قانون
با جشن و پايكوبي آغاز ميشود اما زندگي زناشويي هميشه به شيريني بريدن كيك، بله گرفتن با ناز و پوشيدن لباس سپيد دنبالهدار، نيست.
آمار بالاي طلاق، خود زبانگوياي نابسامانيها در زندگي خانوادگي قشر عظيمياز ايرانيان است.
نابسامانيهاي بر آمده از خشونت اجتماعي، بدرفتاري و خشونت كلامي و فيزيكي، اعتياد و روابط پنهاني و…كه نتيجه اش گاهي طلاق عاطفي، گاهي طلاق واقعي و گاهي نيز قتل همسر است.
در اين بين در چند سال اخير، شوهركشي نيز حجم قابل توجهي از جنايات خانوادگي را به خود اختصاص داده است.
شوهركشي جرمي روبه افزايش است و زناني كه دست به اين نوع جنايت ميزنند، دربيشتر موارد در ناتواني براي جدايي از همسر، با يكديگر مشترك هستند.
زن، حق طلاق ندارد
طبق قوانين مدني و خانواده در ايران، زنان حق طلاق ندارند مگر با احراز برخي شروط كه زمان عقد تعيين شدهاند.
البته همه موارد شوهركشي، ناتواني در گرفتن طلاق نيست واز درگيري هاي آني و دعواهاي سطحي گرفته تا وجود يك رابطه نامشروع و دلدادگيهاي غيرقانوني، ممكن است عامل بروز اين جنايات باشند.
حسين اصغرزاده، قاضي دادگاه در بيان انگيزه وقوع جنايت همسر كشي معتقد است: انگیزه و علل این دست قتلها از دو جهت قابل بررسی است.
دسته اول، بحث قتلهای اتفاقی که در پی خشونت موجود در خانوادهها به وجود میآید که در بسیاری اوقات یک درگیری ساده و به دنبال آن یک ضرب و جرح و زد و خورد عادی و بدون هیچ انگیزه قبلی اتفاق میافتد که متهم هیچگاه حتی به فکرش نيز نمیرسیده این درگیری ممکن است منتهی به قتل شود.
در این دست درگیریها، آلت قتاله همان وسایل خانه است مانند چاقو و قیچی و اجسامی که درهنگام یک درگیری خانگی پرتاب میشود یا از آن به عنوان جسم سخت و نوک تیز برای آسیب رساندن به مقتول استفاده میشود.
در دسته دوم، ما با قتلهایی مواجه هستیم که با طرح نقشه قبلی و با انگیزههای روشن به مرحله اجرا میرسند. این دست قتلها در پی رابطه نامشروع همسر و افشا شدن آن نزد دیگری اتفاق میافتند.
نكته جالب در قتل هايي كه در دسته دوم رخ ميدهند، اين است كه زن با كمك يك مرد ديگر شوهر خود را ميكشد. در حقيقت قاتل، مردي ديگر است و زن به جرم معاونت در قتل به زندان محكوم ميشود.
وقتي گفته ميشود مسائل فراوانی در خانوادهها منجربه اختلافات شدید میان زوجین و به دنبال آن همسرکشی میشود، بايد به عوامل مختلفي چون مسائل جنسی و خیانت، کمرنگ شدن نقش اعتقادات دربرخی خانوادهها، پایین آمدن آستانه تحمل زوجین و کاهش روحیه گذشت و فداکاری و درک متقابل میان آنها، تعصب مردها، بدرفتاری زوجین و اعتیاد اشاره کرد.
البته به گفته اصغرزاده در قتلهایی که پس از افشای رابطه نامشروع همسر به وقوع میپیوندند، واکنش آقایان و زنان متفاوت است وهنگامی که اتهام رابطه نامشروع متوجه خانم باشد، بیشتر اوقات منجر به قتل میشود.
چراکه واکنش زنان به مساله خیانت متفاوت است. حال آنکه مردان بهدليل مساله تعصب و آبرو به جای اثبات جرم و حل مساله، به آخرین راه و بدترین راه که همان قتل است، روی میآورند.
قتل سه شوهر
البته زناني نيز هستند كه به تنهايي و بانقشه قبلي مرتكب قتل همسر خود مي شوند؛ يكي از اين موارد، پرونده اي است كه 29 شهريور سال جاري در دادگاه كيفري استان فارس بهآن رسيدگي شد و در آن متهم زني بود كه سهبار ازدواج كرده و هر سه شوهر خود را به قتل رسانده بود. به گزارش ایلنا، رسیدگی به این پرونده ازسال قبل و بهدنبال کشف جسدی دریک خودروی پژو206 رها شده درحوالی فلکه گلسرخ شیراز آغاز شد.کارآگاهان با حضور در محل پی بردند جسد متعلق به مرد جوانی است که درجریان جنایت مرموزی کشته شده است.
به نظر می رسید عامل جنایت، پس از کشتن این مرد، جسد را در خودرو قرار داده و پس از رها کردن آن پا به فرار گذاشته است. تحقیقات برای شناسایی هویت قربانی و عامل این جنایت شروع شده بود و سرانجام این زن در جریان بازجوییهای تخصصی راز قتل شوهرش را فاش کرد و گفت: همسرش را با تزریق آمپول هوا کشته است.
این زن وقتی در برابر کارآگاهان قرار گرفت، جزيیات جنایت را شرح داد و گفت«: از مدتها قبل با همسرم اختلاف داشتم و همیشه با یکدیگر درگیر بودیم.البته این مرد، همسر سوم من بود و چند بار میخواستم از او طلاق بگیرم اما راضی نمیشد. به همیندليل نقشه قتلش را طراحی کردم و شبانه با تزریق آمپول هوا، او را کشتم . بعد جسدش را درون خودرواش در گوشه خیابان رها کردم».
در جلسه دادگاه، قضات از جنایت های دیگر او پرده برداشتند و مشخص شد این زن در 17 سالگی به دلیل وضعیت نامناسب خانوادگی به عقد مردی که چند سال از خودش بزرگتر بوده، درآمده و چندی بعد وی را به قتل رسانده و مرگ او را طبیعی جلوه داده است.
مدتی بعد از این جنایت او با مرد دیگری ازدواج کرده و این بار نیز به دلیل اختلافات بسيار زناشویی، شوهر دومش را به قتل رسانده و به دلیل مهارتی که در این کار داشته، هیچ ردی برجاي نگذاشته است. بهاين ترتیب قتل این مرد را نيز مرگ عادی جلوه داده بود اما با قتل همسر سومش، تمام ماجراها فاش شد.
قتل با هدف رهايي
قتل چند همسر توسط يك زن، كمي عجيب بهنظر ميرسد اما شوهركشي ديگر جرم نادري نيست زيرا انگيزه وقوع اين جنايات بسيار پررنگتر از سابق شدهاست. زمان بسياري از دوراني كه اختلافات خانوادگي با پا در مياني بزرگترهاي فاميل حل ميشد، نگذشته است اما اينروزها هر تنش و مشكلي يا به دادگاه خانواده ختم ميشود يا ممكن است پيش زمينه بروز يك قتل باشد.
در اين بين دکتر علي نجفی توانا معتقد است: وقتی یک زن به مرحلهای ميرسد که دیگر حاضر به ادامه زندگی با شوهرش نيست، به محض آشنایی با فردی که در اغلب موارد نیز جنس مخالف است و او را شنونده خوبی برای حرفها و درددلهایش میبیند، با کمی ابراز محبت و مهربانی از سوی مرد بیگانه به طرف او جلب میشود و زمینه قتل همسر به همین راحتی فراهم میشود.
به گفته این وکیل پایه یک دادگستری، زن برای رهایی از اسارتگاه شوهر و رسیدن به محبت مرد بیگانه، حاضر به انجام هر کاری است؛حال اگر در این میان شوهر حاضر به طلاق همسرش نباشد، در واقع به قتل خود کمک کرده است. چون زن با قتل شوهرش سعی در از میان برداشتن این سد دارد.
براساس اين گزارش، ناتواني در طلاق، خود يكي از عوامل مهم در افزايش آمار شوهر كشي است؛ هرچند نبايد از دلايل و انگيزههاي ديگر غافل شد اما فضاي قانوني براي حمايت از زنان آسيب ديده ميتواند از انتخاب آخرين راه رهايي از يك زندگي اسفناك پيشگيري كند.
در سالهاي اخير بارها بحث حمايت از زنان و خانواده مطرح شدهاست و قانون حمايت از خانواده نيز به همينمنظور تدوين و ابلاغ شد اما مغفول ماندن حمايت از زنان آسيب ديده و به تنگنا رسيده از زندگي مشترك همچنان قرباني ميگيرد و گويي قتل شوهر، تنها راه حل اين زنان براي جدايي از زندگي مشترك است؛ در حالي كه شناسايي و كمك قانوني و رواني به اين زنان، خود ميتواند عامل مهمي در كاهش چنين جرايمي قلمداد شود.
شوهركشي به جنايتي براي رهايي از زندگي مشترك برای برخي زنان تبديل شده است
متاسفانه موضوعي كه اين روزها به عنوان معضلي اجتماعي پديدار شده است و در صورت بي توجهي ميتواند وضعيت حاد و خطرناكي در جامعه ايجاد كند،وقوع جنايت همسر کشی است. چرايي وقوع اين قتلها مثل همه جرايم ديگر و پديدههاي اجتماعي، نیازمند واكاوي و جمع آوري اطلاعات از وضعيت اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، خانوادگي ،سياسي و… مرتكب، بزهديده و جامعه است . هيچ انساني با ژن مجرمانه به دنيا نميآيد و هیچ ازدواجی بر مبناي درگيري، اختلاف و طلاق واقع نميشود ولي شرایط اجتماعی، اقتصادي، فرهنگي و … موقعيتي را فراهم ميكند كه باعث ايجاد بحرانهاي خطرناك در خانواده ميشود.علل و عوامل همسر كشي متعدد است ولي به نظر مهمترين آن، اختلالهاي عاطفي و خیانت است و بهصورت قتلهاي بدون سبق تصمیم و در حین درگیری و با سبق تصميم و با انگيزه انتقامگیری واقع ميشود. زنانی دست به قتل همسرانشان میزنند که با آنان احساس خوشبختی و رضایت در زندگي نمیکنند و در اين وضعيت يا به تنهايي يا به كمك مرد ديگري، دست به اين جنايت ميزنند .زنی که قربانی خشونت مدام همسرش است، او را فردی ظالم و شکنجهگر تلقی کرده و در بسياري موارد، آرزوی مرگ او را میکند. در چنین وضعيتي ممكن است آشنایی با مرد دیگری که شنونده خوبی برای صحبتهای زن است و با او به مهربانی رفتار میکند، بتواند به عنوان يك عامل پويا در جنايت عمل كند. پس از وابستگي، زن حاضر است هر اقدامی را برای رسیدن به او انجام دهد. در مواردی که مرد حاضر به طلاق همسرش نمیشود، زن با همدستی شخص سوم، نقشه قتل شوهر را طراحی میکند و با قتل شوهر سعی میکند این سد را از میان راه بردارد؛ البته قوانين و مقررات حقوق خانواده نيز نقش بسيار تاثيرگذاري درايجاد اين وضع در زنان دارند. زني كه قانون را مرد محور تلقي كرده و احساس ميكند مقررات قانوني، حقوق او را ناديده گرفتهاند، خود ميتواند عامل تاثير گذاري در انتقام شخصي وبرنامه براي قتل نسبت به همسر باشد .
بحث ديگري كه ميتواند در اين اقدام موثر باشد، ازدواج دايم یا موقت همسر است. برخی زنان اين اقدام شوهرشان برايشان غیرقابل تصور است. این دسته از افراد، شوهر را تنها برای خود میخواهند و علاقه ندارند زندگی و عشق خود را با زن دیگری تقسیم کنند. بنابراین بعد از اقدام شوهر به ازدواج دايم یا موقت، چهره دوست داشتنی شوهر برای زن تبدیل به چهرهاي خیانتکار و بیوفا میشود. در این وضعیت زن برای انتقام از شوهر خود به جست و جو و یافتن مرد دیگری بر میآید که در وضعیت بحرانیاش از این فرد برای قتل همسرش، کمک و همکاری بگيرد. متاسفانه اين نوع رفتار امروزه در جامعه ما بسيار زياد شده و بي توجهي به آن بسيار خطرناك خواهد بود . البته در مواقعی زنان خویشتندار به جای این اقدام، تقاضای طلاق میکنند. برخی دیگر نیز دست به خودکشی میزنند. البته عوامل ديگر مثل اعتیاد مرد یا زن، مخالفت مرد با طلاق، مشکلات اقتصادی و وجود مشکل در روابط جنسی «كه با توجه به فرهنگ جامعه به جاي درمان آن، راههاي غير متعارف و غيرشرعي و قانوني را انتخاب ميكنند و متاسفانه بسيار شايع شده»، از دیگر انگیزههای قتل مردان به دست همسرشان است.
برابر مقررات قانون مجازات اسلامي، جنايت ميتواند بر نفس، عضو يا منفعت واقع شود و بهصورت عمدي، شبه عمدي و خطاي محض قابل تحقق باشد.
با توجه به دلايل اصلي همسر كشي، تحقق مشاركت در قتل عمد با قصد قتل با رفتار نوعا كشنده و نسبت به قرباني خاص يا وضعيت زماني و مكاني خاص بيشتر است.
براي پيشگيري از اين نوع جنايات فعال شدن يك بخش،سازمان يا دستگاه كافي نيست، بلكه توجه همهجانبه و شروع آموزش از دوران كودكي را ميطلبد، رفتارهاي امروز افراد آموختههاي ديروز آنها ست .
نهاد خانواده، جامعه، قوانين مربوط به روابط زوجينو… در كنار يكديگر با يك سياست جنايي مبتني بر آينده نگري نسبت به پديده مجرمانه مي تواند معضلات فرهنگي و اجتماعي اين نوع رفتارها را كاهش داده و اجازه ورود آنها را به مرحله مجرمانه ندهد.