ دادن این اتفاق میشود که البته در بیشتر مواقع نتیجه نوعی تصمیم آنی و شاید بدون تفکر عمیق است».
لطیفی مهمترین اقدام پیرامون افراد بزهدیده را زنده کردن امید در آنها دانست و افزود:«یکی از شاخصههای ایجاد امیدواری در این افراد، بازگویی اتفاقات زندگی اشخاص مشابه با آنهاست،یعنی همان افرادی که از این مقوله آسیب دیده ولی در سایه امیدی که هرگز از دست ندادهاند، رشد و تعالی یافته اند. همچنین دادرسی اجتماعی و ارتباطات موثر از مهمترین عوامل دیگری است که در بهبود شرایط اجتماعی آنها تاثیر بسزایی دارد. این افراد نه فقط در مقوله ازدواج، بلکه در سایر مراحل زندگی اجتماعی خود نیز ترس طردشدگی و انتخاب نشدن داشته و با توجه به این که دچار نوعی مرگ تدریجی میشوند. بنابراین عدم قطع ارتباط با محیط پیرامون بهویژه افرادی که از جهت آسیبدیدگی از حیث پدیده اسیدپاشی با آنها همسان هستند، میتوانند در جهت تقویت و نه تخریب و تضعیف روحیه خود گام بردارند. از این رو در سایه این دوستیها و انتقال تجربه زیسته خود به یکدیگر از به حاشیه رانده شدن جلوگیری کرده و با حضور در اجتماع و گسترش ارتباط با تکثر انسانی به جایگاه خوبی دست پیدا کنند زیرا انسان موجودی فراموشکار است که به تدریج و به مرور زمان توانایی این را دارد که شرایط را بپذیرد و با توجه به قابلیتهای فراوانی که داراست این دوره از زندگی اجتماعی خود را نیز پشت سر بگذارد. پس در نتیجه بزهدیدگان با امیدی بیپایان و برنامهریزی مدبرانه قادر خواهند بود به جامعه بازگردند و زندگی خوبی را برای خود رقم بزنند.علاوه بر این که یکی از رنج های افراد آسیب دیده که آنها را بسیار میآزارد، مقوله عدم بخشش خاطی است ولی فرهنگ انتقام یکی از عللی است که سبب ایجاد این آسیب و شیوع آن می شود».
این جامعه شناس تببین کرد:«اگر جامعه به سمت مهرورزی،محبت و عشق سوق پیدا کرده و بخشش را سرلوحه امور خود قرار دهد،چنین پدیدههایی کاهش خواهند یافت. اینکه انسان کائنات و پاسخگویی آن را در کلیه رفتارهای خود و دیگران درک کند و از خشونت،تنبیه و رفتارهای اجتنابی و نیز تفکرات منفی دوری کرده و روح بخشش را در خود تقویت و جایگزین انتقام کند، بی شک تاثیرات بیشتری خواهد داشت. اگر چه با توجه به این که ساختار روابط در جامعه ایران عمودی بوده و خشونت ورزی در آن نهادینه شده اما باید دانست که اصل مورد توجه در این امر،تنبیه نیست بلکه کاهش این پدیده و دیگر آسیبهای اجتماعی است.
**کاهش آستانه تحمل
مصطفی آب روشن جامعه شناس نیز درباره معضل اسیدپاشی گفت: «امروزه به لحاظ فرهنگی بنیانهای ارتباطات اجتماعی بر مبنای خشونت بنا شده و خشونتورزی بخشی از راه حلی است که فرد برای حل مسائل اجتماعی و کنترل دیگران بهکار میگیرد. در واقع باورهای نانوشتهای در فرهنگ جامعه وجود دارد که مانند موجی موافق افراد را به سوی الگوهای ناهنجارانه سوق میدهند و اسیدپاشی یکی از مصادیق خشونتهایی است که شخص به علت فقدان مهارتهای ارتباطی موثر با دیگران، به عنوان ابزار حل مساله نسبت به کسی که احساسش را جریحه دار کرده است به کار میگیرد».
این کارشناس افزود: «در جرایمی همچون اسیدپاشی که واکنش مجرمان بر مبنای احساس تنفر شکل میگیرد، شاید مجازات شدید بتواند وجدان جامعه را تسکین دهد اما در پیشگیری از وقوع جرم کارساز نیست، زیرا بیشتر مجرمان اسیدپاشی افراد عادی جامعه هستند و هیچگونه پیشینه کیفری ندارند. به عبارتی داشتن انگیزههای خشم و نفرت و نیز نبود مهارت حل مساله، اینگونه افراد را با مشکل مواجه میکند».
آبروشن تشریح کرد: «در بیشتر موارد، اسیدپاشی ریشه در تصفیه حسابهای عاطفی و انتقامجوییهای عشقی دارد که در نتیجه عدم انطباق واقعیتهای موجود با شرایط ایدهآل مورد نظر فرد و از سوی دیگر فقدان ثبات شخصیتی در مواجهه با پاسخ منفی در برابر ابراز احساسات به جنس مخالف مورد علاقه خود است. درواقع هیجانات کاذبی در اینگونه افراد به وجود میآید، به طوری که انعکاس این سرخوردگی در رسیدن به هدف و آسیبهای درونی ناشی از آن، فرد را به سمت و سوی ویرانی یا نابود کردن طرف مقابل سوق میدهد. البته در این شرایط، افراد کمتر به پیامدهای رفتارهای مجرمانه خود توجه کرده و فقط به انتقامجویی میاندیشند».
وی در ادامه با بیان اینکه در بیشتر اسیدپاشیهای احساسی و تکانشی، بزهدیدگان حادثه از منظر روانشناختی به عنوان محرک اصلی حادثه تلقی میشوند، افزود:«آسیبدیدگان این رویداد،خواسته یا ناخواسته به عصبانیت و واکنشهای احساسی طرف مقابل دامن میزنند.خشم، نفرت و خشونتورزی که ریشه در خانواده و جامعه دارد، برآیند و انعکاس ناخواسته الگوهای رفتاری افراد است؛ زیرا آنها ارزش زیادی به کسب درآمد،پرستیژ اجتماعی، قدرت، نفوذ شخصی و نمایش سبک زندگی و القای تفاخرآمیز شایستگیها به دیگران قائل بوده و به سخن دیگر در یک جامعه استتار شدهای زندگی میکنند که در آن ویژگیهای ضداجتماعی و خودمحورانهای همچون عدم توجه و طرد دیگران، ظاهرسازی رشک برانگیزانه، فردگرایی افراطی، منفعت طلبی، سردمزاجی تصنعی و… ارزش تلقی شده و بهطور فزایندهای تحمل و مورد تایید ضمنی قرار میگیرد و البته در برخی مواقع این صفات رفتاری نکوهیده از طریق رسانههای دیداری بازتولید و الگوی جامعهستیزانه فوق در قالبی ارزشی تئوریزه میشود که در واقع بسترهای انگیزشی شخصیتهای ضداجتماعی را در جامعه تسری و متبلور میکند که اسیدپاشی و رفتارهای پرخاشگرانه یکی از پیامدهای ناخواستهای است که امکان وجود مییابد».
این کارشناس تبیین کرد: «در جرایم احساسی و تکانشی، نه مجازات شدید و نامتعارف به کاهش جرم منتهی میشود و نه بخشش برخی از متهمان به افزایش جرم اسیدپاشی میانجامد بنابراین باید از منظر فرهنگی، ریشههای خشونتگری را در جامعه با حذف عوامل ساختاری ناکامی و افزایش مهارتهای زندگی کاهش داد تا گفتوگو و تعاملات احترامآمیز مبنای مناسبات اجتماعی شود چرا که فقدان فرهنگ گفتمان دوسویه و تبادلنظر دموکراتیک به لحاظ فرهنگی و ساختاری،جامعه را به خشونتورزی سوق می دهد».
این جامعهشناس با اشاره به کاهش شدید آستانه تحمل افراد جامعه به علت ناکامیهای متعدد اجتماعی ادامه داد: «امروزه سطحیترین بحرانهای زندگی، فرد را به بهرهگیری از ابزارهای خشونت سوق داده و این مساله از ابعاد گوناگونی باید مورد واکاوی قرار گیرد ولی از منظر جامعهشناختی، فقر، فقدان فرصتهای زندگی، بحرانهای اجتماعیـ اقتصادی، تبعیض و نابرابری و احساس طردشدگی، زمینه خشونتهای رفتاری را در انسان فراهم میکند. بهطوری که به شکل ناخودآگاه سطح برانگیختگی افراد جامعه در روبهرو شدن با مشکلات زندگی به شدت افزایش مییابد. در واقع ناکامی افراد جامعه در سطح گسترده یکی از عواملی است که در بروز خشونتهای اجتماعی تاثیرگذار است. در بیشتر مواقع اگر موانع متعددی در زندگی افراد ایجاد شده و آنها احساس ناکامی کنند، به طور بالقوه بستری برای بروز خشونت فراهم میشود. خشونت بهنوعی پاسخی اعتراضآمیز است که فرد نسبت به فشارهای درونی و بیرونیای که به وی تحمیل شده است از خود نشان میدهد. به عبارتی هر قدر که نظام اجتماعی در پاسخ به نیازهایی که از دید افراد جامعه ضروری تلقی میشود، بیتفاوت عمل کند، نزاعها و خشونتهای کلامی و فیزیکی به اشکال گوناگون افزایش خواهد یافت.
ضمن اینکه بحث پیرامون این معضل اجتماعی و واکاوی ریشههای آن در عین حال که میتواند راهگشا باشد، انتشار اخبار اسیدپاشی بدون ارائه راهکارهای جامعه شناختی به شدت جامعه را دچار شرایط آنومیک و مسالهوار میکند.گاهی رفتارهای خشونتآمیز که به شدت در ایران و به خصوص در بین جوانان رواج پیدا کرده، پاسخی به یک انگیزه ناکام و نیروی نهفتهای که باید تخلیه شود، نیست؛ بلکه مانند همه کنش ها و پاسخهای رفتاری،تحت تاثیر عامل یادگیری است.یادگیری میتواند از طریق مشاهده و تقلید از رفتاری باشد که در رسانه ها گسترش یافته است. در واقع برخی از رفتارهای مملو از خشم در فرآیند اجتماعی شدن آموخته می شود. بهگونهای که این شیوه حل مساله به الگوهای رفتاری بخشی از افراد جامعه تبدیل شده است».
**لزوم برخورد شدید با اسیدپاش
برای بررسی بیشتر این مساله و اطلاع از سرنوشت طرح تشدید مجازات اسیدپاشی به سراغ نمایندگان مجلس رفتیم که هرکدام از اعضای کمیسیون حقوقی و قضایی درباره این طرح اظهارات متفاوتی را بیان کردند. محمدعلی پورمختار، رییس پیشین کمیسیون اصل 90 مجلس و عضو کمیسیون حقوقی و قضایی معتقد است که به دلیل اهمیت اسید پاشی باید با مجرمان برخورد شدیدی شود. این نماینده مجلس در گفتوگو با«قانون» تاکید کرد:«اهمیت و اساسیت موضوع اسیدپاشی در جامعه و همچنین ایجاد وحشت و اضطراب ناشی از این موضوع باعث شده تا ضرورتی برای تشدید مقابله با مجرمان وجود داشته باشد. به دلیل اهمیت این موضوع و صدمات ناشی از این جرم در جامعه، مجلس به دنبال تشدید برخورد با متخلفان است و در نظر دارد تا در مجازات این افراد نهایت شدت را اعمال کند. به همین منظور در طرح جدید، هر مرحله ای از اسیدپاشی جرم تلقی شده و برای آن مجازات حداکثر تعریف شده است».
وی افزود: «از شروع اسید پاشی گرفته تا مراحل دیگر آن، جرم تلقی میشود و حاکمیت برای آن مجازاتی جداگانه در نظر گرفته است. بر همین اساس، حتی اقدام به این جرم نیز در طرح جدید مشمول مجازات است وارتکاب این جرم امکان قصاص را برای ما فراهم کرده تا با افرادی که این جرم را مرتکب میشوند، برخورد شود». عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس گفت: «برای برخورد با متخلفان مجازاتی شبیه به جرم مرتکب شده در نظر گرفته شده است. زیرا کسی که با استفاده از اسید بدن فرد دیگری را تغییر داده و از آن چهره زشتی میسازد، باید با عملی مشابه با جرم خودش مجازات شود. چرا که با پاشیدن اسید به چهره فرد دیگری، علاوه بر زشت کردن صورت، هزینه زیادی را بر مصدوم تحمیل میکند و فرد برای اصلاح این حالت باید هزینه و زمان زیادی را صرف کند. بنابراین به نظر می رسد که در طرح تشدید مجازات به دلیل اینکه با اقدامات مشابهی با فرد مجرم برخورد میشود، میتوان به مقدار قابل توجهی از بروز چنین جرایمی پیشگیری کرد و ارتکاب این نوع جرم جلوگیری کرد».
پورمختارافزود:«یکی از مشکلات مقابله با اسید پاشی این است که نمیتوان از فروش اسید به صورت قانونی در جامعه جلوگیری کرد و به دلیل در دسترس بودن این ماده، افراد به راحتی میتوانند اسید را خریداری کنند. در این زمینه نمیتوان فروشندگان را از فروش اسید منع و از خریداری این ماده نیز نمیتوان جلوگیری کرد. بنابراین به دلیل این مشکلات است که باید راهکارهای دیگری برای پیشگیری از این جرم در نظر گرفت که یکی از این راهکارها میتواند تشدید برخورد با افراد متخلف باشد». وی افزود:« متاسفانه افرادی که این ماده را تهیه میکنند در جامعه علاوه بر اینکه ترس و وحشت ایجاد میکنند، باعث خدشه دار کردن سلامتی مردم میشوند و این موضوع میتواند تبعات زیادی برای جامعه داشته باشد. این تبعات هم در جامعه تاثیر منفی دارد و هم برای فردی که مورد حمله واقع شده است، صدمه وارد میکند. بنابراین باید برای مقابله با این نوع جرایم، مجازات شدیدی در نظر گرفته شود و با چنین اهدافی بود که مجلس برای پیشگیری از این اتفاق، لازم دید تا طرحی را به تصویب برساند که بر اساس آن از وقوع این جرم پیشگیری کند».
**موافقت با تصویب طرح
این نماینده مجلس گفت: «طرح تشدید مجازات اسیدپاشی در حال حاضر در کمیسیون مطرح شده و همه اعضای کمیسیون موافق تصویب شدن این طرح هستند. این طرح اکنون در نوبت قرار دارد تا به صحن علنی مجلس راه یابد. فکر نمی کنم در زمینه تصویب این طرح مشکلاتی وجود داشته باشد و این طرح بدون مانع خاصی در نوبت است تا به صحن برسد».
**اثرگذاری طرح مذکور
محمد کاظمی، نایب رییس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس نیز در گفت وگو با«قانون» درباره طرح توضیحاتی ارائه داد و گفت: «طرح تشدید مجازات اسدی پاشی به صحن علنی مجلس رفته و در کمیسیون به تصویب رسیده است». نماینده مردم ملایر ادامه داد:«به دلیل تشدید برخورد با متخلفان به نظر میرسد که این طرح از وقوع جرایمی مانند اسیدپاشی جلوگیری خواهد کرد». نماینده اصلاحطلب مجلس با اشاره لزوم تصویب این طرح افزود: «امید است که مانع خاصی در تصویب این طرح وجود نداشته باشد و به زودی در مجلس تصویب شود».
**فوریتی مسکوت مانده
ژرژیک ابرامیان، نماینده مسیحیان ارمنی حوزه جنوب در مجلس و عضو کمیسیون حقوقی و قضایی نیز در این زمینه به«قانون» گفت:«طرح تشدید برخورد با متخلفان اسید پاشی در مجلس مسکوت مانده است اما فکر نمیکنم مانع خاصی سر راه تصویب این طرح باشد». وی به عنوان عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس که این طرح به کمیسیون آنها باز میگردد، در ادامه توضیح داد که در این زمینه بنده به طور کامل در جریان نیستم و شاید آقایان ملک شاهی و نوروزی یعنی رییس و سخنگوی کمیسیون بهتر بتوانند در این زمینه صحبت کنند.
**سوزاندن چهره امنیت
به طور کلی مقوله اسیدپاشی که در زمره یکی از خاصترین آسیبهای اجتماعی قرار دارد پدیدهای فرهنگی محسوب میشود که از ابعاد گوناگونی قابل بحث و بررسی است. از این رو در جهت پیشگیری از وقوع این آسیب، فرهنگسازی از اقدامات مهمی است که در رابطه با این مقوله، عبارت از افزایش همدلی و وفاق اجتماعی و همچنین عدم بدخواهی برای انسانی دیگر است. اگر چه این انسان مرتکب اشتباهی هر چند خطیر هم که شده باشد ولی باید دانست که سلب حق زندگی برای وی، رفتاری شایسته و مقبول نخواهد بود. این مهم با بنا شدن روابط بر پایه صلح و مدارا ممکن خواهد شد و فرد میتواند با افزایش آستانه تحمل و همچنین پرهیز از نزاع در نتیجه خشونت، در راستای کاهش ناهنجاریهای اجتماعی گام بردارد.
هر چند آشفتگیهای ذهنی و فکری سبب از بین رفتن آرامش در وجود افراد جامعه شده ولی با اقداماتی در مسیر افزایش کیفیت بهداشت روانی جامعه میتوان زمینه را برای بسترسازی در جهت پیشگیری از وقوع چنین مسائلی فراهم کرد. البته علاوه بر این با ریشهیابی صحیح عوامل سوقدهنده گرایش به این شکل از جرایم، درصد زیادی از این عوامل به خانواده و نقش تربیتی این نهاد اجتماعی بازمیگردد.خانواده نخستین و مهمترین رکن جامعه است که انسان،لاجرم در آن حیات مییابد و رشد میکند. در جریان این رشد که در نهایت به رشد اجتماعی ختم میشود، نقش تربیتی خانواده از ویژهترین عواملی است که در خودسازی فرد تاثیر مستقیم داشته و در جامعه نیز بازتاب دارد.
فردی که از سوی والدین خود تربیت مناسبی نداشته و تسلط بر خشم و رفتار را در خانواده تجربه نکرده است، در رویارویی با مشکلات به نخستین و البته سادهترین راه حل ممکن یعنی خشونت متوسل شده و چنان می انگارد که با خشونتورزی توان این را خواهد داشت که به جنگ با مسائل رفته و در آخر،پیروز این جنگ باشد و این خشونت به تدریج در وجود او نهادینه شده و روز بهروز بر شدت آن افزوده خواهد شد.اسیدپاشی یکی از نتایج بسیار تامل برانگیز این مقوله است که نه تنها فرد آسیب دیده که کل جامعه را تحت تاثیر قرار داده و عوارض ناشی از آن به یکایک افراد جامعه لطمه خواهد زد.
پس باید نقش آموزش را هم در جلوگیری از رشد این آسیب اجتماعی حیاتی دانست و مهارتهای ارتباطی و چگونگی غلبه بر خشم و نیز رویارویی با مشکلات را از همان سالهای ابتدایی زندگی به کودکان تعلیم داد که در آینده بتوانند با آرامش و طمأنینه، قدرت تصمیمگیری درست در مواجهه با مسائل را فراگرفته و بهترین مسیر را برای حل مشکل برگزینند. شاید به همین دلیل است که واژه آموزش با قرار گرفتن در کنار کلمه پرورش یا همان تعلیم و تربیت، این امکان را می یابند که اقدامات مفیدی را در راستای انسانسازی و بهبود روابط انسانی پایه گذاری نموده و فرد را در قرار گرفتن در سیر تکامل هدایت کنند.پس در نتیجه علاوه بر خانواده، از اهمیت نقش آموزش در تقلیل اسیدپاشی و دیگر آسیبهای اجتماعی پس از وقوع آن نباید غافل شد.پدیده ای که نه تنها چهره فرد بلکه چهره جامعه را تخریب میکند؛جامعه ای که در اثر این رویداد،روی ناخوشش را به مردم نشان می دهد.