فرستنده خبر لیدا اشجعی 1396/1/28
• طبق نتایج طرح، اولین اولویت زنان در گیلان خشونتهای قانونی است و ۶۰ درصد از آنان، قوانین نابرابر را اولین مصداق خشونت علیه زنان دانستهاند. تلاش فعالان جنبش زنان برای رفع تبعیض از قوانین تاکنون بینتیجه مانده و زنان همچنان بخاطر این تبعیض تحت خشونت هستند. ..
خشونت بس: درباره ی خشونت علیه زنان در نقاط مختلف ایران آمار درستی وجود ندارد و گیلان در دیدگاه مردم، نقطهای امن از نظر خشونت علیه زنان محسوب میشود و تبلیغات، اصولاً وضعیت زنان گیلان را ایدهآل نشان میدهد که دغدغهشان شیکپوشی و خلاقیت در پخت غذاست.
همین امر ما را بر آن داشت تا با تهیه ی پرسشنامه به تحقیقی میدانی درباره ی خشونت علیه زنان در گیلان بپردازیم. نمونه ی آماری از ۱۱۰ نفر از زنان در سه شهر بندرانزلی، لاهیجان و املش و روستاهای اطراف آن انتخاب شدند. زنان در رده ی سنی ۲۰ تا ۶۰ سال بودند و ۵۶ درصد شاغل و ۴۴ درصد از زنان خانهدار انتخاب شدند. همچنین ۳۸ درصد بین رده ی سنی بیست تا سی سال، ۳۰ درصد بین سی تا چهل سال و ۳۲ درصد از زنان بالای چهل سال هستند.
در دیدگاه عموم وقتی صحبت از خشونت علیه زنان به میان میآید زنی کتک خورده با صورت کبود تصور میشود در حالی که که خشونت فیزیکی تنها یکی از مصادیق خشونت علیه زنان است. خشونت کلامی، عاطفی، دولتی، خیابانی، جنسی، اقتصادی و قانونی از انواع دیگر خشونت علیه زنان محسوب میشوند.
طبق نتایج طرح، اولین اولویت زنان در گیلان خشونتهای قانونی است و ۶۰ درصد از آنان، قوانین نابرابر را اولین مصداق خشونت علیه زنان دانستهاند. تلاش فعالان جنبش زنان برای رفع تبعیض از قوانین تاکنون بینتیجه مانده و زنان همچنان بخاطر این تبعیض تحت خشونت هستند. پس از آن خشونت کلامی (تحقیر زنان از طریق فریاد زدن یا جوکهای جنسیتی) و کتک زدن هر دو با ۴۶ درصد آمار، رتبه ی دوم را به خود اختصاص دادند. ۴۰ درصد از زنان نیز خشونت دولتی را از مصادیق خشونت علیه زنان میدانند.
پاسخ به این سوال که شما کدام نوع خشونت را تجربه کردهاید، ساده نیست و همواره ترس از قضاوت شدن و از دست دادن آبرو مانع پاسخ دادن به این سوال میشود و این ترس خود نشان میدهد که فعالیت در این حوزه تا چه اندازه میتواند مشکل باشد.
زنانی که حاضر شدند از خشونتهایی که بر آنها رفته بنویسند تجربههایی متفاوت داشتند. اما بیشترین آمار مربوط به خشونت رفتاری و عاطفی بود که ۶۰ درصد زنان را شامل میشود. همچنین ۵۷ درصد زنان بیست تا سی سال، ۴۵ درصد سی تا چهل سال و ۷۱ درصد چهل سال به بالا خشونتهای عاطفی را تجربه کردند که درصد بالای زنان چهل به بالا نشان از بیتوجهی به زنان از طرف همسر در سنین بالاتر است. خشونت در محیط کار (۱۴ درصد) و خشونتهای خیابانی (۱۵ درصد) گزینههای بعدی بود. در این میان تنها ۳ درصد زنان خشونت جنسی را انتخاب کردند.
اما نکته ی جالب مواجه زنان خشونتدیده با این پدیده بود. ۵۴ درصد زنان در مواجه با خشونت هیچ اعتراضی نداشتند و ۲۸ درصد آنان در مقابل آن اعتراض کردهاند. ۱۸ درصد از زنان نیز ابراز داشتند که خشونتی را تجربه نکردهاند. سکوت زنان اغلب به دلیل عدم حمایت نهادهای قانونی و ترس از روبرو شدن با قوانین نابرابر در دادگاههاست که شهامت اعتراض را از زنان گرفته و فضای یأس و ناامیدی در زندگی آنان سایه افکنده است. اغلب زنان در پاسخ به سوالی که آیا اعتراضی به خشونت صورت گرفته داشتهاید، نوشتهاند: «خیر زیرا اعتراض نتیجه ندارد و هیچگونه حمایتی از ما نمیشود».
زنان اما در قبال خشونتهایی که متحمل شدهاند از دولت انتظاراتی دارند. ۵۷ درصد، تنظیم قانونی برای مقابله با خشونت را به عنوان اولین درخواست انتخاب کردهاند و ۵۱ درصد نیز فرهنگسازی در جامعه را از دولت خواستهاند. مطالبهای که این روزها تحت عنوان کارزار منع خشونت خانوادگی مطرح شده است و برای دستیابی به قانون برای مقابله با خشونت خانوادگی تلاش میکند. نیاز به تنظیم قانون و فرهنگسازی در کنار یکدیگر در میان زنان گیلان نیز دیده شده است. دولت به جای تنظیم قانون، شماره تلفنی را از طرف بهزیستی برای کمک به خشونتدیدگان در اختیار مردم گذاشته و خبرگزاری ایرنا در خرداد ماه امسال از قول رئیس این مرکز از مردم خواسته تا خشونت فیزیکی علیه همسر را به شماره ی ۱۲۳ اطلاع دهند. وی همچنین ادعا داشته در سال گذشته ۱۲ هزار و ۱۵۹ مورد همسرآزاری به این واحد گزارش شده است. اما هیچ یک از پاسخدهندگان ما تاکنون با این شماره تماس نگرفته بودند. در واقع اطلاعرسانی بین عموم مردم ضعیف بوده و زنان عموماً اطلاعی از این واحد خدماتی نداشتند. ضمناً اعتمادی هم به اینگونه خدمات وجود ندارد و اکثریت زنان امیدی به کسب حمایت از این شماره تلفنها نداشتند.
زنان استان در نقاط زیادی از شهر احساس عدم امنیت دارند. ۸۵ درصد از زنان در کوچههای خلوت این احساس را دارند و پس از آن پلهای هوایی ۱۵ درصد از آمار را به خود اختصاص داد. اصول شهرسازی مدرن ساختار محلهای شهرها را تغییر داده و در استان گیلان نیز کوچههای خلوت بدون مغازه روز به روز بیشتر میشود و مراکز خرید بر خلاف سابق از محلات بیرون میروند. در این میان احساس عدم امنیت زنان از راه رفتن در این کوچهها نادیده گرفته میشود. همچنین اطراف پلهای هوایی در سطح شهر به مکانی برای تبلیغ انواع محصولات و فروشگاهها و رساندن پیامهای مسئولان به مردم شده است. پلها با این بیلبوردها پوشانده شدهاند و از خیابان هیچگونه دیدی ندارند که باعث عدم امنیت زنان برای استفاده از پلهای هوایی میشود. سهم زنان از اصول شهرسازی نوین، عدم امنیت است و البته موضوع برای مسئولان ارزش اندیشیدن راه چاره را ندارد. ۶۸ درصد زنان راه چاره را در مواجه با خشونت پناه بردن به خانواده دانستهاند و تنها ۱۹ درصد پیگیری موضوع از طرق قانونی را مناسب میدانند. در فضائی که قانون نابرابر حکمفرماست زنان رغبتی به حضور در دادگاهها ندارند و در واقع فضای دادگاه را از آن خود نمیدانند. همچنین ۸ درصد زنان استفاده از مشاور را انتخاب کردهاند. ۴۸ درصد زنان علت عدم استقبال از مشاوره برای حل مشکلات را عدم وجود مراکز مشاوره مناسب در استان دانسته و ۴۰ درصد نیز هزینههای بالای مشاوره را مانع استفاده از این تسهیلات میدانند. در واقع دولت هیچگونه خدماتی برای مشاورهی رایگان در اختیار زنان آسیبدیده استان نگذاشته است.
یکی از مشکلاتی که اکثر زنان در ایران و همینطور گیلان با آن روبرو هستند، آزار در محیطهای عمومی است. زنان در اتوبوس، تاکسی و دیگر وسایل نقلیه مورد آزار قرار میگیرند و اساساً هیچگونه شکایتی نیز نمیتوانند در این مورد داشته باشند چون برای شکایت نیاز به شاهد است. زنان خود باید برای حفاظت از خودشان در چنین محیطهایی اقدام کنند. ۶۳ درصد زنان در مقابل آزارهای فوق گزینه ی اعتراض و برخورد با خاطی را انتخاب کردهاند اما از آنجا که جامعه همواره زن و رفتار و پوشش وی را مقصر در خشونتها دانسته است؛ زنان نیز تحت تأثیر این تبلیغات اصولاً در صحنههای خشونت، نگاهشان متوجه ی خودشان میشود. ۳۰ درصد زنان در اینگونه موارد خودشان را جمع و جور میکنند تا از میزان خشونت بکاهند و تنها ۱۰ درصد کمک از راننده را انتخاب کردهاند.
خشونت در فضای مجازی از مسائلی است که جدیداً و با همهگیر شدن شبکههای اجتماعی بیش از قبل به زندگی زنان راه پیدا کرده است. تنها ۲۰ درصد از زنان خشونت در فضای مجازی را تجربه کردهاند که با توجه به سن پاسخدهندگان آمار بالایی است. ۱۲ درصد آنها کامنت و پیامهای شخصی دریافت کردهاند که موجب آزار آنان شده است. با توجه به آمار خشونت درفضای مجازی هنوز در سه شهر استان به موضوع مهمی تبدیل نشده است.
بررسی ریشههای خشونت علیه زنان یکی از مباحث مهم در جنبش زنان به شمار میرود اما زنان که روزانه با این خشونتها درگیرند نیز برای این رفتارها دلایلی را قائل شدهاند. ۴۸ درصد آنها فرهنگ خانواده را عامل بروز خشونت دانستهاند. ۳۶ درصد مشکلات اقتصادی و ۳۳ درصد اعتیاد را از عوامل خشونت دانستهاند. دولت عموماً رسانههای غربی را در بروز خشونت در خانواده موثر میداند و تبلیغاتی را علیه این رسانهها راهاندازی کرده است. اما تنها ۵ درصد زنان، رسانهها را در بروز خشونت موثر دانستهاند و اساساً پیش از حضور رسانهها زنان با خشونتهای خانوادگی درگیر بودهاند.
زنان طبیعتاً با داشتن شرایطی میتوانند در مقابل چنین خشونتهایی قدرت اعتراض داشته باشند. ۷۰ درصد حمایتهای قانونی را برای قدرت اعتراض در قبال خشونت لازم میدانند. ۳۹ درصد نیز با حمایت خانواده قدرت ایستادگی در قبال خشونت را پیدا میکنند . تفاوت دو عدد باعث میشود تا بر لزوم داشتن قانونی برای منع خشونت و حمایت از خشونتدیدگان پافشاری بیشتری کنیم.
آمارها نشان میدهد پدیده ی خشونت علیه زنان در استان گیلان نیز مانند دیگر نقاط کشور موضوع مهمی است اما سکوتی دردناک حول این موضوع وجود داشته و دارد. کسانی که تحت خشونت قرار گرفتهاند اغلب به خاطر ترس از آبرو از افشای این خشونت و صحبت کردن درباره ی آن امتناع میکنند و مسئولین نیز مسأله ی خشونت علیه زنان را به طور کل نادیده گرفتهاند. تا کنون طرح یا قانونی در این باره در هیأت دولت و مجلس تصویب نشده است. نهادهایی چون شهرداری و نیروی انتظامی نیز برای امنیت زنان در سطح شهر چارهای نیاندیشیدهاند و در کل چنین مشکلی نادیده گرفته شده است. اما بر طبق آمارهای موجود، این خواسته در میان زندگی و اذهان زنان استان وجود دارد و همان زنان نیز برای شکستن این سکوت دردناک باید پیشقدم شوند.
*این مطلب پیش تر در شماره ۸ ماهنامه اجتماعی-فرهنگی گیلان «اوجا» به چاپ رسیده و در کانال تلگرام کارزار منع خشونت خانوادگی بازنشر یافته است.