ماهنامه خط صلح
بدن زن هنوز هم – اگر نگوییم اصلی ترین، اما به جرات می توان گفت – یکی از اساسی ترین موضوعات سیاسی در جوامعی است که بر پایه ایدئولوژی دینی اداره می شوند. تسلط بر بدن زن، از انتخاب نوع پوشش گرفته، تا میزان و نوع حضورش در جامعه، تا بهره برداری جنسی مرد و باروری، از موضوعات اصلی در سیاستگذاری های حکومت های دینی مثل جمهوری اسلامی ایران است.
این موضوع در طول حیات جمهوری اسلامی همواره بین مردم و مسئولان مورد مناقشه بوده و در سطوح مختلفی مقاومت ها و مبارزه هایی با قوانین و دیدگاه های حکومتی صورت گرفته است.
در واقع بازگرداندن جامعه در حال مدرن شدن ایران پیش از انقلاب، به قوانین شرعی یک هزار و چهارصد سال پیش برای نظام حاکم بر ایران کار ساده ای نبود و نیست. حتی با وجود محدودیت های جاری، جنبش های پیشرو مثل فمینیسم در ایران فعالند و فراتر از آن، زنان به طور عام، در مقابل قوانین دست و پاگیر از جمله حجاب همواره مقاومت کرده اند.
دایان راویچ در مقدمه ای که بر کتاب “حق زن بر بدن خود” اثر مارگارت سنگر نوشته، می گوید: «آزادی اساسی دنیا، آزادی زن است. یک نسل آزاد نمی تواند از مادران دربند به دنیا بیاید. یک زن در زنجیر، نمی تواند انتخاب کند، بلکه بخشی از اسارتش را به دختران و پسرانش منتقل می کند. زنی که صاحب تن خود نیست و بر آن کنترل ندارد، نمی تواند خودش را آزاد بنامد». (۱) شاید نه به صورت تئوریک، اما عموماً زنان در ایران در زمان استقرار جمهوری اسلامی، به درک این مفهوم رسیده بودند و این مانعی اساسی در مقابل سیطره کامل حکومت بر بدن زنان شد؛ هرچند حکومت نیز بر همین اساس سرکوب زنان و کنترل بدن آنان را در دستور کار خود قرار داد.
بدن زن در دین اسلام
در دین اسلام زن و بدنش با محدودیت های بسیاری رو به رو هستند و بارزترین این محدودیت ها حجاب است. بر اساس موازین اسلام، زنان باید جز گردی صورت و کف دو دست (از مچ) را بپوشانند، طوری که برجستگی های بدنشان نمایان نشود. بگذریم از برخی مسلمانان که حتی نمایان بودن صورت و دست را نیز جایز نمی دانند و آن را هم می پوشانند. زن در اسلام به تعبیری “عورت” است. مرتضی مطهری در کتاب “مسئلهی حجاب” آورده است: «عقیده اکثر علما بر این است که بدن زن، جز چهره و دو دست تا مچ، عورت است».
در روایاتی دیگر از بحار الانوار آمده است:
«رسول خدا از اصحاب خود پرسید: زن چیست؟ گفتند: عورت. گفت: زن کی به خدا نزدیک تر است؟ ندانستند. فاطمه این را شنید و گفت: زن آن گاه به خدا نزدیک تر است که در قعر خانه باشد» (بحار الانوار، جلد ۴۳، صفحه ۹۲).
«رسول خدا گفت: زنان عورت اند، آن ها را در خانه حبس کنید» (بحار الانوار، جلد ۱۰۰، صفحه ۲۵۰). (۲)
بنا به تعریف لغتنامه دهخدا عورت امری است که شخص از آن شرم دارد. در فرهنگ فارسی معین نیز، این کلمه “کار زشت” معنا شده و “ستر عورت” پوشاندن موضع های مستقبح الذکر است.
زن در فرهنگ اسلامی در یکی از نقش های مادر، همسر، دختر، و خواهر خلاصه می شود. در واقع یک مرد در خانواده باید بر زن “ولایت” داشته باشد؛ در غیر این صورت، مدعی العموم بر او ولایت دارد.
کنترل بدن زن، شاه کلید کنترل جامعه در جمهوری اسلامی
نمونه هایی از نگاه اسلامی به بدن زن که در بالا ذکر شد، در حکومت های ایدئولوژیک، مبنای قانونگذاری قرار می گیرد.
در ایران بعد از انقلاب ۵۷، حجاب بلافاصله اجباری نشد. نخست آیت الله خمینی در واکنشی حضور بی حجاب زنان در ادارات را به “لخت” بودن تعبیر کرد و گفت: «وزارتخانه اسلامی نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانه های اسلامی نباید زن ها لخت بیایند. زن ها بروند؛ اما با حجاب باشند. مانعی ندارد بروند کار بکنند، لکن با حجاب شرعی باشند». این مقدمه ای برای جلوگیری از زنان بدون پوشش دلخواه حاکمیت به ادارات بود و پس از آن فشارهای اجتماعی افزایش یافت و پله پله زنان محدودتر شدند. در سال ۱۳۶۲ نخستین قانون درباره حجاب به تصویب رسید. بر اساس ماده ۱۰۲ قانون تعزیرات مصوب در این سال، «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند، به تعزیر تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهند شد». در سال ۱۳۶۵ تحت عنوان قانون رسیدگی به تخلفات و مجازات فروشندگان، برای کسانی که لباس هایی بفروشند که استفاده از آن ها در ملاءعام خلاف شرع است یا عفت عمومی را جریحه دار می کند، مجازات هایی در نظر گرفته شد که از تذکر و ارشاد تا ۴۰ ضربه شلاق و جزای نقدی بود. در سال ۱۳۷۵ قانون مجازات اسلامی برای زنانی که حجاب اسلامی را رعایت نمی کنند، با عنوان این که «نفس عمل آنان عفت عمومی را جریحه دار می کند»، مجازات «حبس از ۱۰ روز تا ۲ ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق» در نظر گرفت. (۳)
در کنار قوانین سفت و سخت علیه زنان، گشت های خیابانی از همان ماه های آغازین استقرار جمهوری اسلامی کنترل پوشش زنان در خیابان ها را شروع کرد. این گشت ها که در آغاز با نام جندالله و نیروهای ویژه مبارزه با منکرات بودند، که در سال ۱۳۸۵ گشت ارشاد نام گرفت.
کنترل بدن زن در جمهوری اسلامی ایران تنها به پوشش بیرون از خانه محدود نمی شود و بسیار فراتر از آن است. در نظام جمهوری اسلامی ایران، کنترل بدن زنان اصلی ترین تاکتیک کنترل جامعه است. تفکیک جنسیتی فضاهای عمومی و سهم ناچیز زنان از آن، محدودیت های شغلی برای زنان، سهمیه بندی جنسیتی دانشگاه ها، نبودن حق آزادانه سفر برای زنان، و مواردی از این دست از یک سو، و حقوق نابرابر در ازدواج و چارچوب خانواده (نداشتن حق طلاق، انتخاب مسکن، حضانت فرزند، آزادی تحصیل و سفر و اشتغال و حتی معاشرت) زنان را در عرصه خانوادگی به موجوداتی وابسته تبدیل می کند و در عرصه اجتماعی جامعه را تکجنسیتی می کند.
این نگاه اسلامی که زن باید با حجاب و عفاف و پرده نشینی از به گناه افتادن مرد جلوگیری و جامعه را در مقابل فساد ایزوله کند، بر زندگی همه مردم در ایران سایه افکنده است؛ چه به چنین نگرشی باور داشته باشند یا نه. اما آیا مردم این را پذیرفته اند؟ تاریخ چهل ساله جمهوری اسلامی به خوبی نشان می دهد مردم هم چنان در مقابل این نگرش و قوانین برآمده از آن ایستادگی و با آن مبارزه می کنند. تا جایی که بعد از گذشت چهل سال از سرکوب مداوم، قدرتمند، و همه جانبه زنان، مرکز پژوهش های مجلس اعتراف می کند که حجاب شرعی تنها برای ۳۵ درصد از افراد جامعه ارزش شمرده می شود و حدود ۷۰ درصد از زنان حجاب عرفی دارند. کسانی که حجاب عرفی دارند نیز، «۱۰-۱۵ درصد در وضعیت حاد و یا به عبارتی بدحجاب هنجارشکن بوده و سایر افراد در گروهی هستند که می توان آن ها را دارای حجاب عرفی و یا بدحجاب معمولی تلقی کرد». (۴) و تازه این یک گزارش آماری رسمی از سوی جمهوری اسلامی است. اگر پژوهشی با آزادی کامل پژوهشگران و پاسخ دهندگان صورت گیرد، نتایج متفاوتی خواهد داشت.