دویچه وله
عسل محمدی (چپ) و سپیده قلیان
عسل محمدی، از فعالان مدنی ایران، در اینستاگرام نوشت که شاهد شکنجه اسماعیل بخشی، از کارگران هفتتپه و سپیده قلیان در زندان اهواز بوده است. پیشتر دادستان کل ایران شکنجه بخشی را تکذیب کرده بود.
روز دوشنبه، ۲۴ دی (۱۴ ژانویه) عسل محمدی که بازداشت و به زندان اطلاعات اهواز، محل نگهداری سپیده قلیان و اسماعیل بخشی، منتقل شده بود، در اکانت اینستاگرام خود نوشت که در مدت بازداشتش فریادهای اسماعیل بخشی، نمایندهی کارگران هفتتپه و واکنش ماموران را شنیده است.
او مینویسد: «من صدای ممتد سرفه و تنگی نفس شدید اسماعیل بخشی را از اتاق بازجویی مجاور میشنیدم و تمسخر ماموران را که می گفتند “فیلمشه این حالش از ما بهتره.” (…) من روزی که برای هواخوری به حیاط بازداشتگاه میرفتم صدای فریادها و توهینها و افتراهای بازجو به اسماعیل را شنیدم. من حاضر به شهادت برای آنچه که شنیدم و دیدم هستم.»
روز دوشنبه محمد جعفر منتظری، دادستان کل جمهوری اسلامی، در حاشیه جلسهی مسئولان عالی قضایی دربارهی شکنجهی اسماعیل بخشی گفت، این فعال کارگری شکنجه نشده و «اینها برای برداشتی که با اهداف سیاسی داشتند این مسائل را مطرح کردند».
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، منتظری گفته است که بخشی «یک کارگر عادی نبوده و به لحاظ ارتباطاتی که با برخی جریانها داشته و جرایمی که مرتکب شده است، برای پوشش آن جرایم مسئله شکنجه را مطرح کرده بود».
دادستان کل کشور تأکید کرد: «هیچ ضرب و جرحی در کار نبوده است.»
اسماعیل بخشی، روز ۱۴ دی فاش ساخت که در نخستین روزهای بازداشتش بهشدت شکنجه شده است. او از وزیر اطلاعات خواست، در این باره پاسخگو باشد.
چند روز بعد وکیل بخشی فاش ساخت که موکلش و خانواده او برای پسگرفتن اتهام شکنجه تحت فشار قرار گرفتهاند.
شکنجه سپیده قلیان
پیشتر سپیده قلیان، از فعالان مدنی که در رابطه با اعتراضات کارگران هفتتپه دستگیر شده بود، در بارهی شکنجهی بخشی شهادت داده بود.
اکنون عسل محمدی در پیام اینستاگرامی خود به شکنجهی قلیان هم پرداخته است. او مینویسد: «روز ششم بازداشتم در اهواز به سلول کوچک و نموری منتقل شدم که هفت زندانی در آنجا محبوس بودند. یکی از آنان سپیده قلیان بود که برای شناختن چهرهاش زمانی مکث کردم. باورم نمیشد که در مدت کوتاهی چهره بشاش و شادابش چنان تکیده و لاغر و نحیف شده باشد. هنوز آثار کبودی بر گردن داشت و جای چنگ و خراش روی دستهایش. برایم از ستمی گفت که در آن بیست و یک روز بر او گذشته بود و دیدنش در آن وضعیت گفتههایش را اثبات میکرد.»
این فعال مدنی ضمن بیان اینکه “ساعتهای طولانی” شاهد بازجویی سپیده قلیان بوده مینویسد: «از ده صبح تا پاسی از نیمهشب تقریبا هر روز این پروسه تکرار میشد. من صدای فریاد و توهینهای بازجویش را از اتاق کناری میشنیدم . من شاهد روزی بودم که چنان فشاری برای اعتراف دروغ بر او آوردند که پنجه بر چهرهی نازنینش میکشید و آرزوی مرگ میکرد.»