نوداد (سکوی اجتماعی خبر)
زن گرفتار در دام اعتیاد ادامه می دهد: پس از طلاق از شوهرم با این که او خیلی مشکل داشت اما باز هم بچه ها را به من ندادند. با چند زن مطلقه آشنا شدم که مانند من غم های بزرگی در زندگی داشتند. رفته رفته در جمع آن ها معتاد شدم. خانواده ام خیلی تلاش کردند که اعتیادم را ترک کنم اما بعد از هر بار ترک کردن، دوباره به سمت مواد می رفتم. مادرم خیلی غصه می خورد و وقتی فهمید که برای تأمین مواد شروع به خرید و فروش آن کرده ام خودش مرا به مأموران معرفی کرد و راهی زندان شدم. در زندان بودم که پدرم سکته و فوت کرد. بعد از آزادی از زندان دیگر روی برگشتن به خانه را نداشتم و سراغ هم بندی های سابقم رفتم. من با افرادی مثل خودم زندگی می کردم و با فروش مواد خرج مان را در می آوردیم. سال ها عمرم با اعتیاد و مواد گذشت بدون این که خانواده درست و حسابی داشته باشم. 5 بار تلاش کردم اعتیادم را ترک کنم اما نتوانستم. چندی پیش شوهرم پیام داد که دخترم می خواهد ازدواج کند اما شرایط من مایه آبروریزی اش است. حالا این بار بیش از گذشته تلاش می کنم اعتیادم را ترک کنم تا پس از گذشت سال ها بتوانم مورد پذیرش فرزندانم قرار گیرم.