فرستنده خبر لیدا اشجعی 11.04.2017
اگر فرض را بر این بگیریم که شورای نگهبان پس از ۳۷ سال بالاخره تکلیف واژه “رجل سیاسی” برای ریاست جمهوری را روشن کند، آیا میتوان برای کشوری با مختصات ایران، یک رئیسجمهور زن را متصور شد؟
ثبتنام همهساله اعظم طالقانی و دیگر زنان آشنا و گمنام برای نامزدی ریاستجمهوری، تا کنون نتوانسته شورای نگهبان را مجاب سازد تا تکلیف “رجل سیاسی” را مشخص کند. شاید این سرسختی و مقاومت زنان برای ثبتنام در تمام دورهها به فشار جامعه نیز نیاز دارد تا مقامات حکومتی را مجاب به تغییر قانون کند. اما آیا اصولا این خواست، خواست جامعه هم هست؟
در شبکههای اجتماعی دویچهوله فارسی از جمله فیسبوک، توئيتر و تلگرام دو پرسش زیر را مطرح کردیم.
یک- صرفنظر از موانع قانونی و با این فرض که مشکلی قانونی برای ریاست جمهوری زنان وجود نداشته باشد، آیا یک زن میتواند در ایران رئيسجمهور شود؟
دو- آیا رئیسجمهور شدن یک زن در ایران میتواند مشکلی از زنان حل کند؟
پاسخهای زیادی با دلایل متفاوت برای مخالفت یا موافقت دریافت شدهاند. بیشترین کسانی که معتقدند رئيسجمهور شدن زن در ایران ممکن نیست و اگر هم ممکن باشد سودی به حال زنان ندارد، اسلامی بودن قوانین ایران را دلیل این امر میدانند.
کاربری به نام “مُکری” نوشته است: «اگر بپذیریم که در جوامعی نظیر ایران، مذهب تا کنون شکل دهنده فرهنگ اجتماعی و سیاسی مردم بوده، می توان به راحتی به این سوال پاسخ خیر داد. در فرهنگ برخاسته از دین که در آن به صراحت از نقص عقلانی زنان سخن به میان میآید و نابرابری حقوقی و شخصیتی زنان با مردان از مسائل غیر قابل بحث و کاملا جا افتاده است، طبیعتا افکار عمومی قدرت پذیرش یک رئیس جمهور زن را نخواهد داشت. در فرهنگ ناشی از دینی که در آن اختلاف زن و شوهر با راه حل انتهایی کتک جسمانی زن حل می شود، بدون اغراق نمیتوان به درک بالای افکار عمومی در بحث برابری جنسیتی امیدوار بود.»
او البته به نکته دیگری هم در چرایی آماده نبودن جامعه برای پذیرش یک رئیسجمهور زن اشاره کرده و نوشته است: «البته لازم به ذکر است که تفاوتها و نابرابریهای موجود به مرور، زنان را از فعالیتهای مدیریتی دور نموده و در حقیقت ضمن تضعیف اعتماد به نفس زنان، باعث تقلیل متخصصین زن خصوصا در حوزههای مدیریتی کلان در کشور گردیده به نحوی که این عدم آمادگی افکار عمومی را میتوان تا حدودی منطبق بر واقعیتهای موجود نیز دانست.»
کاربر دیگری به نام آرش ایرانی نوشته است: «قوانین ایران بر اساس قوانین اسلامی هست. در اسلام زن اجازه ندارد به مرد برتری داشته باشد ٬ زن جنس دست دوم هست. شهادت دو زن با یک مرد برابری میکند٬ زن نمیتواند به مرد دستور بدهد٬ حق زن نصف مرد هست٬ ارث و میراث به زن نصف مرد میرسد٬ زن ناقصالعقل هست٬ با این توصیفات زن چطور میتواند در یک کشور حکومت اسلامی رهبر یا رئیس جمهور شود؟؟»
سیمین لری، کاربر دیگر دویچهوله نوشته است: «مشکل فعلی، وجود رژیم جمهوری اسلامی و قوانین عقبمانده اسلامی هستند. تا این سیستم از ریشه ازبین نره، هیچ تغییری در جامعه چه برای خانمها و چه برای اقلیتهای مذهبی و …. به وجود نخواهد آمد.»
چه زنانی میتوانند از فیلتر شورای نگهبان بگذرند؟
گروهی دیگر از کاربران بر این نکته انگشت گذاشتهاند که اگر زنی در نظام جمهوری اسلامی بتواند از فیلتر شورای نگهبان رد شود و به مقام ریاستجمهوری برسد، اصولا زنی نخواهد بود که بتواند قوانین را در مسیر دموکراسی تغییر دهد.
بیشتر بخوانید: هشت مارس، فضای انتخاباتی و فشار بر فعالان زن در ایران
کاربر مُکری در این باره نوشته است: «قطعا کاندیدایی از فیلتر شورای نگهبان عبور خواهد کرد که به شدت به قوانین شرع اسلام پایبند باشد. قوانین و احکامی که بخش گسترده ای از آن بانی نابرابری های حقوقی جنسیتی در ایران و دیگر کشورهای منطقه گردیده است. نتیجه اینکه رئیس جمهور زن فرضی آینده، احتمالا از آن دسته از زنانی خواهد بود که نمونه آنها بارها در مجلس دیده شده و در صف اول و حتی بیش از مردان با طرحها و لوایحی که به نوعی گام در جهت برابری حقوقی زنان و مردان نهاده لیکن در تضاد نسبی با قواعد اسلامی بودهاند، مخالفت کردهاند. زنانی که بارها از قوانین خلاف حقوق بشری از جمله چند همسری دفاع نمودهاند.»
کاربر دیگری به نام فریبا حقوردی نوشته است: «چه جامعه آمادگى داشته باشد چه نداشته باشد به نظر من فرقى براى بهبود وضع زنها نميكند. همانطور كه نمايندگان زن مجلس خودشون افراطىتر از مردان در مورد زنها نظر ميدهند. زنى كه براى رياست جمهورى تاييد شود يقينا بايد كسى باشد كه بشدت بيشترى فرامين قرآن را اجرا كند و برويد تا آخر. بقول معروف سگ زرد برادر شغال است.»
جامعه حتی مدیریت زنان را هم به سختی میپذیرد
بخش دیگری از کاربران پذیرش عمومی جامعه برای ریاست جمهوری یک زن را صرفنظر از مسائل سیاسی زیر سوال بردهاند. از جمله کاربری به نام “الی شوکو” نوشته است: «به نظرم یک زن نمیتوونه مدیریت ایران رو به عهده بگیره و دلیلش هم عدم آمادگی جامعه به صورت کلانه. مثال سادهاش اینه که در مقام رییس یک شرکت هم دشواریهای زیادی وجود داره، از خودسریهای مردان و نپذیرفتن زنان. ضمن اینکه خیلی از مشکلات از قشر دگم ما مثل سپاه به کشور تحمیل میشوند و هیچ کس مدیریت یک زن رو نخواهد پذیرفت. از جمله زنانی که اندکی فرصت پیدا کردند که در همین نظام به فعالیت بپردازند مثل فایزه هاشمی هم به حاشیه رانده شدند، چه از جانب قشر مذهبی و چه به اصطلاح روشنفکر.»
“شیرین امینی” هم نوشته است: «ایران واسه قبول کردن زن به عنوان رییس جمهور آمادگی نداره. هنوز زنان به جایگاه مناسبی نرسیدهاند. حتی بعضی شهرها نماینده مجلس مرد رو به زن ترجیح میدن.»
جامعهای که میخواهد و زنانی که میتوانند
پاسخ تمام کاربران ه پرسشها منفی نبود. کسانی معتقدند هم جامعه ایران ظرفیت پذیرش یک رئیسجمهور زن را دارد و هم زنان آمادگی آن را دارند.
از جمله کاربری به نام امیرحسین زمان نوشته است: «افکار عمومی ایران به شدت به دنبال برابری جنسیتی و قومی است و لذا یک رئیس جمهور زن حتی میتواند باعث ایجاد اشتیاق در انتخابات شود که اصولا من فکر میکنم هدف از مطرح کردن این موضوع همین هم بوده است.»
قنبر علیاف کاربر دیگری در این باره نوشته است: «از سال ۷۶ به این سو انتخابهای مردم ایران نشان داده که از مؤلفههای جدید و آزموده نشده استقبال میکنند، بنابراین من تصور میکنم افکار عمومی ایرانیان از کاندیدای زن استقبال میکند. اگر هم انتخاب اول نباشد قطعا رای بالا و قابل توجهی به دست میآورد.»
این کاربر همچنین معتقد است انتخاب یک رئيسجمهور زن میتواند به افزایش اعتماد به نفس زنان برای خروج از فضای خانه و وارد شدن به عرصه اجتماعی کمک کند.
مهدی اسکندری که خود را دانشآموخته حوزه و دانشجوی حقوق معرفی کرده نیز نوشته است: «امروز مردم ایران به احتمال زیاد هر چیز خارقالعاده و خلاف عادت را قبول میکنند چرا که به دنبال تنوع هستند. این تنوع نه ربطی به جنسیت دارد و نه چیز دیگر فقط و فقط صرف تنوع ملاک است.»