سارا یک مهندس باتجربه است که در یک شرکت مشاور مهندسی معروف کار میکند. با وجود سابقه و موفقیت در کارش، او تجربه خوبی از جلسههای روزمره کاری ندارد. حس میکند صدایش شنیده نمیشود و زیاد پیش آمده که ایدهای را مطرح کرده و کسی اهمیتی نداده، اما به محض اینکه همان ایده را یکی از همکاران مرد او مطرح کرده است با استقبال مدیر و همکاران دیگر مواجه شده است.
تجربه سارا برای بسیاری از زنان در محیطهای کاری، دانشگاهی، سیاست و دیگر موقعیتهای اجتماعی تجربهای آشناست. مشکل این زنان آن است که کسی اعتبار آنها را به رسمیت نمیشناسد و آنها را در مورد کارشان یا موضوعی که در آن تخصص دارند جدی نمیگیرد.
میرندا فریکر، فیلسوف بریتانیایی و استاد فلسفه دانشگاه شفیلد، در کتاب خود با عنوان “بیعدالتی معرفتی: قدرت و اخلاق دانستن” (منتشر شده در سال ۲۰۰۷) به این موضوع پرداخته است. از نظر فریکر مسئله جدی نگرفتن اتوریته شناختی زنان صرفا با اشاره به سکسیسم نهادینه در جوامع مردسالار یا کلیشههای جنسیتی قابل توضیح نیست.
این مسئله نوعی اشتباه معرفتی در قبال یک فرد است که ظرفیت او برای دانستن را زیر سوال میبرد. فریکر “بیعدالتی معرفتی” را یک تبعیض سیستماتیک میداند که حاصل دست کم گرفتن قدرت شناخت افراد است. اشتباه واضح چنین قضاوتی آن است که بر مبنای محتوای ایدههای مطرح شده قرار ندارد و به موقعیت اجتماعی فردی که آن ایده را بیان کرده اهمیت میدهد.در استدلالها و بحثهای روزمره، یکی از اشتباهات رایج مغلطه “حمله شخصی” است که به جای نقد محتوای ادعا و استدلال طرف مقابل، به نوعی شخصیت یا هویت او مورد حمله قرار میگیرد. آدری یاپ، استاد فلسفه دانشگاه ویکتوریا در کانادا، بی عدالتی معرفتی نوعی از مغلطه حمله شخصی میداند.
دست کم گرفتن ظرفیت شناختی افراد در بیشتر موارد یک امر غیرعمدی و ناخودآگاه است که تحت تاثیر کلیشهسازیهای منفی علیه گروههای به حاشیه رانده شده در جامعه رخ میدهد. تنها زنان نیستند که اظهار نظر آنها دست کم گرفته میشود؛ فریکر میگوید که افراد مسن، اقلیتهای نژادی و قومی، افراد فقیر و بسیاری دیگر از “بیعدالتی معرفتی” شکایت دارند. اگر یکی از همکاران مرد شما به دنبال نتیجه بازی فوتبال دیشب باشد و اصلا به ذهنش نمیرسد از شما که همه بازیهای لیگ را دنبال کردهاید نتیجه را بپرسد، شما مورد تبعیض معرفتی واقع شدهاید. صرفا به این دلیل که تحت تاثیر کلیشه رایج “زنان چیزی از فوتبال نمیدانند” قرار دارد.
ما تمایل کمتری به قبول ایدهها و استدلالهای افرادی داریم که به اعتبار معرفتی آنها مشکوک هستیم. به همین دلیل است که میرندا فریکر این امر را نوعی بیعدالتی و تبعیض میداند و از نظر او آسیبهایی جدی به افرادی میزند که اعتبار معرفتی آنها زیر سوال رفته