فرستنده خبر خانم لیدا اشجعی ۱۱/ ۹/ ۱۳۹۵
• کانون نویسندگان ایران: ادبیات و هنر و انتشار کتاب و مطبوعات و رسانههای دیداری و شنیداری رسمی زیر تیغ سانسورند؛ شاعران و نویسندگان معترض و منتقد با تهدید زندان مواجه اند …
۱٣ آذر، روز مبارزه با سانسور، یادآور انسانهای شریفیست که در راه آزادی بیان و ستیز با سانسور از جان خویش تاوان پرداختند. تاوانگیران مرتجع در پندار پلشت خود مرگ را ضامن حیات و سیطرهی اختناق قرار دادند تا مگر از زنجیرهی قتل های سیاسی هیولایی از هراس بسازند و سکوت را بر زبانها و سستی را بر گامها حاکم کنند. جنایتهای وسیع آنها اما به رویایشان واقعیت نبخشید بلکه برخلاف انتظارشان، در میان مردم، نویسندگان و هنرمندان به موجی تازه، به دلیل راه، بدل شد و به خواست آزادی بیان و نفی همهی اشکال سانسور دامن زد. بازگشت نیرومند این موج رویای آمران و عاملان جنایتها را به کابوس بیداریشان تغییر داد و هرچه زمان میگذرد، پهنهی آن را بیشتر میگسترد؛ به ویژه که خواست و مبارزهی مردم برای خلاصی از سانسور و نیز آزاد اندیشیدن و آزاد بیان کردن با پیشرفت چشمگیر و روز افزون تکنولوژی ارتباطات، امکانات عملی بسیار یافته است، و این پیوند کارِ دم و دستگاهِ سانسور و مجریان خفقان فرهنگی را دشوار، بسیار دشوار، کرده است. آشفتگی و نابسامانی هردم فزایندهی امور در این دم و دستگاه بی دلیل یا صرفا از سر بیکفایتیهای فردی نیست. فریادهایی که بر سر یکدیگر میکشند، یقههایی که از هم میدرند، پردههایی که کنار میزنند، استیضاحها و استعفاها، برکناریها و همکناریهای زودازود، با سرعتی بیشتر طی یکسال گذشته در اوجی دیگر جلوهگر شد. احضار چندبارهی وزیر ارشاد به مجلس؛ قانع شدنهای مکررو تردیدهای مجدد مجلسیان؛ “خودمختاری” فرهنگی با ممنوعیت برگزاری کنسرت موسیقی در شهرهای مشهد، قم و شیراز؛ زدن برچسب “ولنگاری فرهنگی” بر نتیجهی فعالیتهای وزارت ارشاد از یک سو و افشای عملیات اتاقهای فکرِ مخفی در امور فرهنگی، از سوی مقابل؛ زندانی کردن خبرنگاران و بستن سایتهای اینترنتی به جبران ناتوانی در بازداریشان از افشاگری و… این واقعیتها را نمیتوان با اختلاف جناحی حاکمیت توضیح داد؛ برعکس، این تشدید اختلافهای جناحی است که با وضعیت کنونی قابل توضیح است. سبب افتان و خیزان رفتنشان ناهمواری راه است. در جامعهای که فقط در یک شبکهی اجتماعی مجازی ۲٨ میلیون کاربر فعال دارد، در جامعهای چنین مشتاق دیدن و دیده شدن با نویسندگان، هنرمندان و مردمی که به طور فزاینده چهارچوبهای سانسور و موانع آزادی بیان را زیرپا میگذارند و تلاشهای متولیان سانسور را بیاثر میکنند، مجریان شیوههای کهنهی اعمال سانسور فقط … زحمت ما میدارند. در حقیقت ناتوانی دست اندرکاران در کنترل فرهنگی جامعه و اجرای تام و تمام سانسور، و بی اثر شدن بیشتر تمهیداتشان برای جلوگیری از آزادی بیان است که در این زمینه اختلافاتشان را پردامنه و آشوبسریشان را صدچندان کرده است.
با وجود اشتیاق و نیاز به نفی سانسور و نیز وجود امکانات ارتباطی نو اما گسترهی رسمیِ اجتماع، اگرنه به قدر و قوت سابق، همچنان در چنبرهی سانسور قرار دارد؛ ادبیات و هنر و انتشار کتاب و مطبوعات و رسانههای دیداری و شنیداری رسمی زیر تیغ سانسورند؛ شاعران و نویسندگان معترض و منتقد با تهدید زندان مواجه اند و حتی کتابِ منتشرنشده مدرک جرم تلقی میشود. این عرصه باید که از سانسور و تهدید رهایی یابد و در هوای آزادی نفس بکشد و این ممکن نیست مگر آنکه آزادی بیان بی هیچ حصر و استثناء قانون جاری در جامعه باشد.
کانون نویسندگان ایران روز ۱٣آذر، روز مبارزه با سانسور، را گرامی میدارد و ضمن خواستِ آزادی برای تمام کسانی که به “جرم” اندیشه و بیانِ زندانی شدهاند، از همهی نویسندگان، هنرمندان و مردم آزادیطلب میخواهد بر کوششهای سانسورستیزانه ی خود بیفزایند. باشد که در این سرزمین ادبیات و هنر و هر عرصهی ابراز وجود انسان ببالد و بشکفد.
کانون نویسندگان ایران
۱۱ آذر ۱٣۹۵