حقوق بشر اسلامی و پارادوکس‌های ذاتی‌اش

۲۲ آذر ۱۳۹۵  علی کلائی

با گذشت حدود هفت دهه از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر به مثابه پیمانی بین‌المللی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، هنوز هم نقض حقوقی که در اعلامیه جهانی و اسناد و کنوانسیون‌های بین‌المللی به رسمیت شناخته شده، در جهان فراگیر است.

syrian-2

آوارگان سوری

این نقض حق و حقوق بشر در هر جای جهان به بهانه‌ای به وقوع می‌پیوندد و ناقضانش هر بار دلیلی برای آن دارند و با توجیه عمل خود گاهی حتی در ذات حقوق بشر تردید می‌کنند.

در این میان خاورمیانه و کشورهای اسلامی نیز مبتلا به درد نقض تمام عیار حقوق بشرند و علاوه بر ناقضان خانگی حقوق بشر در این مناطق، برخی کشورهای دیگر هم با این داستان همراه می‌شوند، چنان‌چه پیش و پس از دوران جنگ سرد، تجاوز و اشغال این سرزمین‌ها از سوی کشورهای قدرتمند جهان اتفاق افتاده و همچنان هم رخ می‌دهد.

مجموعه این عوامل در کنار رویکرد تقابلی نسبت به اعلامیه جهانی حقوق بشر، سبب شد که ۵۷ کشور اسلامی عضو سازمان کنفرانس اسلامی در ۲۱ ژوئیه ۱۹۹۰ در قاهره گرد هم بیایند و بیانیه ای ۲۵ ماده ای با عنوان “اعلامیه حقوق بشر اسلامی” تدوین کنند.

در ایران پساانقلاب بهمن ۵۷ نیز مسأله ترجیح حقوق بشر اسلامی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر و تقابل این دو همواره مطرح بوده است. همچنین در اردیبهشت ماه ۱۳۹۰، محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه، از تدوین «منشور اسلامی حقوق بشر» خبر داد. موضوعی که در مرداد ماه همان سال زهره الهیان، رییس وقت کمیته حقوق بشر مجلس ایران را بر آن داشت تا در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل متحد خواستار بازنگری اسناد حقوق بشری با توجه به ادیان شود.

با همین نگاه، صادق آملی لاریجانی، رییس قوه قضاییه ایران آذر ماه سال ۱۳۹۲ اعلام کرد که «ما حقوق بشر اسلامی، قصاص، اعدام و محاربه را قبول داریم.»

کارتون از اسد بیناخواهی

کارتون از اسد بیناخواهی

این در حالی‌ست که ایران در حال حاضر رتبه دوم را در شمار اعدام‌ها در میان کشورهای جهان دارد و همچنین یکی از پنج زندان بزرگ جهان برای فعالان رسانه‌ای‌ست.

با وجود این ایران جایزه حقوق بشر اسلامی می‌دهد.

اما آیا مفهوم «حقوق بشر اسلامی» امری پذیرفتنی‌ست؟ چگونه باید حقوق بشر اسلامی را فهم کرد؟

رادیو زمانه این پرسش‌ها را با چند تن از اندیشه‌ورزان و پژوهشگران دینی در میان گذاشته و پاسخ آن‌ها را جویا شده است. پاسخ‌های حسن یوسفی اشکوری، محسن کدیور، حسین قیومی، حسن فرشتیان، عبدالحمید معصومی تهرانی و  محمد‌جواد اکبرین را در ادامه می‌خوانید:

  • حسن یوسفی اشکوری
  • محسن کدیور
  • حسین قیومی

حقوق بشر اسلامی و پارادوکس ذاتی برای نقض سیستماتیک حقوق بشر

حسن یوسفی اشکوری

حسن یوسفی اشکوری، نویسنده و دین‌پژوه، با اشاره به تاریخ تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر می‌گوید که همواره بهانه‌هایی برای خروج از التزام و عمل به تمام یا بخشی از مواد این میثاق مهم جهانی پیدا شده و می‌شود.

به گفته او یکی از این بهانه‌ها تز «نسبیت فرهنگی»ست و در کشورهای اسلامی و به ویژه ایران ذیل همین عنوان سخن از «حقوق بشر اسلامی» می‌رود.

او با «سست» و «غیرمسموع» دانستن این «شبه استدلال»، دلیل نظر خود را «ساده و روشن» می‌داند و می‌گوید: «به اقتضای عنوان اعلامیه، حقوق برشمرده در این متن، برای عموم “بشر” است و قرار است انسان را بماهو انسان و بدون هیچ گونه تعینی زیر پوشش خود بگیرد و نه بخشی‌هایی از آدمیان را.»

این پژوهشگر دینی با ذکر مواد اول و دوم اعلامیه جهانی حقوق بشر می گوید که در این اعلامیه جز انسانیت تمام مرزهای نژادی و مذهبی و مانند آن‌ها بی‌اعتبار دانسته شده و ۲۸ ماده دیگر بیان نمونه‌های عملی این مضامین است: «حال اگر قرار باشد یک گروه از آدمیان کره زمین با معیارهای نژادی یا دینی یا فرقه‌ای یا طبقاتی و مانند آن‌ها برای خود حقوق بشر اختصاصی بنویسد و به این بهانه از اعلامیه جهانی موجود تن بزند، عنوان این اعلامیه اختصاصی دیگر نه بشری‌ست و نه جهانی. از باب مثال اگر قرار باشد مسلمانان برای خود “حقوق بشر اسلامی” بنویسند، به دلیل قید اسلامی‌اش، این حقوق بشر فقط شامل “بشر مسلمان” می‌شود و نه بشرهای دیگر. بگذریم که به دلیل تفاسیر متنوع و غالباً متضاد مسلمانان از اسلام و فقه و شریعت و کلام آن، تدوین حقوق بشر اسلامی مورد تأیید عموم مسلمانان در عمل ممتنع می‌نماید.»

یوسفی اشکوری در ادامه می‌گوید: «وانگهی، اگر قرار باشد با استدلال نسبیت فرهنگی (که البته در جای خود درست است و منطقی) یا با توسل به ارزش‌های قومی و مذهبی، هر گروه برای خود حقوق بشر بنویسد، دیگر فلسفه تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر و التزام عموم دولت‌ها و ملت‌ها بدان بی‌اعتبار می‌شود و در واقع در این صورت، اعلامیه و به طور کلی مفهوم حقوق بشر بلاموضوع خواهد شد. خداباور و خداناباور، مسلمان و غیر‌مسلمان، سیاه و سفید، شرقی و غربی و …، همه و همه، انسانند و به اعتبار انسایت‌شان از کرامت و شأن انسانی برخوردارند و هیچ ویژگی طبیعی و غیر طبیعی (ذاتی و عرضی) نمی‌تواند آدمیزاده  را از حقوق ذاتی و انسانی‌اش محروم کند. اما اگر قرار باشد حقوق بشر اسلامی صرفاً برای مسلمانان نوشته شود، طبعاً اکثریت مردم جهان از شمول آن خارج خواهند شد و این عین تبعیض و ستم و نقض حقوق بشری آدمیان است.»

اشکوری حقوق بشر اسلامی را دارای پارادوکس ذاتی دانسته و با «بهانه» خواندن آن برای دولت‌های خودکامه» به منظور توجیه نقض سیستماتیک حقوق بشر، می‌گوید: «از یاد نبریم که فلسفه وجودی اعلامیه جهانی حقوق بشر تجارب تلخ بشر از نزاع‌ها و جنگ‌های عقیدتی و مذهبی و به ویژه تجربه دو جنگ جهانی در نیمه نخست قرن بیستم بوده و انگیزه تنظیم کنندگان اعلامیه جهانی صرفاً تأمین صلح و عدالت و برابری و برادری در میان نوع انسان بوده است و نه لزوماً نفی هویت‌های محلی و مذهبی و فرهنگی اقوام مختلف در چهار گوشه جهان.»

  • حسن فرشتیان
  • عبدالحمید معصومی تهرانی
  • محمدجواد اکبرین

قید اسلامی، محدودکننده مبانی حقوق بشر

fereshtianحسن فرشتیان، دین پژوه، دانش‌آموخته حقوق و فعال سیاسی با مبهم و متناقض دانستن واژه «حقوق بشر اسلامی» می‌گوید: «هنگامی که قید “اسلامی” بر حقوق بشر افزوده شود، می‌تواند مبانی “حقوق  بشر” را مضیق و محدود کند. در یک برداشت، این چنین حقوق بشری مربوط به بخشی از شهروندان می‌شود که متصف به اسلام باشند. در یک برداشت دیگر، این قید “اسلامی” مربوط به مواد و اصول حقوقی می شود که از دیدگاه “اسلام” مورد پذیرش یا رد قرار می‌گیرد. در این حالت، ما با این پرسش مواجه می‌شویم که از دیدگاه کدام اسلام؟ یا به تعبیر دقیق‌تر، کدام برداشت از اسلام؟ ما با یک برداشت از اسلام مواجه نیستیم. برداشت داعش و طالبان از اسلام یک نوع برداشت درون دینی‌ست و برداشت‌هایی از اسلام که بتواند با مبانی امروزین حقوق بشر همخوان باشد نیز شکل دیگری از برداشت‌های درون دینی از اسلام است.»

فرشتیان در ادامه می‌گوید: «اصول و مبانی حقوق بشر، در ذات خویش اصولی جهان‌شمول هستند که مرزهای عقیدتی، جنسیتی، نژادی و … را نفی می‌کنند. البته تلاش‌هایی که برای همخوانی این مبانی با فرهنگ‌های عقیدتی-بومی می‌شود، تا جایی که لطمه به اصول و مبانی حقوق بشر نزند، می‌تواند گام‌هایی مثبت در جهت نشر و گسترش و پذیرش این اصول تلقی شود.»