نگاهی نو به‌آزادی زنان در اندیشه امام‌خمینی

تسنیم

مواضع امام در پاریس پیرامون مساله آزادی زنان مشتمل بر نکات بدیعی است. آزادی زنان (و پرسش‌های ناظر به آن) از پرتکرارترین پرسش‌هایی است که خبرنگاران خارجی در پاریس از امام می‌پرسند.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم،مواضع امام در پاریس پیرامون مساله آزادی زنان مشتمل بر نکات بدیعی است. آزادی زنان (و پرسش‌های ناظر به آن) از پرتکرارترین پرسش‌هایی است که خبرنگاران خارجی در پاریس از امام می‌پرسند. عمده این قبیل پرسش‌ها درخصوص تحصیل زنان در دانشگاه، حضور سیاسی و اجتماعی زنان و آزادی پوشش و… است. طرح مکرر سوال از آزادی‌های سیاسی اجتماعی زنان، نشان‌دهنده این است که مساله زن و آزادی‌های سیاسی-اجتماعی او طی چند سده اخیر در غرب، همواره معضلی مهم بوده است. بررسی‌های جامعه‌شناختی و تاریخی نشان می‌دهد در غرب حتی تا همین چند دهه اخیر، زنان از بسیاری حقوق سیاسی-اجتماعی خود محروم بوده‌اند و رشد و شکل‌گیری جنبش‌های فمینیستی در غرب، محصول همین ستم تاریخی بوده است. حتی در دوران معاصر با وجود پیشرفت‌های چشمگیر زنان در کسب حقوق و فرصت‌های برابر با مردان، تقسیم کار جنسی در کشورهای توسعه‌یافته – چه در سطح جامعه و چه در سطح خانواده- همچنان پابرجاست. مطالعات در ایالات متحده، فرانسه، لهستان، روسیه و سوئد نشان می‌دهد حتی اگر زن در خارج از منزل کار کند، سنگین‌ترین وظایف مربوط به کار منزل را بر دوش دارد و شوهرش در کار منزل براساس برابری به او یاری نمی‌رساند (بستان: 16-15). همین‌طور تا چندی پیش، زنان غربی از بسیاری از حقوق خود نظیر حق مالکیت، حق تحصیل و حق رای محروم بوده‌اند. ویل دورانت معتقد است تا حدود سال 1900 زن به سختی دارای حقی بود که مرد، ناگزیر آن را محترم بدارد. آنگاه درباره علل تغییر وضع زن (در قرن بیستم) می‌نویسد: «آزادی زن (در قرن بیستم)، از عوارض انقلاب صنعتی است؛ زنان کارگران ارزان‌تری بودند و کارفرمایان، آنان را بر مردان سرکش سنگین‌قیمت، ترجیح می‌دادند.» (اسلاملو: 20) این در حالی است که اسلام از 1400 سال پیش تاکنون، بسیاری از حقوق زنان نظیر حق مالکیت و… را به رسمیت شناخته است و به‌لحاظ ارزش انسانی، قائل به هیچ تفاوتی میان زن و مرد نیست و آنان را در انسانیت برابر می‌داند و اگر هم اختلافی در جدول حقوق و تکالیف زن و مرد وجود دارد ناشی از اقتضائات جسمی و روحی متفاوت میان آن دو است. استاد مطهری، قرآن را (به‌عنوان مهم‌ترین منشور اسلامی) احیا‌کننده حقوق زن دانسته و در عین‌حال معتقد است این کتاب الهی، هرگز به نام احیای زن – به‌عنوان انسان و شریک مرد در انسانیت و حقوق انسانی- زن بودن زن و مرد بودن مرد را به فراموشی نسپرده است. (مطهری: 23)

امام خمینی: از نظر حقوق انسانی، هیچ تفاوتی میان مرد و زن قائل نیست. (موسوی‌الخمینی: 21/8/1357) اصولا زن، قبل از زن بودن [و نیز مرد پیش از مرد بودن]، انسان است و نگاه اسلام، حتی به جنسیت او هم، یک نگاه انسانی است؛ درست برخلاف برخی گرایش‌های فمینیستی که نگاه‌شان حتی به «انسانیت زن» هم، جنسی است. قرآن کریم هنگام طرح مساله زن و مرد می‌گوید: «این دو را از چهره ذکور و انوثت نشناسید؛ بلکه از چهره انسانیت بشناسید و حقیقت انسان را روح او تشکیل می‌دهد؛ نه بدن او. انسانیت انسان را جان او تامین می‌کند؛ نه جسم او و نه (حتی) مجموع جسم و جان.» (جوادی‌آملی، 70:1383) آیت‌ا… جوادی‌آملی، تفسیر جالبی از حرکت استکمالی انسان و همچنین تبیین مفاد آیه «ثم انشأناه خلقا آخر» (مومنون: آیه 14)، براساس حرکت جوهری به دست می‌دهد که می‌تواند راهگشای ما درباره زن و کمال او باشد:

«با دقت در این مساله شاید بتوان معنای «انشأناه خلقا آخر» را قدری آسان‌تر فهمید؛ زیرا در این عبارت نمی‌فرماید که من چیز دیگر به او دادم؛ بلکه می‌فرماید من او را به چیز دیگری بدل کردم. این تعبیر را هم درباره آدم(ع) و هم درباره نسل او دارد. در این «تبدیل جدید» و «چیز دیگر شدن»، سخن از ذکورت و انوثت نیست؛ چون اگر این انتقال به شکل تجافی یا نظیر تبدلات کون و فساد مادی بود، امکان داشت گفته شود: «چون این بدن چنین ساخته شده و سپس به صورت مجرد درآمده است، قهرا روح زن و مرد فرق می‌کند؛ اما روشن است که در اینجا سخن از حرکت مکانی و زمانی نیست؛ چنانکه حرکت کمی و کیفی هم مطرح نیست؛ به این گونه که مثلا بدن زن یا مرد حرکت کند و به مقام روح برسد؛ یعنی ذکورت و انوثت در حرکت باشد؛ زیرا آنچه در متن حرکت راه دارد، «گوهر هستی شئ» است که آن، نه مذکر است و نه مونث؛ بنابراین در مرحله «ثم انشأناه خلقا آخر» فرقی بین زن و مرد نیست.» (جوادی‌آملی: 76-75)؛ پس اسلام در «اصل گوهر انسانیت» هیچ تفاوتی میان زن و مرد روا نمی‌دارد.

در الهیات مسیحی (و نه تعالیم اصیل مسیح(ع))، اصولا زن از شأن انسانی به مراتب فروتری نسبت به مرد برخوردار است. فریفته شدن آدم توسط حوا و همچنین به‌وجود آمدن زنان از دنده چپ مردان، تاثیری جدی بر جایگاه زن نسبت به مرد، در الهیات مسیحی داشته است و این جایگاه فروتر زنان، نه صرفا در منزلت اجتماعی، بلکه در گوهر انسانیت هم خود را نشان می‌دهد. امام‌خمینی معتقد است اسلام و به‌خصوص تشیع، همواره زنان را در جایگاه رفیع انسانی خود قرار می‌دهد و هیچ‌گاه آنان را از صحنه زندگی اجتماعی طرد نمی‌کند. (24/8/1357) ایشان قائل به تساوی زن و مرد در گوهر انسانیت هستند و به هیچ وجه، جایگاه انسانی زنان را نسبت به مردان، فروتر نمی‌دانند. ایشان، قائل به تساوی حقوق زن و مرد هستند: «در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأی‌دادن و حق رای‌گرفتن. در تمام جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد.» (16/9/1357)

البته با نگاهی به منابع اسلامی و همچنین تاریخ آن، می‌توان به این نکته رسید که بسیاری از زنان اسوه، در عین فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی، همواره گوهر انسانیت و نیز زنانگی خود را پاس داشته‌اند. از این‌رو می‌توان نتیجه گرفت که در تفکر اسلامی، زن مجبور نیست به بهانه حفظ عفت، قید حضور در اجتماع را بزند.

یکی‌دیگر از محورهای مهم سوالات خبرنگاران، به رابطه حجاب و آزادی برمی‌گردد. برخی معتقدند حجاب با آزادی منافات دارد، در حالی که امام معتقد است آزادی حقیقی در سایه دستورات اسلامی حاصل می‌شود و این رژیم پهلوی است که در آن، زنان از آزادی برخوردار نیستند. اگر رعایت پاره‌ای مصالح اجتماعی، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت، روش خاصی را اتخاذ کنند و آرامش دیگران را برهم ‌نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند، چنین مطلبی را زندانی کردن یا بردگی نمی‌توان نامید و آن را منافی حیثیت انسانی و اصل آزادی فرد نمی‌توان دانست. (مطهری:93) امام معتقد است آنچه اسلام با آن مخالفت می‌کند، اصل آزادی سیاسی و اجتماعی زن نیست، بلکه شی‌ءشدگی زن و کالایی شدن او در اجتماع است (موسوی‌الخمینی: 4/2/57) و یکی از انتقادات جدی ایشان به رژیم پهلوی در همین‌جاست. ایشان بر این نظر است که رژیم شاه با غرق کردن زنان در فساد اخلاقی و جنسی، آزادی را از آنان سلب کرده است. اصولا فساد اخلاقی با بیداریِ انسانی که منشأ تحولات بزرگ فردی و اجتماعی است، منافات دارد، چراکه انسانی که دائم یا اهل هوس‌بازی است یا در معرض هوس‌بازی دیگران، به دلیل تفوق غرائز بر عقل، نمی‌تواند منشأ تحول در خود و جامعه شود. در حقیقت می‌توان گفت نگاه رشدمحور و تربیت‌محور امام، هرچیزی و ازجمله پوشش، فعالیت اجتماعی، تحصیل و… را در خدمت رشد زن می‌بیند و راز پوشش زنانِ مسلمان در محیط اجتماعی (که امام معتقد است آگاهانه و از روی علاقه است)، ناظر به همین مساله است و برخی تفاوت‌هایی هم که در اسلام، بین زن و مرد در این زمینه وجود دارد، به حیثیت انسانی آنان هیچ ارتباطی ندارد. خلاصه آنکه امام معتقد است که زن در مسائلی که منافات با حیثیت و شرافت او ندارد، آزاد است (موسوی‌الخمینی: 16/8/1357)؛ از این‌رو ایشان بیان می‌دارد: «زن‌ها آزاد هستند و در تحصیل هم آزاد هستند، در کارهای دیگر هم آزادند، همان‌طور که مردها آزادند.» (همان: 22/7/1357)؛ ایشان معتقدند احترام اسلام به زن، بیشتر از احترامی است که نسبت به مرد قائل شده است (همان: 13/12/1357). در همین راستا یکی از نکات جالب این است که امام چند روز بعد از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، در پیامی خطاب به آقای موسوی‌خوئینی‌ها و دانشجویان تسخیرکننده لانه، دستور آزادی زنانی که جاسوسی آنها ثابت نشده و خروج فوری آنان را صادر می‌کند:

«برای آنکه اسلام برای زن‌ها حقوق ویژه‌ای قائل است و سیاهپوستان، که عمری را تحت‌فشار و ظلم آمریکا به‌سر برده‌اند و شاید به‌طور الزام به ایران آمده باشند، نسبت به آنان، در صورتی که جاسوسی آنها ثابت نشده باشد، تخفیف دهید. دانشجویان عزیز، سیاه‌پوستان و زنانی که جاسوسی آنان معلوم نیست، به وزارت امور خارجه تحویل دهید که فورا آنها را از ایران خارج کنند. ملت شریف ایران اجازه آزادی بقیه را نمی‌دهد. لذا دیگران در بازداشت هستند تا دولت آمریکا به خواست ملت عمل کند.» (همان: 26/8/1358)

امام، در عین اینکه قائل به تساوی زن و مرد، اولا در گوهر انسانیت و ثانیا در حقوق (حق مالکیت، حق تحصیل، حق مشارکت، حق کار) و ثالثا آزادی در برخورداری از این حقوق، قائل است؛ در عین حال به تشابه [یا عینیت] حقوقی صددرصد میان زن و مرد قائل نیست و به نظر می‌رسد که راز این عدم‌تشابه را هم در طبیعت و اقتضائات خاص هر یک از آن‌ دو می‌داند. ایشان در سال 1357 در مصاحبه با نشریه لبنانی أمل، چنین توضیح می‌دهد:

«در تمام جهاتی که مرد، حق دارد، زن هم حق دارد. لکن در مرد هم مواردی است که چیزهایی به دلیل پیدایش مفاسد بر او حرام است و هم در زن مواردی هست که به دلیل اینکه مفسده می‌آفریند، حرام است. اسلام خواسته است که زن و مرد، حیثیت انسانی‌شان محفوظ باشد. اسلام خواسته است که زن، ملعبه دست مرد نباشد. اینکه در خارج، منعکس کرده‌اند که در اسلام با زن‌ها با خشونت رفتار می‌شود، امر غیرصحیحی است و تبلیغات باطلی است که از مغرضین حاصل شده و الا مرد و زن هردوی‌شان در اسلام، اختیارات دارند. اگر اختلافی هست برای هر دو هست و آن مربوط به طبیعت آنان است.» (همان: 16/9/57)

یکی از موارد هم، مساله پوشش زن و نسبت آن با آزادی زنان است. ممکن است حجاب و آزادی، دو مفهوم پارادوکسیکال به نظر برسند. جالب آنکه مساله پوشش زن و نسبت آن با آزادی، یکی از موضوعات مهمی است که در مصاحبه‌های خبرنگاران با امام مطرح شده است. (23/6/1357)، مصاحبه با رادیو تلویزیون فرانسه، 7/10/1357، مصاحبه با دکتر کرککروفت استاد دانشگاه روتکرز آمریکا، 20/10/1357، مصاحبه با رادیو- تلویزیون لوکزامبورگ 7/11/1357، مصاحبه با رادیو مونت کارلو و 18 روزنامه جنوبی فرانسه و مصاحبه با اوریانا فالاچی در تاریخ 2/7/1358). امام در پاسخ به پرسش‌های یکی از خبرنگاران، که در مورد پوشیدن اجباری چادر، سوال می‌پرسد، می‌گویند: «در اسلام، زن باید حجاب داشته باشد ولی لازم نیست حتما چادر داشته باشد، بلکه زن می‌تواند هر لباسی را که حجابش را به وجود آورد، اختیار کند.» (موسوی‌الخمینی:1357) ایشان در یکی دیگر از مصاحبه‌ها درخصوص حجاب اسلامی از لفظ «دعوت»(1) (موسوی‌الخمینی: 7/11/1357) استفاده می‌کند و در جواب خبرنگار رادیو مونت کارلو، که از اجباری شدن یا نشدن حجاب در جمهوری اسلامی می‌پرسد، پاسخ می‌دهد: «حجاب به‌معنای متداول میان ما که اسمش حجاب اسلامی است، با آزادی مخالفتی ندارد. اسلام با آنچه خلاف عفت است، مخالفت دارد و ما آنان را دعوت می‌کنیم که به حجاب اسلامی روی آورند… .» (همان)

حکم پوشش زن در اسلام، منافاتی با آزادی زن ندارد: «اسلام با آزادی زن نه‌تنها موافق است بلکه، خود، پایه‌گذار آزادی زن در تمام ابعاد وجودی زن است.» (همان: 20/10/1357) از این‌رو برخلاف خرد است که چنین دینی، حکم پوشش را در راستای محدودیت و ضدیت با آزادی زن، وضع کرده باشد و از همین‌جا می‌توان دریافت که در اندیشه امام، حجاب و آزادی، دو مفهوم متناقض و پارادوکسیکال نیستند. حکم حجاب، عموما در مراودات اجتماعی است که معنا پیدا می‌کند. به نظر می‌رسد، امام، وجوب پوشش زن را در راستای حفظ گوهر انسانیت او می‌داند. عدم‌پوشش زن در مناسبات اجتماعی باعث می‌شود «جنسیت» زن و نه - انسانیت او- برجسته شود؛ ضمن اینکه در محیط جامعه، مرد و زن قبل از اینکه دو موجود مذکر و مونث باشند، انسان هستند و یکی از دلایل وجوب حکم حجاب، تقدم و تفوق رتبی انسانیت زن بر جنسیت او است. استاد مطهری، فلسفه پوشش در اسلام را مواردی چون آرامش روانی، استحکام پیوند خانوادگی، استواری اجتماع و ارزش و احترام زن می‌دانند. به‌عنوان مثال ایشان در توضیح استواری اجتماع به‌واسطه حجاب، معتقد است:

«کشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به محیط اجتماع، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف می‌کند.» برعکس خرده‌گیری مخالفین حجاب که گفته‌اند: «حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از اجتماع است.»، «بی‌حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی، موجب فلج کردن نیروی اجتماع است.» (مطهری، 1389: 84).

یکی از انتقادات جدی‌ای که امام در مصاحبه با خبرنگاران نسبت به رژیم پهلوی وارد می‌داند رواج فساد جنسی در محیط اجتماع و به ابتذال کشاندن زنان در این عرصه است. ایشان در مصاحبه با رادیو- تلویزیون فرانسه، این‌چنین بیان می‌دارد: «این شاه است که زن‌ها را به فساد می‌کشاند و آنها را عروسک می‌خواهد بار بیاورد. مذهب با این «فاجعه‌ها و دردها» مخالف است، نه با آزادی زن» (موسوی‌الخمینی: 23/6/1357). در جای دیگری قریب به همین مضمون، می‌فرماید: «اسلام می‌خواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسانی جدی و کارآمد بسازد. ما هرگز اجازه نمی‌دهیم تا زنان فقط شی‌ء برای مردان و آلت هوسرانی باشند» (همان: 7/10/1357). امام علاوه‌بر موضع ایجابی در مورد حجاب که به تبیین دیدگاه اسلام در این زمینه می‌پردازد، دارای موضع سلبی و تهاجمی به فرهنگ مدرن غربی نیز هست که به اسم ورود زن به حریم اجتماع، او را به ابتذال کشانده است.

به نظر می‌رسد نوع مواجهه با زن در تاریخ غرب، همواره یا رو به سوی افراط داشته داشته یا تفریط. در تاریخ غرب، از یک طرف دربرهه‌هایی شاهد نگاه بعضا حقارت‌آمیزی درخصوص اصل و گوهر انسانیت زن هستیم و از طرف دیگر، در یکی دو قرن، بدون توجه به اقتضائات خاص روان‌شناختی، عاطفی و فیزلوژیکی، بزرگ‌ترین ظلم را به اسم برابری به زنان روا داشته‌اند. امام با توجه به این مساله، به هر دو نگاه سو یافته و غلط، توجه دارد. از این رو از یک‌طرف تاکید می‌کند که زن و مرد در آفرینش و گوهر انسانیت یکی هستند و زن در این زمینه به هیچ عنوان، فروتر از مرد نیست و از طرف دیگر توجه می‌دهد که نباید از قائل بودن به تساوی زن و مرد در آفرینش، انسانیت و حقوق، به دام تشابه صددرصدی حقوق، درغلتید و زنانگی زن را به فراموشی سپرد. غرب طی چند سده اخیر، به اسم آزادی زنان، آنان را ابتذال کشانده است. به‌علاوه یکی از سیاست‌های مشهور و رایج استعمار نیز رواج ابتذال در کشورهای اسلامی و خصوصا ایران بوده است. امام متوجه این طرح استعماری بوده و کشف حجاب را در راستای همین طرح می‌دانست و با عناوینی نظیر مخالفت با قانون خدا (موسوی‌الخمینی، بی‌تا: 223)، برداشتن حجاب با زور سرنیزه (همان: 240-239)، به‌راه‌انداختن فحشای عمومی (همان: 250)، خیانت بزرگ رضاخان (همان: 283)، عفت‌سوز (همان: 292)، مفتضح (11/9/1341)، برداشتن چادر و روسری به نام آزادی (29/11/1356)، سیاه‌کردن روی تاریخ (1/2/1358)، تحت فشار قرار دادن مردم (23/3/1358)، موجب مصیبت مردم (6/3/1358)، الزام کردن خانم‌ها به فساد (10/4/1358)، وسیله‌ای برای اسارت ملت ما (19/6/1359)، توطئه به فساد کشاندن جامعه (25/12/1359)، وضع ناگوار (1/1/1369)، از بین بردن تمدن بزرگ اسلام (22/12/1361)، برداشتن عفت از جامعه (19/1/1363)، محبوس کردن خانم‌ها در خانه (5/6/1364) و… انتقاد خود را نسبت به این حرکت، اعلام داشت.

پی‌نوشت‌ها:

1- دعوت در ادبیات دینی را می‌توان نوعی فراخواندن در جهت اصلاح فرد و جامعه دانست. در اینکه حکم حجاب یک حکم واجب است هیچ شکی نیست، منتها این مساله که حجاب اجباری باشد یا خیر، خود، بعضا منشأ مناقشاتی در این زمینه خصوصا پس از انقلاب اسلامی، بوده و هم‌اکنون هم بحث آن مجددا در جامعه ما مطرح شده است. ممکن است این تلقی وجود داشته باشد که براساس به کار بردن واژه دعوت توسط امام خمینی، حجاب اسلامی، در عین اینکه واجب شرعی است، می‌تواند اجباری نباشد. برخی نیز معتقدند که مساله حجاب باید به دلایلی نظیر حفظ نظام اسلامی، امنیت و دفع مفسده و جذب مصلحت، واجد نوعی وجه الزام از سوی حکومت دینی باشد و هر حکومتی اعم از دینی یا لائیک، مقتضی الزام است؛ ضمن آنکه قلمرو این الزامات، بسته به نوع حکومت، متفاوت است. برای آگاهی بیشتر ر. ک به: حکومت اسلامی و حکم حجاب، داود مهدوی زادگان.