سارا شریعتی: مسئول فقر، قدرت و سیاست است/زائری: آنقدر که نگران حجابیم نگران عدالت اجتماعی نیستیم

ارسال کننده : فاطمه تابع بردبار

تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۲, ساعت ۱۱:۳۶ قبل از ظهر

به گزارش خبرآنلاین، مراسم رونمایی، نقد و بررسی جدیدترین اثر استاد محمدرضا حکیمی با عنوان «منهای فقر» به عنوان انقلابی‌ترین اثر او، عصر روز گذشته، 29 مهرماه، با حضور حسن سبحانی، استاد اقتصاد دانشگاه تهران، سارا شریعتی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران و محمدرضا زائری، مدیر مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی به همت بنیاد الحیات و موسسه فرهنگی سرچشمه برگزار شد.

حجت الاسلام زائری در این مراسم طی سخنانی با تبیین ویژگی آثار محمدرضا حکیمی گفت: ویژگی آثار استاد حکیمی بیش از هر چیز وامداری ایشان به منابع اصیل روایی و روایات و احادیث است این توجه به سرچشمه اصیل معرفت دینی در همه آثار استاد وجود دارد اما متأسفانه عده ای از ایشان شناخت نداشته و حتی گاهی به ایشان ضد انقلاب هم می گویند یکی از دلایل دیگر این تلقی به خاطر رواج فضای ریا و نفاق و دورویی است به گونه ای که اگر کسی کوچک ترین انتقادی بکند آن را ضد انقلاب می دانند در صورتی که با این دیدگاه باید گفت رهبری ضد انقلاب ترین فرد هستند زیرا اساسی ترین انتقادها را مطرح می کنند.

وی افزود: اوج فرمایشات ایشان این است که اسلامی که در آن عبادت نباشد اسلام نیست، ایشان در جایی از کتابشان به برخی شبکه های ماهواره ای اشاره کرده و با غیرت دینی به آن ها می تازند. زائری گفت: ما باید در نظر داشته باشیم که احادیثی که راجع به عدالت اجتماعی وجود دارد بسیار بیشتر از احادیث درباره موضوعی چون حجاب است بنابراین باید حساسیتمان درباره عدالت بسیار زیاد باشد در صورتی که آن قدری که برای حجاب یک دختر جوان حساسیت نشان می دهیم برای عدالت حساسیت نشان نمی دهیم. این کارشناس دینی با انتقاد از عدم توجه به مساله عدالت اجتماعی گفت: این درست است که بی حجابی و بد حجابی جوان را به طغیان وا میدارد اما آیا دیدن ماشین های یک میلیاردی و 2 میلیاردی و خانه های 15،20 میلیاردی این افراد را به طغیان وا نمی دارد؟

گزیده‌ای از اظهارات سارا شریعتی در ادامه می‌خوانید:

– صدا و سیما برنامه های مذهبی زیادی دارد اما هیچ برنامه ای وجود ندارد که به فقر بپردازد. گویا دین در خود مساله ای به نام فقر ندارد و با چالش های دیگری روبرو است وقتی کتاب “منهای فقر” را به بنده دادند ابتدا فکر کردم کتابی مثل کتاب محمد یونس یا کتاب یک مبارز مارکسیستی است اما این کتاب، کتاب یک عالم راستین دینی است که به ما می گوید هر جا که فقر هست، دین نیست.

– اگر انقلابی نتواند جامعه عادلانه ایجاد کند در حقیقت این انقلاب فقط جابجایی برای قدرت و ثروت است این کتاب برای نسل من نیز کتاب یاداوری است؛ یادآوری کسانی که با بی عدالتی مبارزه می کردند، اینها برای ما دیندار بودند. زمانی که من دین را به قسط و عدالت بر می گردانم، چون مشیت دینی ندارم تحت تهمت مارکسیست بودن قرار می گیریم در حالی که تشیع، اصل عدالت است.

– این حرف، حرف جدیدی نیست اما از فرط بدیهی بودن مغفول مانده است، کمترین حجم علوم اجتماعی در مورد فقر است درحالی که فقر همیشه مساله اصلی اجتماع است. در دهه شصت و هفتاد میلادی به نظر می رسید که در جوامع توسعه یافته مساله نان مساله اصلی نیست بنا براین بسیاری آمدند و گفتند این مساله را کنار بگذاریم، همزمان کسانی بودند که می گفتند یکی از مسائل جدی جامعه شناسی نابرابری اجتماعی است، کمتر از بیست سال فقر در چهره های جدید و با خشن ترین چهره ها در همان جوامع برگشت، کارمندان و کارگرانی بودند که ظرف 24 ساعت از اقشار بالای جامعه به فقیر نزول پیدا می کردند چون در جامعه سرمایه داری همه چیز را قسطی خریده بودند، ما امروز هم در مهد توسعه یافته ترین جوامع این را می بینیم بنا بر این جامعه شناسان دوباره به نوشتن کتاب های جدید روی آورده اند و باز هم این مساله سرفصل شد.

– آیا فقری که ما در حال حاضر شاهد هستیم محصول همین ثروت ها نیست، مگر غیر از این است که ثروت جوامع ثروتمند محصول فقر و غارت جوامع توسعه نیافته است؟ در جامعه ای که همزمان در حال ثروتمند شدن است در برخی اقشار فقر جدیدی در حال شکل گیری است. در اروپا فقر که بازگشت یکی از صورت های جدید شکل گیری چیزی بود که به آن ضد جامعه ها می گفتند؛ اینها مراکز فقر و خشونت و بدبختی را به وجود آوردند. این دسته در جامعه ظهور و بروز ندارند و تنها زمانی که بحران و شورش پدید می آید دیده می شوند.

– در ایران قبل از انقلاب و زمان انقلاب فقر وجود داشت، مبارزان در آن زمان هدفشان ساخت جامعه برابر بود پس از انقلاب هم بچه ها را می بردند و کاخ ها را نشانشان می دادند، پس از گذشت مرحله انقلابی و آرمان های انقلابی اراده زندگی کردن جای خود را به آرمان انقلابی داد، انقلابیون دیروز نگاه کردند دیدند بعد از انقلاب، جنگ و مبارزه اینها از زندگی خود عقب ماندند پس بسیاری گفتند باید حق خودمان را از زندگی بگیریم پس برای فرد، من، خانواده من، املاک من و دارایی من مهم شد و من با قدرت برگشته ماجرا را عوض کرد و بعد ما دیدیم که از فقر دیگر صحبتی نشد اما از فقرا زیاد صحبت می شود پرداختن به وجود فقرا را تقلیل می دادند به ویژگی شخصی فقرا، یعنی جامعه، سیستم و ساختارها مهم نیستند بلکه فقر شخصی است و باید با ترحم این مساله را حل کرد حتی در نوع دوستی نیز این خودخواهی به وجود آمد که اگر من به فقیری کمک می کنم، این نوع دوستی برای مبارزه نیست بلکه برای رستگاری روح و بیمه کردن فرزندانم است باز هم در اینجا مساله اصلی “من” هستم و افراد فقیر نیز به دنبال حامی بودند یعنی چهره خیرین، جانشین چهره مبارزین دیروز شد و دیگر حتی فقرا دنبال مبارزه نبودند در حالی که باید حق خود را از دولت، حکومت و جامعه مطالبه کنند.

– ما در شرایطی هستیم که جامعه ما بافت اجتماعی اش به شکل جدی دچار آسیب و قطعه قطعه شده به گونه ای که اگر خودش در میدان فقر نباشد می گوید فقری هم وجود ندارد در صورتی که فقر در هزار و یک چهره وجود دارد و خودنمایی می کند در دانشگاه ها، در شهرک های کوچک و بزرگی که به دلیل دوری از شهر وامکانات هم نه تنها مهر را بازتولید نمی کنند که خشونت را باز تولید می کنند. در حال حاضر دیگر کار انسان را ثروتمند نمی کند بلکه این سرمایه است که انسان را پول دار می کند، با نظام اسلامی 21% سود می گیریم یعنی سرمایه داشته باش و کار نکن.

– فقر همیشه مساله ای سیاسی است. چگونه برای فرهنگ سیاست گذاری می کنیم اما برای این فقر سیاست گذاری نکرده ایم، چه کسی مسئول این فقر است؟ قدرت و سیاست!

– اراده سیاسی ریشه کن کردن فقر وجود ندارد ، جامعه هم در برابر فقر مسئول است زمانی که در جامعه یک نفر گرسنه است مردم دیگر هم مسئول هستند، ما حساسیت هایمان را نسبت به فقر که هدفمان از انقلاب بود را از دست داده ایم. آن قدر که در پرونده های سیاسی داخلی و خارجی، حساس هستیم درباره فقر حساسیت نداریم. آیا تا به حال فقر، تیتر یک روزنامه شده است؟ می گویند به خاطر سیاست سیاه نمایی نکنید، ما باید دوباره خودمان را در برابر واقعیت های اجتماعی درگیر کنیم، جامعه دینی و سیاسی مان را به پرسش بگیریم که شما برای از بین بردن فقر چه کرده اید؟

حسن سبحانی نیا: چگونه می‌توان از فردی که در روز 16 ساعت کار می‌کند توقع کار فکری و فرهنگی داشت؟

– ادبیات و آموزه های مربوط به دین اسلام و از جمله ادبیات فردی که این جلسه به بزرگداشت مقام او می پردازد بسیار رسا و گویا است و این است که دین با فقر نمی سازد و اگر کشوری اسلامی باشد نمی تواند فقیر بود و باید بدانیم که اگر کشوری فقیر بود باید در اسلامی بودنش شک کنیم.

– برای ما و جامعه ای که در آن زندگی می کنیم عنصری ترین مساله این است که مطلوب اسلام در زمینه داشتن جامعه ای متعادل و عاری از فقر با همه مظاهرش با چه ساز و کاری تامین می شود؟ ساز و کارها باید به گونه ای باشد که وقتی آمد فقر رخت بر بندد و ارزش های جامعه با جوهره دین تغییر کند. باورم این است که در جمهوری اسلامی، آن ساز و کار که باید هدف تامین عدالت رانشانه می گرفت با متغیرهای سرمایه داری پیگیری شد و نظام سیاسی و فرهنگی که به زبان ادعای مبارزه با سرمایه داری می کردند اقتصاد سرمایه داری را پشتیبانی می کردند. غافل از این که دشمن در پشت الفاظ پنهان شده است، نباید از یاد ببریم که در این سال های طولانی برایند اقدامات حکومتی در جستجوی توسعه یافتگی به خاطر اتخاذ ساز و کاری غریب بسیاری از کسانی را که با این ساز و کار مخالفت کردند به شیوه های مختلف منزوی کرده است.

– در حال حاضر وضعیت به گونه ای شده است که فرد 16 ساعت کار می کند و هیکل نحیف خود را به خانه می رساند و فردا روز از نو روزی از نو! چگونه میتوان از چنین فردی انتظار فکر و مشارکت در فعالیت های فکری و فرهنگی را داشت. درد بزرگتر این است که همه آنها که در این سال ها به طراحی، تثبیت و اجرای این ساز و کارهای متکاثر مآب کمک کرده اند به جای پاسخگویی اوضاع را به گردن کسانی انداخته اند که به نام دین جامعه را اداره کرده اند.

– در مجموعه مسئولینی که اقتصاد و مسائل اجتماعی و فرهنگی را اداره کرده اند یا نمی بینید یا کم می بینید کسانی را که ادبیات اقتصاد دین را در طی این سالها داشته باشند، ما دچار بدعت شده ایم و این بدعت جایگزینی ساز و کار اصالت سرمایه به جای ساز و کاری است که اگر کار می کرد نمی توانست با فقر جمع شود، است این بدعت ها از طریق به عوارض و معلول هایی مثل دادن یارانه به وجود نیامده، این بدعت ها جایگزینی ساز و کار غریبه در حضور تملق و مهار نقد و سکوت مصلحت اندیشان به وجود آمده است.

– در روزگار غربت دین باید از هر فریادی به نفع دین حمایت کرد. حداقل باید این انتظار را داشته باشیم که حاکمیت دینی اجتماع متدینین را با آموزه های دینی اداره کند تا فقر که مرگ اکبر است و موجب سلب شخصیت فقیر می شود از بین برود و آن گاه است که می تواند از استعدادهای خودش استفاده کند.
http://www.rahesabz.net/story/77084/