خشونتی از جنس کلام

ارسال کننده : احمد فخرالدین
13-9-21-191934vali.close
وبلاگ > ولی‌مراد، توران –
عملی که صدمه می زند و آزار می رساند و برای تحمیل خود است بر دیگری خشونت است و نتیجه آن تحت کنترل گرفتن. خشونت اگر جسمی باشد یا روانی و عاطفی، خانگی باشد یا اجتماعی، فردی باشد یا گروهی یا دولتی، مردم آن را زشت بدانند یا در اثر گستردگی و عادت زشتی آن را نبینند از هر نوع و به هر شکل که باشد، تجاوز است و شکستن حریم حقوق افراد. خشونت از خود اثر زخم برجای می گذارد چه زخمی که دیده می شود و چه زخمی که از دیده پنهان است.


از انواع خشونت، خشونت های روانی است و یکی از ابزارهای خشونت روانی کلام است در کنار سایر اعمال و رفتار و کردار به عنوان عملی که بر روان اثر می گذارد و آن را آزرده می کند. این نوع خشونت به طور علمی تعریف می شود و خرد جمعی و قانونی که حقوق بشر را پاس می دارد هم آن را نهی و نفی می کند.

خشونت که به روش کلام را هم شامل می شود و آزارهای کلامی هم از آن جمله است در اسلام نمونه های مشخصی دارد از جمله “دروغ”، “غیبت”، “تهمت” و “مسخره کردن” که ظلم است و “حرام”. در قرآن حتی از “بلند کردن صدا” هم گفته و گفته که خداوند دوست ندارد آن را که البته یک استثناء هم آورده و آن جاست که “مگر کسی که در حق او ظلم شده است”.

اعمال خشونت از هر نوع و به هر ابزار به منظور نشان دادن “برتری” و رسیدن به خواسته “خود” است که کارش “شکستن” دیگری است و نتیجه آن “کنترل”. از بین بردن اعتماد به نفس، از بین بردن آبروی فرد، شخصیت سازی های ناحق، و در یک کلام آزاری است که قربانی در اثر آن از درد احساسی و روانی رنج می برد و غم و اندوه برایش ایجاد می شود. خشونت کلامی می تواند قربانیان خود را تا مرز افسردگی بالینی، اختلالات روانی و تا پایین ترین درجه “اعتماد به نفس” و “خودباوری” پیش ببرد.

کلام های آزار دهنده آن دسته از گفته های غیر واقعی هستند که بگوید یک فردی “چه است”، “چه گونه فکر می کند” و “انگیزه های او” چیست. دروغ، تحقیر کردن، ترساندن، سرزنش، متهم کردن، مورد مسخره و خنده قرار دادن، نامیدن به نام های ناروا، راه ندادن در گفتگو و حتی “سکوت” راه هایی بر “آزارهای کلامی” است. کار به همین جا ختم نمی شود و بالاتر این که در همه این ها گوینده خود را خط کش “حق” و قربانی را در جایگاه “باطل” بنشاند که آن گاه نه فقط قربانی که “حق” را هم قربانی کرده است.

خشونت کلامی به دلیل رواج و همه گیر بودن آن یک آلودگی فرهنگی مزمن است در حالی که شاخص های اسلامی این امر مشخص و واضح است. اسلام با معرفی مشخص آن ها و با معرفی شاخص هایی که می توان می توان هر کاری که بر آن مبنا غیر مجاز است را شناخت راه های خشونت کلامی را بسته است در حالی که متاسفانه نه جوامع اسلامی با این پارامترها معرفی نمی شوند و نه یک مسلمان. آن چه رایج است “غیبت” و “تهمت” و “دروغ” و “مسخره کردن” و “بردن آبرو” و “شکستن دل”هاست با کلام که عمدتا هم جریمه ای هم در کار نیست.

خانه مامن همه انسان هاست ولی متاسفانه خشونت کلامی در روابط بین زن و شوهر یا روابط خانوادگی و تا ظریف ترین زوایا وارد شده است. فقط با شناخت و دقت نظر و مراقبت بر اعمال و کلام است که می توان خود را از شر این آلودگی فرهنگی خلاص کرد. متاسفانه در همه جای دنیا خواسته یا ناخواسته هر فرد از هر جنس و نژاد و فرهنگ و جنس و سن خشونت و آزار کلامی را تجربه کرده و می کند.

کودک می تواند قربانی خشونت های کلامی مادر باشد، اگر مادر آگاهانه مراقب گفتار و کردار خود نباشد و نداند آن چه می کند خشونت است. به زبان ساده “داد و فریاد کردن بر سر کودک”، نامیدن او به القاب و شخصیت های ناروا، مقایسه کردن او با دیگران و هر آن چه سرزنش و تحقیر است همه از جنس خشونت های کلامی است. قرار دادن کودک در معرض آلودگی های فرهنگی مثل گفتن دروغ و غیبت و تهمت زدن و مسخره کردن آلودگی های فرهنگی است که در او تبدیل به فرهنگ کلامی و رفتاری می شود.

این مجال، فرصت گفتن کامل کلام نیست بلکه مختصری است جهت اشاره.

آسیب های خشونت های کلامی که فرد از کودکی در معرض آن بوده است از خشونت های جسمی هم می تواند بیشتر باشد. مادری که خود در معرض خشونت کلامی باشد با فرزند همان می کند که آموخته یا با او رفتار شده. مراقب آرامش روحی روانی زنان که مادرانند و دختران که مادران فردایند و سلامت مردان باشیم اگر جامعه ای سالم و شاداب را انتظار داریم.
منتشر شده در روزنامه 7 صبح 30 شهریور 1392 . خبر آنلاین
http://www.khabaronline.ir/detail/314078/weblog/valimorad