زنان، کارگران استثمار شده دانشگاه‌های ایران

ایلنا

پردیس عامری، پژوهشگر اجتماعی و جنسیت در ایران، در گفت‌وگویی با خبرگزاری ایلنا دانشجویان مقاطع بالا را به مثابه کارگرانِ علمی دانسته که در خدمت «کارفرمای استادمآب» هستند. او با اشاره به اینکه دانشجویان مرد هم از جانب اساتید هیات علمی استثمار می‌شوند، زنان را «کارگران علمی»‌ای خوانده که حتی با حضور در طبقه فرادست و به‌رغم جایگاه عالی همچنان نادیده گرفته می‌شوند.

پردیس عامری دانشجویان را کارگران فرودستی خوانده که در عرصه علمی به خدمت اساتید صاحب‌نام و پروپاگانداداری که قدرت گرفتن پروژه‌های بزرگ علمی با بودجه بالا را دارند، درآمده‌اند.

او همچنین حضور کمرنگ زنان در جایگاه هیات علمی دانشگاهی را ناشی از اقتدارگرایی اساتیدی می‌داند که درصدد حفظ چهره‌ مردسالار، بزرگسالار و درنهایت سرکوب قدرت خلاق دانشجویان هستند.

این پژوهشگر قشر دانشجوی زنان را به دو گروه تقسیم کرده: یک دسته گروه کم‌بضاعت‌تر که همچنان از جانب ساختار خانواده پدرسالار تامین و در واقع کنترل می‌شوند یا خانواده‌ زن
جوان را برند خود می‌داند، این گروه که به علت فرار از فشارهای همین خانواده‌ها، وارد دانشگاه شده‌ و با استفاده از پول و با تامین خانواده، به مدارج بالا رسیده‌اند، به علت نداشتن علاقه و شاید کم‌توانی مهارتی در رشته خود، شغلی برای امرار معاش پیدا نمی‌کنند. در نتیجه برای تامین زندگی از خانواده اولیه خود کمک می‌‎گیرند. این گروه با وجود اینکه ممکن است از نظر خانوادگی از طبقه بورژوا و مرفه باشند اما به سبب اجبار فرهنگی در این طبقه «کارگر» قرار می‌گیرند. این دانشجویان در صورت عدم ورود به دانشگاه از طرف خانواده پدرسالار خود شاید مجبور به ازدواج شوند.

اما گروه بزرگتری که تعدادشان هم بیشتر است، زنان پژوهشگر هستند. به گفته پردیس عامری، این کارگران علمی دهه‌ها از عمرشان را صرف پژوهش کرده و از بسیاری از آرمان‌های خود برای تحصیل زده‌اند. آنها برای رسیدن به این جایگاه نه تنها از محیط خانه بلکه در محیط تحصیل، جامعه و کار هم تحت فشار هستند و تحت استثمار طبقه بورژوآی علمی قرار می‌گیرند. به این صورت که گروه هیات علمی و اقتدارگرا، به هیچ وجه به آنها اجازه ورود به طبقه فرادست را نمی‌دهد. طبقه کارگر علمی تمام مدت با پژوهش‌ها و دوندگی‌های علمی خود کسب درآمد مختصر می‌کند. در پروژه‌های علمی کلان این گروه به عنوان کارگران علمی، بخش بزرگی از کار را به عهده می‌گیرند اما اکثر مواقع هم نامی از آنها مانند سایر کارگران در هیچ جا ذکر نمی‌شود. در حقیقت آنها در نقش یک تهیدست علمی قرار می‌گیرند که نه تنها دیده نمی‌شوند بلکه از اینان انتظار می‌رود که اعتراض و نقد هم نکنند.

 برخی از این کارگران علمی در کنار فعالیت‌های علمی خود، به عنوان کارگر در کارخانه‌ها یا خانه‌ها مشغول به کارهای زیرزمینی هم هستند یا در کافه‌ها و مغازه‌ها به عنوان فروشنده کار می‌کنند. پردیس عامری گفته است: «این‌ کنش را می‌توان از تبعات افزایش آگاهی در اهمیت و حفظ استقلال و حتی نشان مقاومت آنها در مقابل رانت‌های مختلف احتمالی و پیشنهادی دانست. آنها با اشتغال در کارهای خانگی و غیرمرتبط با زمینه علمی خود، سعی در امرار معاش، گرچه با درآمد اندک، اما سالم و دور از انواع فساد دارند. نه زیر بار رانت می‌روند و نه زیر بار جریان زننده‌ مقاله‌سازی‌های علمی رایج و مقاله و پایان‌نامه‌فروشی‌ها. این مقاومت آنها بسیار حائز اهمیت است، گرچه نتیجه کوتاه‌مدت آن تحمل انواع فشار مالی و اقتصادی است.»

آمارها بیانگر وجود یک ساختار هیات علمی مردانه در آموزش عالی ایران است در حالی که تعداد دانشجویان نزدیک به تعادل جنسیتی است. در حالی که ۴۰ درصد فارغ‌التحصیلان دکتری زنان هستند، تنها ۱۶ درصد اعضای هیأت علمی را زنان تشکیل می‌دهند.

روند صعودی ورود دختران ایرانی به دانشگاه‌ها از بیش از یک دهه‌ پیش آغاز شد. درسال ۱۳۷۶ تعداد داوطلبان و پذیرفته‌شدگان دختر دانشگاه‌ها به پسران نزدیک و از سال ۱۳۷۷ این نسبت به نفع دختران قرار گرفت. در سال ۱۳۹۱، ۶۰ درصد داوطلبان کنکور زن و ۴۰ درصد بقیه مرد بوده‌اند.

نرخ عمومی بیکاری زنان و مردان فارغ التحصیل دانشگاهی در ایران، هم اکنون ۱۸,۵ درصد است. نرخ بیکاری مردان ۱۳ درصد و در مورد زنان تحصیل‌کرده، ۶۵,۵ درصد است. همزمان، تعداد زنان درس خوانده و در جست‌وجوی شغل، در حال حاضر از تعداد مردان درس خوانده در جست‌وجوی شغل بیشتر است.