برنا
فریده روشن گفت: « فقط در حیطه آموختن درست رفتارها و مسائل اجتماعی نیست که آموزش و پرورش اشکال دارد، بلکه خیلی از مباحث و سیاست های آن به ضرر جامعه است. روش آموزش ما باید تغییر کند و متناسب با نیاز و مشکلات جامعه تدوین شود.»
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری برنا، ازدواج از سنت های دیرینه و باستانی میان تمام انسان های روی کره زمین است. تمامی مکاتب و ادیان از جمله دین اسلام به لزوم و صواب بودن ازدواج و کراهت طلاق تاکید کرده اند. با وجود تمام این ها اما بنا بر آمار رسمی ثبت احوال، طلاق در سال ۹۶ در کشور ما رکورد زد و شاهد افزایش بی رویه آمار طلاق هستیم. اما دلایل و راهکارهای مقابله با آن چیست؟ چه کنیم تا به سرنوشت برخی کشور های غربی که تقریبا می توان گفت ازدواج در بین آن ها از بین رفته است، نشویم؟ در این رابطه با فریده روشن، رئیس فراکسیون فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شورای اسلامی شهر اصفهان گفت و گویی داشتیم که در ادامه می خوانید.
روشن در این خصوص تصریح کرد:« مهمترین عامل تاثیرگذار در مقوله ازدواج مسائل مالی و ثبات اقتصادی و امنیت شغلی است اما اگر همه جانبه به مسئله بنگریم خواهیم دید که مولفه های دیگری نیز در شکل گیری این آمار بی تاثیر نیستند از جمله آن مباحث تربیتی و رفتارهای اجتماعی است. در گذشته به دلیل قبح طلاق، جوانان کمتر به سمت آن سوق پیدا می کردند و تجمل گرایی و رفاه طلبی کمتر بود. لذا می بینیم که بسیاری از خانواده هایی که وضعیت مالی مناسبی هم دارند کارشان به طلاق کشیده می شود. نمی توان اهمیت مسائل مالی را منکر شد و حتی شاید بتوان گفت مسائل مالی بیشترین تاثیرگذاری بر زندگی زناشویی را داراست اما بخشی از آن هم به رفتارهای دو طرف برمی گردد که اینجاست که لزوم آموزش های قبل از ازدواج و فرهنگسازی آشکار می شود.بسیاری از ازدواج ها بدون شناخت صحیح دو طرفه صورت می گیرد که قطعا ناموفق خواهد بود. درست است که در خیلی از مواقع طلاق راه حلی برای حل بسیاری از مشکلات است اما لزوما بهترین و اولین راه حل نیست. متاسفانه جوانان ما با بروز کوچکترین مشکلی حرف از طلاق می زنند که تمامی اینها لزوم آموزش های پیش از ازدواج را آشکار می کند.»
او درباره دیگر دلایل افزایش آمار طلاق افزود:« یکسان نبودن سطح تحصیلات، عدم داشتن آموزش های کافی، تفاوت سنی زیاد و…از دیگر دلایل طلاق هستند. حتی افرادی که در خانواده خودشان شاهد بروز طلاق بوده اند، راحت تر به سراغ طلاق می روند و راحت تر با این مسئله کنار می آیند. از دلایل تاثیرگذاری که متاسفانه این روزها شاهد رواج آن هستیم خیانت است. اعتیاد، مشکلات روحی و روانی، اعمال خشونت های فیزیکی و روانی علیه زنان، عدم تفاهم، آگاهی نداشتن نسبت به خدمات مشاوره ای و هزاران دلیلی که به موشکافی های دقیق تری نیاز دارد، از عوامل بروز پدیده طلاق در جامعه است.»
او درباره راهکار کاهش این آمار بیان داشت:«همانطور که گفته شد، از عوامل موثر در بروز پدیده طلاق مسائل مالی است. چنانچه جوانان از آینده شغلی خود واهمه نداشته باشند، امنیت شغلی داشته باشند و بتوانند برای آینده برنامه ریزی کنند کمتر شاهد طلاق در جامعه خواهیم بود و قطعا اولین اقدام در این راستا، ایجاد اشتغال برای جوانان است. اما در مواردی که طلاق ریشه در مسائل مالی ندارد باید از طریق آموزش های فرهنگی اجتماعی به جوانان و خانواده های آنان، افراد را برای زندگی مشترک آماده کرد.
باید از طریق آموزش بسیاری از آسیب های این حوزه از جمله تجمل گرایی را از بین برد. خیلی مواقع از لغت غرب گرایی برای نامیدن این گرایش ها استفاده می شود. اما خیلی مواقع غربی ها چنین تجملاتی را در زندگی خود به کار نمی برند و حتی می بینیم که سطح تجمل گرایی در بین آن ها کمتر است.لذا آموزش های پیش از ازدواج از ضرورت بالایی برخوردار است. در خیلی از موارد می بینیم که افراد با پدیده ازدواج احساسی برخورد کرده و بدون شناخت کافی وارد زندگی مشترک می شوند و با وجود پیشرفت علم مشاوره و روانشناسی در کشور کمتر کسی است که بداند باید قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کند.دیده شده که دو نفر با یکدیگر تفاهم نداشته اند اما بعد از جدایی و ازدواج مجدد، در زندگی جدید خود بسیار موفق بوده اند. لذا باید به تفاوت های فردی توجه شود و جوانان باید یادبگیرند که به این تفاوت ها احترام بگذارند و بدانند بعد از ازدواج در عین این تفاوت ها باید با یکدیگر متحد باشند.»
او درباره لزوم آموزش های زناشویی در مدارس گفت: « بسیاری از سیاست ها در آموزش و پرورش نادرست و غلط است.وقتی می بینیم روشی غلط است و نتایج سو دارد باید در جهت اصلاح آن قدم برداریم. امروزه اگر مسئله ای به روش درست به کودکان آموزش داده نشود، خود کودکان از هزاران راه نادرست آن را فرامیگیرند که هزاران تاثیر مخرب بر فرد و جامعه می گذارد.مهمترین رکن در این جا آموزش و پرورش است که باید وظایف خود را به درستی انجام دهد و آموزش های لازم را به کودکان و نوجوانان برساند. این آموزش ها باید با توجه به شرایط جامعه تغییر کند و لازم هست که به کودکان و نوجوانان این آموزش ها داده شود.»
او افزود:« سیاست های آموزش و پرورش نه تنها در این مبحث بلکه در خیلی از موارد دیگر نیز غلط است و نیاز به تصحیح و بازنگری دارد.تمام جهان به سمت آموزش های مهارتی می روند این درحالی است که آموزش و پرورش ما همچنان به دانش آموزان آموزش های نظری می دهد. این باعث شده فرد بعد از فارغ التحصیلی هیچ گونه مهارتی برای کسب شغل و درآمد نداشته باشد و می بینیم که ریشه بیماری و مشکلات اقتصادی هم در آموزش و پرورش است. فقط در حیطه آموختن درست رفتارها و مسائل اجتماعی نیست که آموزش و پرورش اشکال دارد، بلکه خیلی از مباحث و سیاست های آن به ضرر جامعه است. روش آموزش ما باید تغییر کند و متناسب با نیاز و مشکلات جامعه تدوین شودو این مهم را باید به گوش سیاستمدارانی که برنامه ریزی آموزشی می کنند برسانیم.»