آزار جنسی در مراسم تشییع

نعیمه دوستدار

همزمان که فیلم‌ها و گزارش‌هایی از مراسم تشییع اکبر هاشمی رفسنجانی در روز سه‌شنبه ۲۱ دی‌ماه  منتشر می‌شد، یک توییت توجه بخشی از افکار عمومی را به خود جلب کرد. یک روزنامه‌نگار زن نوشته بود که در مراسم تشییع «حال غریبی» بود و قبلا در این مدل حضور خیابانی، این همه آزار جنسی نبوده است. 

امروز یه حال غریبی بود. قبلا تو این مدل حضور خیابانی این همه آزار جنسی نبود، این بار خیلی محسوس بود
گویی که اخلاق بار خودش رو بسته …

به دنبال انتشار این توییت، برخی دیگر هم از تجربه‌های مشابه خود گفتند و همزمان که برخی از کانال‌های پرخواننده تلگرام مثل «مملکته» روایت‌های متعددی را از وقوع این آزارها جمع‌آوری می‌کردند، این فکر مطرح شد که این آزارها «سازمان یافته» بوده است، به علاوه، صحنه‌هایی از درگیری یک مرد که به یک زن شرکت‌کننده در مراسم تشییع لگد می‌زند، منتشر شد.

فکر سازمان یافته بودن این آزارها به سرعت مورد انتقاد دو گروه قرار گرفت؛ گروهی که می‌گفتند این تصور «اتهام زنی» به گروه‌های محافظه‌کار بسیجی و لباس شخصی و ماموران است و گروهی که باور داشتند این تجربه‌ها منحصر به مراسم تشییع هاشمی نبوده و در مراسم مشابه، از جمله تجمعات جنبش سبز سابقه داشته است. این گروه دوم اما خود با انتقاد گروه دیگری مواجه شدند که این نوع روایت‌ها را قابل بیان نمی‌دانستند یا دست‌کم معتقد بودند زمان طرح آنها نیست، یا نباید آن را به جنبش سبز یا برنامه‌های اعتراضی نسبت داد و حتی الامکان باید درباره آنها سکوت کرد.

مصداق عینی این فشارها، حذف توییت یک روزنامه‌نگار مرد است که به دنبال واکنش‌ها به توییتش با مضمون تایید وقوع این آزارها در مراسم تشییع رفسنجانی، این توضیح را در اینستاگرامش منتشر کرده است:

آزار جنسی: دیروز، امروز، همه جا

سال ۱۳۸۸، در جریان تجمعات پیش و پس از انتخابات ریاست جمهوری روایت‌هایی درباره آزار جنسی زنان مطرح شد. یکی از این روایت‌ها مربوط به نویسنده همین گزارش است. شیوع و وفور این آزارها به حدی بود که برای گروهی از ما زنان که با هم در برنامه‌های شرکت می‌کردیم، ابزار شوخی شده بود: شوخی برای کاستن از فشار روانی آن. برای ما که می‌خواستیم به هیچ قیمتی خود را از حضور در این تجمعات مطرح نکنیم، چاره‌ای جز اعتراض و تن دادن همزمان باقی نمانده بود. تصور کنید در فشار جمعیتی که شما را به سویی می‌کشاند و امکان تکان خوردن و برگشتن نیست، کسی بدن‌تان را از پشت لمس کند. در بسیاری موارد امکان پیدا کردن فرد متجاوز و آزارگر حتی وجود نداشت. اما آیا آزارگران، تنها لباس شخصی‌ها و بسیجی‌ها بودند؟

آنها هم جزو آزارگران بودند، اما شیوه آزارشان تفاوت داشت. آنها کسانی بودند که با جسارت و بدون لاپوشانی در حالی که با موتورهایشان از کنار زنان می‌گذشتند می‌گفتند: «جنده برو خونه.» اما آنهایی که در تجمعات حامیان کاندیداها پیش و پس از انتخابات دست به آزار می‌زدند، از میان جمعیت حاضر بودند که می‌شد آنها را مردم عادی نامید.

نقل این روایت‌ها اما گاه به اندازه وقوع آنها آزاردهنده است. وقتی مدتی بعد از این اتفاق‌ها به مناسبت‌هایی در شبکه‌های اجتماعی درباره آن صحبت‌هایی به میان آمد، دعوت -عموما از سوی مردان- به سکوت بود: با نیت‌هایی به ظاهر خیر: جنبش را با این اتهام‌ها تضعیف نکنید» یا «حرف زدن در این باره به صلاح نیست» چون: «ایجاد وحشت می‌کند و از حضور  اجتماعی سیاسی زنان می‌کاهد.»

اما آیا آزار جنسی زنان تنها در تجمعات سیاسی اتفاق می‌افتد؟

زنی ۴۰ ساله ساکن تهران می‌گوید نه. او اولین تجربه آزار خود را در نوجوانی در هیاتی مذهبی داشته است: «۱۷ ساله بودم و در مراسم تاسوعا و عاشورا شرکت می‌کردم. شب شام غریبان یکی از مردان میانسال هیات محل که شناخته شده هم بود، توی کوچه تاریخ سینه‌ام را لمس کرد. چند سال بعد هم تجربه مشابهی برایم تکرار شد: در یک جلسه مذهبی، وقتی رفتم طبقه بالا دستشویی، یکی از مردها توی راهرو گیرم انداخت و به زور مرا بوسید.»

یا یک نمونه دیگر:‌

موضوع اما تنها تجمعات مذهبی نیست. زن ۲۷ ساله دیگری می‌گوید که هرجا جمعیت زیاد باشد، این اتفاق‌ها می‌افتد؛ مثلا در جشن‌های خیابانی، جشن پیروزی تیم فوتبال، جشن پیروزی کاندیدای ریاست جمهوری یا در بازار: «مثلا شما بروید یک تاتر خیابانی تماشا کنید یا توی بازار شلوغ راه بروید. احتمال اینکه کسی خود را به شما بچسباند و بدن‌تان را لمس کند، همواره هست. یعنی خیلی مهم نیست که طرف چه فکری دارد. این رفتار را عادی می‌دانند. جامعه ایران آزار جنسی را عیب بزرگی نمی‌داند.»

گستره آزار جنسی زنان در مکان‌های عمومی آنقدر وسیع است که برخی از زنان شرکت کننده در مراسم تشییع روز سه‌شنبه، احتمال سازمان‌یافته بودن آن را در عین اینکه رد نمی‌کنند، اما به حاشیه‌کشیدن موضوع اصلی می‌دانند.

کاربری که خود در این مراسم حضور داشته به زمانه می‌گوید: «نه اینکه این آزارها زیاد نبود که بود، اما من ادعای سازمان‌یافته بودن را رد می‌کنم چون به نظرم نوعی فرافکنی است. یعنی به عنوان مثال، مردانی که به عنوان معترضان اجتماعی در این برنامه شرکت کرده بودند، به هیچ وجه حاضر نیستند این مساله را به رسمیت بشناسند و تایید کنند که ممکن است از بین همین معترضان و آزادی‌خواهان کسی دست به این اعمال بزند. این احتمال که طرف مقابل ما معترضان بخواهد با این آزارها فشار روانی و ناامنی ایجاد کند غیرمحتمل نیست، اما به نطر می‌رسد برخی بیشتر برایشان این مهم است که چهره خودشان را پاک کنند و این مساله را به گردن دیگران بیندازند.»

 

زنانی که تجربه آزارهای جنسی در مکان‌های عمومی و در مکان‌های شلوغ را داشته‌اند، اغلب خود سکوت کرده‌اند یا اگر واکنشی نشان داده‌اند، حمایت جمعی از آنها صورت نگرفته است. واکنش دفاعی بسیاری از راویان این تجربه‌ها، «توضیح خود» بوده با عبارت‌هایی مثل اینکه «با وجودی که لباس مناسب و گشاد پوشیده بودم مورد تعرض قرار گرفتم»، گفتمانی که بار گناه را به جای مرتکب آزار جنسی بر دوش قربانی می‌نهد و چاره را در پوشش مناسب یا حذف خود می‌بیند.

در همین زمینه نویسنده وبلاگ «کریتیک» با اشاره به احتمال سازمان یافته بودن آزارهای روز تشییع جنازه می‌نویسد: «من آنها که از در انکار و تحقیر وارد شده‌اند را می‌فهمم. جای زن و جایگاه زن برای آنها از درودیوارِ پوسترهای سرشار از خلاقیتشان پیداست ولی این «حرفش را نزنید و حماسه به آن بزرگی را به ابتذال نکشید» نمی‌فهمم. این دوستان خود-همه-پنداری که همه چیز را به نفع خودشان مصادره می‌کنند و هر آنچه منافع کوچک‌شان را تحت الشعاع قرار دهد سرکوب و خاموش می‌کنند قرار است راه-گشای کدام امید و کدام آینده بهتر باشند؟ چرا توقع دارند وقتی به امنیت و کرامت گروهی بزرگ کوچک‌ترین اهمیتی نمی‌دهند- و حتی دعوت به سکوتشان می‌کنند – آن گروه همواره حاضر و آماده برای حضور و فداکاری در راه مصالحی که آنان تشخیص می‌دهند باشد؟

این بی اعتنایی و عدم حساسیت نسبت به امنیت و سرکوب خواست کرامت روزی دامن همه ما را خواهد گرفت.»